تداعی افتراقی ( به انگلیسی: Differential association ) در جرم شناسی نظریه ای است که توسط ادوین ساترلند ( ۱۳ اوت ۱۸۸۳ - ۱۱ اکتبر ۱۹۵۰ ) جامعه شناس آمریکایی ارائه شده است که از طریق تعامل با دیگران، افراد ارزش ها، نگرش ها، تکنیک ها و انگیزش های رفتار مجرمانه را می آموزند.
بیشترین بحث نظریه تداعی افتراقی در مورد نظریه های یادگیری انحراف است. این نظریه بر چگونگی یادگیری افراد برای تبدیل شدن به بزهکار تمرکز می کند ولی به این موضوع توجهی ندارد که چرا آنها مجرم می شوند. نظریه یادگیری ارتباط نزدیکی با دیدگاه کنش متقابل گرایی دارد ولی به دلیل اینکه تعامل گرایی بر ایجاد مرزها در جامعه و ادراک افراد از آن تمرکز دارد، چنین تلقی نمی شود. نظریه یادگیری، رویکردی اثبات گرایانه در نظر گرفته می شود زیرا بر کنش های خاص تمرکز می کند، برخلاف موقعیت ذهنی تر تأثیرات اجتماعی بر هویت فرد و اینکه چگونه آنها ممکن است مجبور به عمل شوند، آنان یاد می گیرند چگونه مرتکب اعمال مجرمانه گردند. آنها انگیزه ها ، عقلانیت و نگرش ها را یاد می گیرند. این یادگیری سبب می شود، از نظر اجتماعی، ارتکاب جرم برای افراد آسان تر گردد. الهام بخش آنها فرآیندهای انتقال و ساخت فرهنگی است. ساترلند ایده «خود» را به عنوان یک ساخت گرایی اجتماعی توسعه داده بود، مانند زمانی که تصویر از خود شخص به طور مداوم در حال بازسازی است، به ویژه هنگام تعامل با افراد دیگر.
نظریه های پدیدارشناسی و روش شناسی مردمی نیز مردم را تشویق کردند تا در مورد قطعیت دانش بحث کنند و تجربیات روزمره خود را با استفاده از روش های شاخص گرایی معنا کنند. مردم زندگی خود را با ارجاع به تجربیات خود تعریف می کنند و سپس آن تعاریف را تعمیم می دهند تا چارچوب مرجعی برای تصمیم گیری در مورد اقدامات آینده ارائه کنند. از منظر پژوهشگران، یک آزمودنی در صورت اشتغال به کار نسبت به بیکار، اگر در یک خانواده حامی یا مورد آزار و اذیت والدین یا نزدیکان فرد قرار گیرد، جهان را بسیار متفاوت می بیند. با این حال، افراد ممکن است بسته به اینکه چگونه تجربه آنها را مستعد تعریف محیط کنونی خود می کند، به یک موقعیت متفاوت پاسخ دهند.
تداعی افتراقی پیش بینی می کند زمانی که توازن تعاریف قانون شکنی از تعاریف قانون مداری فراتر رود، یک فرد مسیر جنایی را انتخاب می کند. اگر تداعی اجتماعی افراد فعالی را در زندگی فرد فراهم کند، این تمایل تقویت می شود. در اوایل زندگی چون فرد تحت تأثیر افراد دارای موقعیت بالای گروه قرار می گیرد، احتمال بیشتری وجود دارد که فرد راه آنها را دنبال کند. این انکار نمی کند که ممکن است انگیزه های عملی برای جرم وجود داشته باشد. اگر انسان احساس گرسنگی کند ولی پول نداشته باشد، وسوسه دزدی وجود دارد اما استفاده از «نیازها» و «ارزش ها» مبهم است. افراد غیر مجرم و مجرم تا حد زیادی به دلیل نیاز به پول و منافع اجتماعی برانگیخته می شوند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبیشترین بحث نظریه تداعی افتراقی در مورد نظریه های یادگیری انحراف است. این نظریه بر چگونگی یادگیری افراد برای تبدیل شدن به بزهکار تمرکز می کند ولی به این موضوع توجهی ندارد که چرا آنها مجرم می شوند. نظریه یادگیری ارتباط نزدیکی با دیدگاه کنش متقابل گرایی دارد ولی به دلیل اینکه تعامل گرایی بر ایجاد مرزها در جامعه و ادراک افراد از آن تمرکز دارد، چنین تلقی نمی شود. نظریه یادگیری، رویکردی اثبات گرایانه در نظر گرفته می شود زیرا بر کنش های خاص تمرکز می کند، برخلاف موقعیت ذهنی تر تأثیرات اجتماعی بر هویت فرد و اینکه چگونه آنها ممکن است مجبور به عمل شوند، آنان یاد می گیرند چگونه مرتکب اعمال مجرمانه گردند. آنها انگیزه ها ، عقلانیت و نگرش ها را یاد می گیرند. این یادگیری سبب می شود، از نظر اجتماعی، ارتکاب جرم برای افراد آسان تر گردد. الهام بخش آنها فرآیندهای انتقال و ساخت فرهنگی است. ساترلند ایده «خود» را به عنوان یک ساخت گرایی اجتماعی توسعه داده بود، مانند زمانی که تصویر از خود شخص به طور مداوم در حال بازسازی است، به ویژه هنگام تعامل با افراد دیگر.
نظریه های پدیدارشناسی و روش شناسی مردمی نیز مردم را تشویق کردند تا در مورد قطعیت دانش بحث کنند و تجربیات روزمره خود را با استفاده از روش های شاخص گرایی معنا کنند. مردم زندگی خود را با ارجاع به تجربیات خود تعریف می کنند و سپس آن تعاریف را تعمیم می دهند تا چارچوب مرجعی برای تصمیم گیری در مورد اقدامات آینده ارائه کنند. از منظر پژوهشگران، یک آزمودنی در صورت اشتغال به کار نسبت به بیکار، اگر در یک خانواده حامی یا مورد آزار و اذیت والدین یا نزدیکان فرد قرار گیرد، جهان را بسیار متفاوت می بیند. با این حال، افراد ممکن است بسته به اینکه چگونه تجربه آنها را مستعد تعریف محیط کنونی خود می کند، به یک موقعیت متفاوت پاسخ دهند.
تداعی افتراقی پیش بینی می کند زمانی که توازن تعاریف قانون شکنی از تعاریف قانون مداری فراتر رود، یک فرد مسیر جنایی را انتخاب می کند. اگر تداعی اجتماعی افراد فعالی را در زندگی فرد فراهم کند، این تمایل تقویت می شود. در اوایل زندگی چون فرد تحت تأثیر افراد دارای موقعیت بالای گروه قرار می گیرد، احتمال بیشتری وجود دارد که فرد راه آنها را دنبال کند. این انکار نمی کند که ممکن است انگیزه های عملی برای جرم وجود داشته باشد. اگر انسان احساس گرسنگی کند ولی پول نداشته باشد، وسوسه دزدی وجود دارد اما استفاده از «نیازها» و «ارزش ها» مبهم است. افراد غیر مجرم و مجرم تا حد زیادی به دلیل نیاز به پول و منافع اجتماعی برانگیخته می شوند.
wiki: تداعی افتراقی