[ویکی فقه] تعجب از ارجاع داوری به محمد (قرآن). در آیه ۴۳ سوره مائده ، بحث درباره یهود را در مورد داوری خواستن از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در آیه قبل آمده بود تعقیب می کند و تعجب از این فعل آنان که چرا این کار را انجام می دهند.
ارجاع داوری به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از سوی یهودیان علی رغم دسترسی آنان به حکم خدا در تورات و اعراض از آن، امری شگفت آور:«و کیف یحکمونک و عندهم التورة فیها حکم الله ثم یتولون من بعد ذلک و ما اولـئک بالمؤمنین.» «و چگونه تو را داور قرار می دهند با آنکه تورات نزد آنان است که در آن حکم خدا (آمده) است سپس آنان بعد از این (طلب داوری) پشت می کنند و (واقعا) آنان مؤمن نیستند.» استفهام در «کیف یحکمونک» برای تعجب است.
دیدگاه علامه طباطبایی
" و کیف یحکمونک و عندهم التوراة فیها حکم الله ثم یتولون من بعد ذلک و ما اولئک بالمؤمنین" در این جمله می خواهد شنونده را از رفتار یهودیان به شگفت وادار نماید که می فرماید یهود امتی است صاحب کتاب و شریعت و منکر نبوت و کتاب و شریعت تو، فعلا به واقعه ای بر خورده اند که حکمش در کتاب خودشان نیز هست ولی نمی خواهند آن حکم را که حکم خدا است جاری سازند، با این حال چگونه به حکم تو که آن نیز همان حکم خدا است تن در می دهند؟ معلوم است که تن در نمی دهند اینان از کتاب خدا و حکم آن گریزانند هرگز به آن ایمان نخواهند آورد.و بر اساس این معنا جمله: " ثم یتولون من بعد ذلک" چنین معنا می دهد که" یتولون" اعراض می کنند از حکم واقعه به اینکه تورات نزد ایشان است و حکم خدا در آن تورات موجود است و جمله: " و ما اولئک بالمؤمنین" چنین معنا می دهد که این طائفه از آنهایی نیستند که به تورات و حکم آن ایمان بیاورند پس اینها گروهی هستند که از ایمان به تورات و به حکم تورات به سوی کفر گرائیده اند.و ممکن است از جمله: " ثم یتولون... " فهمیده شود که منظور تولی و اعراض از حکمی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم بکند و از جمله: " و ما اولئک بالمؤمنین" فهمیده شود که منظور ایمان نیاوردن آنان به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم است چون از مراجعه آنان به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم و تحکیم کردنشان آن جناب را همین معنا استفاده می شود ممکن هم است منظور ایمان نیاوردن به تورات و به رسول خدا (هر دو) باشد.
تعجب از این درخواست داوری
این آیه بحث در باره یهود را در مورد داوری خواستن از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در آیه قبل آمده بود تعقیب می کند و از روی تعجب می گوید: " چگونه اینها ترا به داوری می طلبند در حالی که تورات نزد آنها است و حکم خدا در آن آمده است.(و کیف یحکمونک و عندهم التوراة فیها حکم الله). باید دانست که حکم مزبور یعنی (حکم سنگسار کردن زن و مردی که زنای محصنه کرده اند) در تورات کنونی در فصل بیست و دوم از سفر تثنیه آمده است.تعجب از این است که آنها تورات را یک کتاب منسوخ نمی دانند و آئین اسلام را باطل می شمرند با این حال چون احکام تورات موافق امیالشان نیست آن را رها کرده و به سراغ حکمی می روند که از نظر اصولی با آن موافق نیستند و از آن عجبتر اینکه بعد از انتخاب تو برای داوری، حکم تو را که موافق حکم تورات است چون بر خلاف میل آنها است نمی پذیرند. (ثم یتولون من بعد ذلک). " حقیقت این است که آنها اصولا ایمان ندارند" و گر نه با احکام خدا چنین بازی نمی کردند. (و ما اولئک بالمؤمنین).
ارجاع داوری به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم از سوی یهودیان علی رغم دسترسی آنان به حکم خدا در تورات و اعراض از آن، امری شگفت آور:«و کیف یحکمونک و عندهم التورة فیها حکم الله ثم یتولون من بعد ذلک و ما اولـئک بالمؤمنین.» «و چگونه تو را داور قرار می دهند با آنکه تورات نزد آنان است که در آن حکم خدا (آمده) است سپس آنان بعد از این (طلب داوری) پشت می کنند و (واقعا) آنان مؤمن نیستند.» استفهام در «کیف یحکمونک» برای تعجب است.
دیدگاه علامه طباطبایی
" و کیف یحکمونک و عندهم التوراة فیها حکم الله ثم یتولون من بعد ذلک و ما اولئک بالمؤمنین" در این جمله می خواهد شنونده را از رفتار یهودیان به شگفت وادار نماید که می فرماید یهود امتی است صاحب کتاب و شریعت و منکر نبوت و کتاب و شریعت تو، فعلا به واقعه ای بر خورده اند که حکمش در کتاب خودشان نیز هست ولی نمی خواهند آن حکم را که حکم خدا است جاری سازند، با این حال چگونه به حکم تو که آن نیز همان حکم خدا است تن در می دهند؟ معلوم است که تن در نمی دهند اینان از کتاب خدا و حکم آن گریزانند هرگز به آن ایمان نخواهند آورد.و بر اساس این معنا جمله: " ثم یتولون من بعد ذلک" چنین معنا می دهد که" یتولون" اعراض می کنند از حکم واقعه به اینکه تورات نزد ایشان است و حکم خدا در آن تورات موجود است و جمله: " و ما اولئک بالمؤمنین" چنین معنا می دهد که این طائفه از آنهایی نیستند که به تورات و حکم آن ایمان بیاورند پس اینها گروهی هستند که از ایمان به تورات و به حکم تورات به سوی کفر گرائیده اند.و ممکن است از جمله: " ثم یتولون... " فهمیده شود که منظور تولی و اعراض از حکمی است که رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم بکند و از جمله: " و ما اولئک بالمؤمنین" فهمیده شود که منظور ایمان نیاوردن آنان به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم است چون از مراجعه آنان به رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلّم و تحکیم کردنشان آن جناب را همین معنا استفاده می شود ممکن هم است منظور ایمان نیاوردن به تورات و به رسول خدا (هر دو) باشد.
تعجب از این درخواست داوری
این آیه بحث در باره یهود را در مورد داوری خواستن از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که در آیه قبل آمده بود تعقیب می کند و از روی تعجب می گوید: " چگونه اینها ترا به داوری می طلبند در حالی که تورات نزد آنها است و حکم خدا در آن آمده است.(و کیف یحکمونک و عندهم التوراة فیها حکم الله). باید دانست که حکم مزبور یعنی (حکم سنگسار کردن زن و مردی که زنای محصنه کرده اند) در تورات کنونی در فصل بیست و دوم از سفر تثنیه آمده است.تعجب از این است که آنها تورات را یک کتاب منسوخ نمی دانند و آئین اسلام را باطل می شمرند با این حال چون احکام تورات موافق امیالشان نیست آن را رها کرده و به سراغ حکمی می روند که از نظر اصولی با آن موافق نیستند و از آن عجبتر اینکه بعد از انتخاب تو برای داوری، حکم تو را که موافق حکم تورات است چون بر خلاف میل آنها است نمی پذیرند. (ثم یتولون من بعد ذلک). " حقیقت این است که آنها اصولا ایمان ندارند" و گر نه با احکام خدا چنین بازی نمی کردند. (و ما اولئک بالمؤمنین).
wikifeqh: تعجب_از_ارجاع_داوری_به_محمد_(قرآن)