[ویکی فقه] تعجب از استرداد مهریه (قرآن). از آنجایی که گرفتن مهریه بدون رضایت زن بغی و ظلم است و مورد آن اتصال و اتحاد است، این معنا باعث تعجب کردن در این مساله می باشد.
بازپس گیری مهریه زنان پس از آمیزش، مایه تعجب:«و کیف تاخذونه و قد افضی بعضکم الی بعض و اخذن منکم میثـقـا غلیظا.» «و چگونه آن (مهر) را می ستانید با آنکه از یکدیگر کام گرفته اید و آنان از شما پیمانی استوار گرفته اند.»
پس گرفتن مهریه مصداق ظلم
" و کیف تاخذونه و قد افضی بعضکم الی بعض... " استفهام در این جمله به منظور شگفت انگیزی در دیگران است و مصدر (افضاء) که فعل ماضی (افضی) از آن گرفته شده، به معنای اتصال به طور چسبیدن است و اصل آن یعنی ثلاثی مجردش فضا است که به معنای وسعت است.و از آنجایی که گرفتن مهریه بدون رضایت زن بغی و ظلم است و مورد آن مورد اتصال و اتحاد است، این معنا باعث شد که تعجب کردن از آن صحیح باشد، چون این شوهر با زنی که طلاقش داده به وسیله ازدواجی که با هم کرده بودند و به خاطر نزدیکی و وصلتی که داشتند، مثل شخص واحد شده بودند و آیا ظلم کردن این شوهر به آن همسر که در حقیقت ظلم کردن به خودش است و مثل این است که به خود آسیب برساند، جای تعجب نیست؟ قطعا هست و لذا از در تعجب می پرسد چطور حق او را از او می گیری، با اینکه تو و او یک روح در دو بدن بودید و یا به عبارتی دیگر از نظر پیوند دو روح در یک بدن بودید؟و اما اینکه فرمود: " و اخذن منکم میثاقا غلیظا" ظاهرش این است که مراد از میثاق غلیظ، همان علقه ایست که عقد ازدواج و امثال آن در بین آن دو محکم کرده بود و از لوازم این میثاق مساله صداق بود، که در هنگام عقد معین می شود و زن آن را از شوهر طلبکار می گردد.و ای بسا گفته باشند که: مراد از میثاق غلیظ عهدی است که در هنگام عقد از مرد برای زن گرفته می شود که مثلا او را بطور شایسته نگه بدارد و گرنه بطور شایسته طلاق بدهد.
تعجب به خاطر صمیمیت و نزدیکی زن و شوهر
و کیف تاخذونه و قد افضی بعضکم الی بعض. در این آیه مجددا با استفهام انکاری ، برای تحریک عواطف انسانی مردان اضافه می کند که شما و همسرانتان مدتها در خلوت و تنهایی با هم بوده اید همانند یک روح در دو بدن، ارتباط و آمیزش کامل داشته اید، چگونه بعد از این همه نزدیکی و ارتباط، همچون بیگانه ها و دشمنان با یکدیگر رفتار می کنید و حقوق مسلم آنها را پایمال می نمائید؟!این درست همانند تعبیری است که ما در فارسی امروز داریم که اگر دو نفر دوست صمیمی با هم به نزاع برخیزند به آنها می گوئیم شما سالها با یکدیگر نان و نمک خورده اید چرا نزاع می کنید؟ در حقیقت ستم کردن در این گونه موارد به شریک زندگی، ستم بر خویشتن است.سپس می فرماید: " از این گذشته همسران شما پیمان محکمی به هنگام عقد ازدواج از شما گرفته اند چگونه این پیمان مقدس و محکم را نادیده می گیرید و اقدام به پیمان شکنی آشکار می کنید؟ "و اخذن منکم میثاقا غلیظا. ضمنا باید توجه داشت که این آیه گرچه در مورد طلاق دادن همسر سابق برای انتخاب همسر جدید وارد شده ولی اختصاص به آن ندارد، بلکه منظور این است در هر مورد که طلاق و جدایی به پیشنهاد مرد صورت گیرد و زن تمایلی به جدایی ندارد باید تمام مهر پرداخته شود و یا اگر پرداخته شده چیزی از آن باز پس نگیرند، خواه تصمیم بر ازدواج مجدد داشته باشند یا نه.
بازپس گیری مهریه زنان پس از آمیزش، مایه تعجب:«و کیف تاخذونه و قد افضی بعضکم الی بعض و اخذن منکم میثـقـا غلیظا.» «و چگونه آن (مهر) را می ستانید با آنکه از یکدیگر کام گرفته اید و آنان از شما پیمانی استوار گرفته اند.»
پس گرفتن مهریه مصداق ظلم
" و کیف تاخذونه و قد افضی بعضکم الی بعض... " استفهام در این جمله به منظور شگفت انگیزی در دیگران است و مصدر (افضاء) که فعل ماضی (افضی) از آن گرفته شده، به معنای اتصال به طور چسبیدن است و اصل آن یعنی ثلاثی مجردش فضا است که به معنای وسعت است.و از آنجایی که گرفتن مهریه بدون رضایت زن بغی و ظلم است و مورد آن مورد اتصال و اتحاد است، این معنا باعث شد که تعجب کردن از آن صحیح باشد، چون این شوهر با زنی که طلاقش داده به وسیله ازدواجی که با هم کرده بودند و به خاطر نزدیکی و وصلتی که داشتند، مثل شخص واحد شده بودند و آیا ظلم کردن این شوهر به آن همسر که در حقیقت ظلم کردن به خودش است و مثل این است که به خود آسیب برساند، جای تعجب نیست؟ قطعا هست و لذا از در تعجب می پرسد چطور حق او را از او می گیری، با اینکه تو و او یک روح در دو بدن بودید و یا به عبارتی دیگر از نظر پیوند دو روح در یک بدن بودید؟و اما اینکه فرمود: " و اخذن منکم میثاقا غلیظا" ظاهرش این است که مراد از میثاق غلیظ، همان علقه ایست که عقد ازدواج و امثال آن در بین آن دو محکم کرده بود و از لوازم این میثاق مساله صداق بود، که در هنگام عقد معین می شود و زن آن را از شوهر طلبکار می گردد.و ای بسا گفته باشند که: مراد از میثاق غلیظ عهدی است که در هنگام عقد از مرد برای زن گرفته می شود که مثلا او را بطور شایسته نگه بدارد و گرنه بطور شایسته طلاق بدهد.
تعجب به خاطر صمیمیت و نزدیکی زن و شوهر
و کیف تاخذونه و قد افضی بعضکم الی بعض. در این آیه مجددا با استفهام انکاری ، برای تحریک عواطف انسانی مردان اضافه می کند که شما و همسرانتان مدتها در خلوت و تنهایی با هم بوده اید همانند یک روح در دو بدن، ارتباط و آمیزش کامل داشته اید، چگونه بعد از این همه نزدیکی و ارتباط، همچون بیگانه ها و دشمنان با یکدیگر رفتار می کنید و حقوق مسلم آنها را پایمال می نمائید؟!این درست همانند تعبیری است که ما در فارسی امروز داریم که اگر دو نفر دوست صمیمی با هم به نزاع برخیزند به آنها می گوئیم شما سالها با یکدیگر نان و نمک خورده اید چرا نزاع می کنید؟ در حقیقت ستم کردن در این گونه موارد به شریک زندگی، ستم بر خویشتن است.سپس می فرماید: " از این گذشته همسران شما پیمان محکمی به هنگام عقد ازدواج از شما گرفته اند چگونه این پیمان مقدس و محکم را نادیده می گیرید و اقدام به پیمان شکنی آشکار می کنید؟ "و اخذن منکم میثاقا غلیظا. ضمنا باید توجه داشت که این آیه گرچه در مورد طلاق دادن همسر سابق برای انتخاب همسر جدید وارد شده ولی اختصاص به آن ندارد، بلکه منظور این است در هر مورد که طلاق و جدایی به پیشنهاد مرد صورت گیرد و زن تمایلی به جدایی ندارد باید تمام مهر پرداخته شود و یا اگر پرداخته شده چیزی از آن باز پس نگیرند، خواه تصمیم بر ازدواج مجدد داشته باشند یا نه.
wikifeqh: تعجب_از_استرداد_مهریه_(قرآن)