تسخیر موجودات

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تسخیر موجودات (قرآن). آیات زیادی از قرآن کریم به تسخیر موجودات برای انسان اختصتص یافته که به بیان می پردازیم.
تسخیر موجودات برای بهره برداری انسانها، از آیات الهی است.الله الذی... • وسخر لکم ما فی السمـوت وما فی الارض جمیعـا منه ان فی ذلک لایـت لقوم یتفکرون. خداوند همان کسی است که او آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوی خودش مسخر شما ساخته در این نشانه های (مهمی) است برای کسانی که اندیشه می کنندآن قدر به شما شخصیت و ارزش و عظمت داد که تمام موجودات عالم هستی را مسخر و در مسیر منافع شما قرار داد، آفتاب و ماه، باد و باران ، کوه ها و دره ها، جنگلها و صحراها، درختان و حیوانات، معادن و منابع زیر زمینی، و خلاصه همه این موجودات را به خدمت شما دعوت کرد، و همه را سرگشته و فرمانبردار شما ساخت، تا از مواهب او بهره گیرید و به غفلت نخورید.قابل توجه اینکه می فرماید: جمیعا منه: " همه اینها با تمام ویژگیها و اختلافاتی که دارند از سوی اویند و به فرمان او در خدمت شما".
پیش نیاز معرفت آیات الهی
تفکر و اندیشه ورزی، راه شناخت آیت الهی بودن تسخیر موجودات برای انسانها است.وسخر لکم ما فی السمـوت وما فی الارض جمیعـا منه ان فی ذلک لایـت لقوم یتفکرون. با توجه به اینکه همه مواهب از ناحیه او است و خالق و مدبر و پروردگار همه ذات پاک او می باشد پس چرا انسان به سراغ غیر او رود؟ و سر بر آستان مخلوقات ضعیف بگذارد؟ و از معرفت منعم حقیقی غافل بماند؟لذا در پایان آیه می افزاید: " در این نشانه های مهمی است برای کسانی که تفکر و اندیشه می کنند" (ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون).در آیه قبل از عواطف انسانها استفاده می شد، و در اینجا از عقول و اندیشه های آنها، چه خدای مهربانی که با هر زبان ممکن با بندگانش سخن می گوید، گاه با زبان دل، و گاه با زبان فکر، و هدف در همه اینها یک چیز بیش نیست، و آن بیداری انسانهای غافل و به حرکت درآوردن آنها در سیر الی الله است.
دعوت خدا به ژرف نگری
خداوند دعوت به مطالعه و ژرف نگری درباره مسخر و رام بودن همه موجودات آسمان و زمین برای انسانها می کند.الم تروا ان الله سخر لکم ما فی السمـوت وما فی الارض.. مقصود از آنچه در آسمانها و زمین است، مجموعه طبیعت و موجودات مادی است که بیرون از مجموعه آسمانها و زمین نیست.و بنا بر تقدیری که آیه مورد بحث جزو کلام خدای تعالی باشد، آن وقت در جمله" ا لم تروا" التفاتی از سیاق غیبت در جمله" بل الظالمون فی ضلال مبین"، به سیاق خطاب، به کار رفته است، و التفات در مثل این گونه موارد از باب شدت یافتن و جد گوینده، وعصبانیتش از جهل شنوندگان، و اصرارشان بر گمراهی است، که هیچ راهنمایی سودی به ایشان نمی بخشد، و هیچ اشارتی در حالشان مؤثر واقع نمی شود، به همین جهت با اینکه تا کنون در سیاق غیبت حرف می زد، ناگهان روی سخن به خود شنوندگان نموده، آنچه که در معرض دید و شنوایی ایشان است به رخشان می کشد، بلکه از خواب خرگوشی خود بیدار گشته، و از غفلت بدر آیند.و به هر حال چه اینکه بنا به گفته ما جمله" ا لم تروا" متصل به جمله" فارونی" باشد، و التفاتی در کار نباشد، و چه به گفته دیگران عطف و متصل به جمله" بل الظالمون" باشد، و التفاتی از غیبت به خطاب در آن شده باشد، مراد از تسخیر آسمانها و زمین برای انسان، انسانی که آسمان و زمین را می بیند، آن نظام و ارتباطی است که در اجزای عالم مشاهده می کنیم، و می بینیم که چگونه سراپای عالم را در تحت نظامی عام اداره نموده، و انسان را که اشراف اجزای این عالم محسوس است، شعور و اراده اش را درست کرده و تدبیر می کند، پس می فهمیم که خدای تعالی سراپای عالم را مسخر و محکوم این نظام کرده، تا انسان که شریف ترین اجزای آن است پدید آید و به کمال برسد.
ژرف اندیشی در تسخیر موجودات
...

پیشنهاد کاربران

بپرس