تشفی
/taSaffi/
مترادف تشفی: التیام، بهبودی، تسلی، شفا، شفایافتگی، صحت، علاج، مداوا، معالجه، دل آسایی، شفا یافتن، صحت یافتن، علاج شدن، آرامش خاطر یافتن، تسکین یافتن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- تشفی جستن ؛ شفا یافتن. تسکین و آرامش یافتن از درد و خشم و جز آنها : از درد آن تشفی جوید و هر یک را از آن زمره مکافاتی واجب دارد. ( جهانگشای جوینی ).
- تشفی خاطر ؛ آسایش خاطر از غیظ و خشم. ( ناظم الاطباء ).
- تشفی دادن ؛ تسکین دادن. شفا دادن. آرام کردن کینه وخشم و جز آنها : و کینه قدیم را که در دل داشت تشفی داده. ( جهانگشای جوینی ).
فرهنگ فارسی
۱-( مصدر ) شفا یافتن بهبود جستن . ۲- آسودگی یافتن دل خوش کردن : تشفی خاطر. ۳- ( اسم ) بهبود. ۴- دل آسایی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. آرامش خاطر یافتن، بهبود و آسودگی قلب پیدا کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تشفّی یعنی تسکین و آرامش یافتن از خشم و غضب.
از آن به مناسبت در باب نکاح و حدود سخن رفته است.
تأدیب کودک توسط ولیّ به زدن تا سقف پنج یا شش تازیانه با ملایمت و نرمی، همچنین تأدیب زن ناشزه به زدن با شرایطی جایز است. زدن در موارد یادشده نباید به قصد تشفّی، بلکه باید به انگیزه تأدیب باشد.
از آن به مناسبت در باب نکاح و حدود سخن رفته است.
تأدیب کودک توسط ولیّ به زدن تا سقف پنج یا شش تازیانه با ملایمت و نرمی، همچنین تأدیب زن ناشزه به زدن با شرایطی جایز است. زدن در موارد یادشده نباید به قصد تشفّی، بلکه باید به انگیزه تأدیب باشد.
wikifeqh: تشفی
مترادف ها
کمک، تسکین، ترمیم، جبران، اعانه، برجستگی، بر جسته کاری، اسودگی، راحتی، جانشین، رسایی، ازادی، فراغت، حجاری برجسته، گره گشایی، اسایش خاطر، تشفی، خط بر جسته، رفع نگرانی
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
آرامش پیدا کردن