[ویکی فقه] تسبیح بهشتیان (قرآن). تسبیح به معنای منزه و مبرا و پاک و مقدس دانستن خداوند است و بهشتیان در بدلیل محبت و عشق خالص به پروردگار او را تسبیح و تحیمد می گویند.
تسبیح از ریشه «س ـ ب ـ ح» و سبْح در لغت به معنای گذر سریع در آب و در هواست و برای مرور ستارگان در فلک «وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ: او کسی است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید؛ هر یک در مداری در حرکتند!» و سرعت گرفتن در انجام کاری «وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا: و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت می کنند،» به استعاره گرفته شده است. تسبیح نیز اصل آن مرور سریع در عبادت است، اعم از اینکه عبادت، قول یا فعل یا نیّت (اعتقاد) باشد. و به معنای تنزیه خداوند از هرگونه عیب و نقص است.
تسبیح خدا ذکر بهشتیان
الف) هدایت الهی و بهشت برین: «ان الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت یهدیهم ربهم بایمـنهم تجری من تحتهم الانهـر فی جنت النعیم: (ولی) کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت می کند؛ از زیر (قصرهای) آنها در باغهای بهشت، نهرها جاری است.» نور هدایت الهی که موجب هدایت مومنان می گردد، از نور ایمانشان سرچشمه می گیرد، تمام افق زندگانی آنها را روشن می سازد، در پرتو این نور آنچنان روشن بینی پیدا می کنند که جار و جنجالهای مکتبهای مادی ، و وسوسه های شیطانی ، و زرق و برقهای گناه ، و زر و زور، فکر آنها را نمی دزدد، و از راه به بیراهه گام نمی نهند. در جمله ((یهدیهم ربهم بایمانهم )) سخن از هدایت انسان در پرتو ایمان به میان آمده است ، این هدایت ، مخصوص به زندگی جهان دیگر نیست ، بلکه در این جهان نیز انسان مؤ من در پرتو ایمانش از بسیاری اشتباهات و فریبکاریها و لغزشهائی که مولود طمع، خود خواهی، هوی و هوس است نجات می یابد، و راه خود را در جهان دیگر به سوی بهشت در پرتو این ایمان پیدا می کند، چنانکه قرآن می گوید: ((یوم تری المؤ منین و المؤ منات یسعی نورهم بین ایدیهم و بایمانهم )) در آن روز مردان و زنان با ایمان را می بینی که شعاع نورشان در پیشاپیش رو، و در طرف راستشان در حرکت است . و در حدیثی از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم : ان المؤ من اذا خرج من قبره صور له عمله فی صورة حسنة فیقول له انا عملک فیکون له نورا و قائدا الی الجنة : ((هنگامی که مؤ من از قبر خود خارج می شود، اعمالش به صورت زیبائی نمایان می گردد و با او سخن می گوید که من اعمال تواءم و به صورت نوری در می آید که او را به سوی بهشت هدایت می کند! ب) حمد و ستایش خداوند در بهشت: «دعویهم فیها سبحـانک اللهم وتحیتهم فیها سلـم وءاخر دعویهم ان الحمد لله رب العــلمین:گفتار (و دعای) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهی تو!» و تحیّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: « حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!» » در اینکه منظور از حمد و ستایش خداوند در آخرت چیست ؟ مفسران گفتگو بسیار کرده اند.۱. بعضی گفته اند گرچه سرای آخرت دار تکلیف نیست ، اما بندگان خدا عاشقانه در آنجا او را می ستایند و حمد می کنند، و از حمد و ستایش او لذت می برند!۲. بعضی دیگر گفته اند: بهشتیان او را به خاطر فضلش حمد می کنند و دوزخیان بخاطر عدلش !۳. گاه گفته می شود: انسانهائی که در این دنیا هستند به خاطر وجود حجابهای مختلف بر قلب و فکرشان غالبا حمد خالص ندارند، اما در قیامت که همه حجابها بر چیده می شود و به مصداق الملک یومئذ لله مالکیت خداوند بر پهنه هستی بر همگان آشکار می شود، همگی با خلوص نیت کامل زبان به حمد و ستایش او می گشایند. و نیز در این جهان ممکن است انسانها غافل شوند، و موجوداتی را مستقل از ذات خداوند پندارند و آنها را ستایش کنند، اما در آنجا که ارتباط همگی به ذات پاک او همچون شعاع آفتاب به قرص خورشید آشکار می گردد کسی جز او را ستایش نخواهد کرد. علامه طباطبایی در المیزان احتمال اول را برگزیده و چنین توضیح می دهند:محبت خالص مؤ منین به خدای تعالی ، تسبیح او، و تحیت و درود آنان به یکدیگر در جنات نعیم اولین کرامتی که خدای سبحان به اولیایش - یعنی همانهائی که در دلهایشان غیر خدا نیست و غیر خدا کسی امورشان را تدبیر نمی کند - کرده این است که دلهایشان را از محبت غیر خودش پاک می کند، تا به آنجا که غیر خدا را دوست نمی دارند و جز به خدا به هیچ چیز دیگر نمی اندیشند و جز در راه او قدمی بر نمی دارند. پس ، اولیاء خدا منزه از هر شریکی برای خدا هستند، یعنی هیچ چیز دیگر دلهای آنان را به سوی خود نمی کشد، و از یاد خدا غافل نمی سازد، و هیچ شاغلی آنان را از پروردگارشان به خود مشغول نمی کند. و این منزه بودن دلهایشان همان تنزیهی است که آنان نسبت به خدای تعالی دارند. آری ، اولیاء خدا، پروردگار خود را از هر چیزی که لایق به ساحت قدس او نیست منزه می دارند، چه شریک در اسم و چه شریک در معنا، و چه نقص ، و چه عدم .
تسبیح از ریشه «س ـ ب ـ ح» و سبْح در لغت به معنای گذر سریع در آب و در هواست و برای مرور ستارگان در فلک «وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ کُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ: او کسی است که شب و روز و خورشید و ماه را آفرید؛ هر یک در مداری در حرکتند!» و سرعت گرفتن در انجام کاری «وَالسَّابِحَاتِ سَبْحًا: و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت می کنند،» به استعاره گرفته شده است. تسبیح نیز اصل آن مرور سریع در عبادت است، اعم از اینکه عبادت، قول یا فعل یا نیّت (اعتقاد) باشد. و به معنای تنزیه خداوند از هرگونه عیب و نقص است.
تسبیح خدا ذکر بهشتیان
الف) هدایت الهی و بهشت برین: «ان الذین ءامنوا وعملوا الصـلحـت یهدیهم ربهم بایمـنهم تجری من تحتهم الانهـر فی جنت النعیم: (ولی) کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، پروردگارشان آنها را در پرتو ایمانشان هدایت می کند؛ از زیر (قصرهای) آنها در باغهای بهشت، نهرها جاری است.» نور هدایت الهی که موجب هدایت مومنان می گردد، از نور ایمانشان سرچشمه می گیرد، تمام افق زندگانی آنها را روشن می سازد، در پرتو این نور آنچنان روشن بینی پیدا می کنند که جار و جنجالهای مکتبهای مادی ، و وسوسه های شیطانی ، و زرق و برقهای گناه ، و زر و زور، فکر آنها را نمی دزدد، و از راه به بیراهه گام نمی نهند. در جمله ((یهدیهم ربهم بایمانهم )) سخن از هدایت انسان در پرتو ایمان به میان آمده است ، این هدایت ، مخصوص به زندگی جهان دیگر نیست ، بلکه در این جهان نیز انسان مؤ من در پرتو ایمانش از بسیاری اشتباهات و فریبکاریها و لغزشهائی که مولود طمع، خود خواهی، هوی و هوس است نجات می یابد، و راه خود را در جهان دیگر به سوی بهشت در پرتو این ایمان پیدا می کند، چنانکه قرآن می گوید: ((یوم تری المؤ منین و المؤ منات یسعی نورهم بین ایدیهم و بایمانهم )) در آن روز مردان و زنان با ایمان را می بینی که شعاع نورشان در پیشاپیش رو، و در طرف راستشان در حرکت است . و در حدیثی از پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) می خوانیم : ان المؤ من اذا خرج من قبره صور له عمله فی صورة حسنة فیقول له انا عملک فیکون له نورا و قائدا الی الجنة : ((هنگامی که مؤ من از قبر خود خارج می شود، اعمالش به صورت زیبائی نمایان می گردد و با او سخن می گوید که من اعمال تواءم و به صورت نوری در می آید که او را به سوی بهشت هدایت می کند! ب) حمد و ستایش خداوند در بهشت: «دعویهم فیها سبحـانک اللهم وتحیتهم فیها سلـم وءاخر دعویهم ان الحمد لله رب العــلمین:گفتار (و دعای) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهی تو!» و تحیّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: « حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!» » در اینکه منظور از حمد و ستایش خداوند در آخرت چیست ؟ مفسران گفتگو بسیار کرده اند.۱. بعضی گفته اند گرچه سرای آخرت دار تکلیف نیست ، اما بندگان خدا عاشقانه در آنجا او را می ستایند و حمد می کنند، و از حمد و ستایش او لذت می برند!۲. بعضی دیگر گفته اند: بهشتیان او را به خاطر فضلش حمد می کنند و دوزخیان بخاطر عدلش !۳. گاه گفته می شود: انسانهائی که در این دنیا هستند به خاطر وجود حجابهای مختلف بر قلب و فکرشان غالبا حمد خالص ندارند، اما در قیامت که همه حجابها بر چیده می شود و به مصداق الملک یومئذ لله مالکیت خداوند بر پهنه هستی بر همگان آشکار می شود، همگی با خلوص نیت کامل زبان به حمد و ستایش او می گشایند. و نیز در این جهان ممکن است انسانها غافل شوند، و موجوداتی را مستقل از ذات خداوند پندارند و آنها را ستایش کنند، اما در آنجا که ارتباط همگی به ذات پاک او همچون شعاع آفتاب به قرص خورشید آشکار می گردد کسی جز او را ستایش نخواهد کرد. علامه طباطبایی در المیزان احتمال اول را برگزیده و چنین توضیح می دهند:محبت خالص مؤ منین به خدای تعالی ، تسبیح او، و تحیت و درود آنان به یکدیگر در جنات نعیم اولین کرامتی که خدای سبحان به اولیایش - یعنی همانهائی که در دلهایشان غیر خدا نیست و غیر خدا کسی امورشان را تدبیر نمی کند - کرده این است که دلهایشان را از محبت غیر خودش پاک می کند، تا به آنجا که غیر خدا را دوست نمی دارند و جز به خدا به هیچ چیز دیگر نمی اندیشند و جز در راه او قدمی بر نمی دارند. پس ، اولیاء خدا منزه از هر شریکی برای خدا هستند، یعنی هیچ چیز دیگر دلهای آنان را به سوی خود نمی کشد، و از یاد خدا غافل نمی سازد، و هیچ شاغلی آنان را از پروردگارشان به خود مشغول نمی کند. و این منزه بودن دلهایشان همان تنزیهی است که آنان نسبت به خدای تعالی دارند. آری ، اولیاء خدا، پروردگار خود را از هر چیزی که لایق به ساحت قدس او نیست منزه می دارند، چه شریک در اسم و چه شریک در معنا، و چه نقص ، و چه عدم .
wikifeqh: تسبیح_بهشتیان_(قرآن)