[ویکی فقه] تقریبا تا اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم صوفیان از علمای دین شمرده می شدند و اختلاف چندانی بین متصوفه با فقها و محدثان وجود نداشت اما بتدریج از قرن سوم، با تشکیل حلقه های درس صوفیان بغداد و سخنان صوفیانی مانند سَری سَقَطی (متوفی ۲۵۳)، یحیی بن مُعاذ (متوفی ۲۸۵)، ابوحمزه بغدادی ، جنید ، ابوالحسین نوری (متوفی ۲۸۶) و ابوسعید خَرّاز (متوفی ۲۸۶) در باره توحید ، عشق و سِرّ ، بر سر این مسائل بحث هایی در گرفت.
ظاهراً اولین کتابی که بر ضد صوفیه در قرن چهارم نوشته شده، کتاب التنّبیهُ والرّدّ علی الاهواء و البِدَع اثر ابوالحسین ملطی (متوفی ۳۷۷) است.
وی در این کتاب نام صوفیان را نیاورده ولی از گروهی از اباحیان به نام روحانیه یاد کرده که می پندارند ارواحشان در ملکوت سیر می کند و بهشت را می بینند.
ویژگی هایی که وی برای این گروه یاد می کند تقریباً مشابه با کسانی است که صوفی معروف معاصر وی، ابونصر سَرّاج (متوفی ۳۷۸)، آنها را در اللمع «مترسّمین به تصوف» (غافلان از حقیقت تصوف) دانسته است.
نقد عبدالرحمان بن جوزی
...
ظاهراً اولین کتابی که بر ضد صوفیه در قرن چهارم نوشته شده، کتاب التنّبیهُ والرّدّ علی الاهواء و البِدَع اثر ابوالحسین ملطی (متوفی ۳۷۷) است.
وی در این کتاب نام صوفیان را نیاورده ولی از گروهی از اباحیان به نام روحانیه یاد کرده که می پندارند ارواحشان در ملکوت سیر می کند و بهشت را می بینند.
ویژگی هایی که وی برای این گروه یاد می کند تقریباً مشابه با کسانی است که صوفی معروف معاصر وی، ابونصر سَرّاج (متوفی ۳۷۸)، آنها را در اللمع «مترسّمین به تصوف» (غافلان از حقیقت تصوف) دانسته است.
نقد عبدالرحمان بن جوزی
...
wikifeqh: تصوف_و_اهل_سنت