ترکیب قیاس

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ترکیب قیاس (ابهام زدایی). ترکیب قیاس ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • ترکیب قیاس (قیاس مرکب)، از اصطلاحات علم منطق و به معنای ترکیب چند قیاس با نتایج مختلف و مترتب بر هم، برای رسیدن به قضیه مطلوب• ترکیب قیاس (مقابل تحلیل قیاس)، از اصطلاحات علم منطق و به معنای طریق پیدا کردن صورت قیاس برای تحصیل مجهول تصدیقی
...

[ویکی فقه] ترکیب قیاس (قیاس مرکب). ترکیب قیاس، از اصطلاحات علم منطق بوده و به ترکیب چند قیاس با نتایج مختلف و مترتب بر هم، برای رسیدن به قضیه مطلوب، گفته می شود.
ترکیب قیاس عبارت است از: اجتماع چند قیاس به طوری که نتیجه هر کدام از آنها غیر از نتیجه قیاس دیگر باشد، جز اینکه نتیجه هر قیاس، مقدمه برای قیاس دیگر واقع می شود. مجموعه برآمده از این ترکیب را قیاس مرکب گویند.ترکیب قیاس در مقابل تکثیر قیاس قرار دارد. مراد از تکثیر قیاس، این است که برای مطلوب واحد چند قیاس مستقل اقامه کنیم که هر کدام از این قیاس ها به طور مستقل می توانند مطلوب ما را اثبات کنند.

[ویکی فقه] ترکیب قیاس (مقابل تحلیل قیاس). ترکیب قیاس، از اصطلاحات علم منطق بوده و به طریق پیدا کردن صورت قیاس برای تحصیل مجهول تصدیقی اطلاق می شود.
برای تحصیل مجهول تصدیقی به وسیله قیاس، به روش ترکیب، مقدمات قیاس اکتساب می شود. به این گونه که ابتدا از راه تحلیل دو طرف قضیه مطلوب (یعنی اصغر و اکبر) به ذاتیات آنها و نیز عرضیات و معروضات لازم و مفارق آن ها دسترسی پیدا می کنیم. سپس تمام اموری که ممکن است موضوع یا محمول برای آن دو واقع شوند، جستجو می شوند که عبارت اند از: جنس، نوع، فصل، عرض عام، خاصه، حدّ و رسم. همچنین هر چیزی که می تواند از آن دو سلب شود یا آن دو از آن سلب شوند نیز طلب می شود.
حالات متصور
وقتی این محمولات ایجابی و سلبی محقق شد، چند حالت متصور است:۱.اگر در میان «محمولات ایجابیِ اصغر» به موردی برخورد شد، که موضوع برای اکبر در یک قضیه کلی (ایجابی یا سلبی) قرار گرفته باشد، قیاسی محقق می شود که از نوع شکل اول بوده و منتج مطلوب است.۲.اگر در میان این محمولات به موردی برخورد شد که بر یکی از دو طرف (اصغر یا اکبر) به شکل ایجابی حمل شده و از طرف دیگری سلب شده باشد، به قیاسی از نوع شکل دوم دسترسی پیدا شده است.۳.اگر به موردی برخورد شد که اصغر و اکبر هر دو موضوع باشند، شکل سوم محقق شده است.۴.اگر در موضوعات اصغر به موردی برخورد شد که بر اکبر حمل شود، قیاس شکل چهارم به دست آمده است.
یادآوری
این همه در صورتی است که شرایط هر شکل به حسب کمّ، کیف و جهت نیز حاصل باشد؛ مثلاً در قضیه مطلوب یعنی «هر انسانی فناپذیر است» تمام اموری (ذاتیات و عرضیات) که به ایجاب یا سلب، موضوع یا محمول برای اصغر و اکبر است، بررسی می شود و آن گاه به دست می آید که «مخلوق بودن» با هر دو مرتبط است؛ یعنی محمول برای انسان (اصغر) و موضوع برای فناپذیر (اکبر) است، بدین صورت که «هر انسانی مخلوق است» و «هر مخلوقی فناپذیر است»، سپس این دو قضیه کنار هم قرار می گیرند تا هیئت شکل اول محقق شود که به طور طبیعی نتیجه یعنی «هر انسانی فناپذیر است» حاصل شود، بدین گونه از راه تحلیل مطلوب به قیاس مورد نظر دسترسی پیدا می شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس