تخمیر

/taxmir/

مترادف تخمیر: مخمرشدگی، تجزیه شیمیایی، خمیر کردن، سرشتن، مایه زدن، مخمر ساختن

برابر پارسی: سرشتن، مایه زدن، دگرزابی

معنی انگلیسی:
fermentation, zymo-

لغت نامه دهخدا

تخمیر. [ ت َ ] ( ع مص ) پوشانیدن چیزی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پوشانیدن روی. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). || مایه کردن در خمیر و گذاشتن آرد و گل ومانند آن را تا خمیر شود. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). مایه کردن در خمیر. ( از المنجد ). || مطرزی در المغرب آرد: و اما خَمَّرت العصیر فتخمر فمما لم اجده ُ. ( اقرب الموارد ). || در خانه ماندن : خمر بیته ؛ لزمه ُ. ( از المنجد ). || شراب نوشانیدن. || سرشتن. ( آنندراج ). سرشته و سرشتگی. ( ناظم الاطباء ) :
چون شوم نابود از غم باز بهر سوختن
عشق از آب و گل پروانه تخمیرم کند.
منیر ( از آنندراج ) ( ازبهار عجم ).
- تخمیر اربعین ؛ کنایه از مدت خلقت آدم است. ( انجمن آرا ). مأخوذ است از حدیث : خمرت طینة آدم َ بیدی اربعین صباحاً. ( احادیث مثنوی ص 198 ) .
- ضمیر محبت تخمیر ؛ دلی که با محبت سرشته شده باشد. ( ناظم الاطباء ).
|| شرم داشتن. ( آنندراج از منتخب اللغات ). || ( اصطلاح بیوشیمی ) بعضی از یاخته ها در محلهایی زندگی می کنند که اکسیژن به آنها نمیرسدیا بمقدار بسیار کم میرسد و آنها را «بی هوازی » نامند. در تجزیه غذاها به مولکولهای ساده ، اکسیژن هوای آزاد مداخله ندارد ولی تجزیه صورت می گیرد و گازهایی خارج می شود که یکی از آنها گاز کربنیک است. مجموع این اعمال را تخمیر می گویند. پس یاخته های بی هوازی موجب تخمیر می شوند... تنفس و تخمیر از نظر شیمیایی اعمالی هستند که گرما خارج میکنند و آنها را گرماده گویند و از نظر فیزیولوژی اعمالی هستند که انرژی لازم را در دسترس یاخته ها میگذارند. ( از گیاه شناسی گل گلاب ص 46 ).
تقریباً تمام فنومن های حیاتی به تخمیرات بستگی دارند. ممکن است این مواد تخمیری نتیجه دفع عمل تغذیه ای ماده زنده باشد و یا آنکه مواددفعی ، برای تبدیل عناصر مواد غذایی محیط ماده زنده ، به مواد قابل جذب مفید واقع شود. عمل هضم در همه موارد عبارت از نتیجه تخمیر است که غذا را قابل جذب وسپس قابل تحلیل می سازد. حتی عمل تنفس یک نوع تخمیر است که بوسیله یک اکسی داز ، آهن هموگلوبینی و غیره حاصل می شود. بسیاری از یاخته ها عامل تخمیرند زیرا که آنها در پروتوپلاسم خود، مایه تخمیر را که جاذب شیره غذایی محیط است به وجود می آورند. بدین طریق است وضع باکتری ها. ولی باکتری ها مایع تخمیری را که به وجود می آورند مربوط به طبیعت آنهاست ، ولی اگر انگل موجود زنده ای شوند نتیجه عمل تخمیر آنها به صور مختلف است که گاهی به زندگی آن موجود لطمه ای نمیزنند و زمانی مناسب با آن موجودات زنده هستند و گاهی هم موجب ایجاد بیماریهای عفونی در موجود زنده می گردند که این حالت اخیر را تخمیر غیرعادی ( تخمیر مرضی ) و حالت پیشین را تخمیر عادی گویند، چنانکه اغلب در لوله های گوارشی تخمیرهای عادی نقش خاصی برای پیش گیری از حملات میکروبهای پاتوژن دارند. ولی در عفونت ها این تخمیرات غیرعادی می توانند در جایهای دیگری از نسج های مخاطی ، نسج های عضلانی ، نسج های غده ای و غیره را اشغال کنند و این جذب زیان آور مواد تخمیری علائم عمومی امراض عفونی است.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- سرشت مایه زدن . ۲- ( اسم ) پدیده ای که در اجسام آلی موجب استحاله یا تجزی. آنها بمواد ساده تر گردد.تخمیر معمولا در محیط مرطوب انجام میشود و بحرارت متعادل احتیاج دارد و خود عمل تخمیر نیز حرارت زاست . جمع : تخمیرات .
سطحی از گل و گچ کرده و خطوطی باقتضای حال بر آن کشیده که پاره آجرهای خرد و درشت تراشید. بر آن خطوط نهند و با گچ آن آجرها را بهم استوار کنند و مجموع را چون گلی در نماها نهند زینت را .

فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] (مص م . ) ۱ - سرشتن ، مایه زدن . ۲ - رسیدن شراب . ۳ - ترشیده شدن .

فرهنگ عمید

۱. خمیر کردن، سرشتن.
۲. مایه زدن به خمیر.
۳. رسیدن شراب.
۴. (شیمی ) فعل و انفعال شیمیایی که در آن باسیل ها و باکتری ها مواد قندی را به الکل و انیدریدکربنیک تبدیل می کنند. در اثر تخمیر ترکیب شیمیایی ماده و طعم و بو و شکل آن تغییر می یابد.
* تخمیر شیری: (شیمی ) تخمیری که ترش شدن شیر در اثر تولید اسید لکتیک از لاکتوز شیر صورت می گیرد.
* تخمیر الکلی: (شیمی ) تخمیری که از تولید الکل و گازکربنیک از قندهای ساده مانند گلوکز صورت می گیرد.
* تخمیر سرکه ای: (شیمی ) تخمیری که از تبدیل الکل اتیلیک به سرکه به واسطۀ تٲثیر باکتری مخصوص صورت می گیرد.

فرهنگستان زبان و ادب

{fermentation} [علوم و فنّاوری غذا] فرایندی کارمایه زا (energy-yielding ) که در آن دگرگشت ترکیبات آلی به ترکیبات ساده تر را ریزاندامگان ها به صورت بی هوازی انجام می دهند

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تخمیر به دو معنا به کار می رود: معنای اول تخمیر، پوشاندن است. معنای دوم تخمیر، شراب درست کردن می باشد.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،ج ۲، ص۴۰۰.
...

دانشنامه عمومی

تخمیر ( به انگلیسی: Fermentation ) فرایندی متابولیک است که قندها را به اسید ها، گازها یا الکل تبدیل می کند. این فرایند در مخمر ها و باکتری ها و همچنین در سلول های عضلانی هنگام مواجه شدن با کمبود اکسیژن رخ می دهد، همان طور که در تخمیر اسید لاکتیک اتفاق می افتد. به علاوه از واژه تخمیر به طور گسترده ای برای اشاره به رشد میکروارگانیسم ها بر روی یک محیط کشت، اغلب با هدف تولید یک محصول شیمیایی خاص استفاده می شود. میکروبیولوژیست فرانسوی لویی پاستور، اغلب به خاطر دانشش دربارهٔ تخمیر و علل میکروبی آن به یاد آورده می شود. علم تخمیر تحت عنوان مخمرشناسی ( Zymology ) شناخته می شود.
تخمیر زمانی اتفاق می افتد که زنجیره انتقال الکترون غیرقابل استفاده باشد ( اغلب به دلیل عدم وجود یک گیرندهٔ نهایی الکترون، مثل اکسیژن ) . در این موارد، تخمیر منبع اولیهٔ تولید ATP ( انرژی ) ی سلول می شود. [ ۱] فرایند تخمیر، NADH و پیروات تولید شده در گلیکولیز را به NAD+ و یک مولکول آلی ( که بستگی به نوع تخمیر دارد ) تبدیل می کند. در حضور اکسیژن ( O2 ) ، NADH و پیروات برای تولید ATP در تنفس سلولی مورد استفاده قرار می گیرند. این فرایند، فسفریلاسیون اکسایشی نامیده می شود و میزان ATP بیشتری نسبت به گلیکولیز تولید می کند. به همین دلیل، معمولاً زمانی که اکسیژن در دسترس است سلول ها از تخمیر اجتناب می کنند؛ باکتری های بی هوازی اجباری که قادر به تحمل اکسیژن نیستند از این قضیه مستثنا هستند.
قدم اول گلیکولیز در بسیاری از مسیرهای تخمیر مشترک است:
C6H12O6 + 2NAD+ + 2ADP + 2Pi → 2CH3COCO2 - + 2NADH + 2ATP + 2H2O + 2H+
CH3COCO2 - ، پیروات است. Pi فسفات غیر آلی است. دو مولکول ADP و دو Pi، به دو مولکول ATP و دو مولکول آب از طریق فسفریلاسیون در سطح سوبسترا تبدیل می شوند. دو مولکول +NAD نیز به NADH کاهش می یابند. [ ۲]
در فسفریلاسیون اکسیداتیو، انرژی لازم برای تشکیل ATP به واسطه شیب الکتروشیمیایی پروتونِ تولید شده در غشای داخلی میتوکندری ( یا در مورد باکتری ها در غشای پلاسمایی ) از طریق زنجیرهٔ انتقال الکترون تولید می شود. گلیکولیز، فسفریلاسیون در سطح سوبسترا دارد ( ATP مستقیماً در نقطه ای از واکنش تولید می شود ) . تخمیر حتی می تواند درون معدهٔ حیوانات و انسان ها رخ دهد.
برای بسیاری از انسان ها، تخمیر به سادگی به معنای تولید الکل است: دانه ها و میوه ها برای تولید آبجو و شراب تخمیر می شوند. مثالی ساده برای آن تخمیر قندها و تولید الکل توسط مخمر نان است. اگر غذایی ترش می شد، می گفتند «مانده» یا تخمیر شده است. در اینجا برخی از تعاریف تخمیر آورده شده است. دامنهٔ این تعاریف شامل تعاریف غیررسمی، استفادهٔ عمومی تا علمی است:[ ۳]
عکس تخمیر
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

تَخمیر (fermentation)
تَخمیر
تَخمیر
شکسته شدن قندها با باکتری ها و مخمّرهای بی هوازی. فرآیند تخمیر از دیرباز در پخت نان، آبجوسازی، شراب سازی، تهیۀ پنیر، ماست، سس سویا، و بسیاری از مواد غذایی دیگر به کارمی رفته است. در نانوایی و تهیۀ مشروبات، مخمّرها قندها را تخمیر، و اتانول و دی اکسید کربن تولید می کنند. دی اکسید کربن سبب ورآمدن خمیر نان می شود، و در آبجو و شامپانی کف ایجاد می کند. در فرآیند شراب سازی، قندهای پیچیده ای مانند ساکاروز ابتدا با کمک مخمّر به قندهای ساده ای مثل گلوکز شکسته می شوند؛ سپس گلوکز مجدداً به اتانول و دی اکسید کربن تجزیه می شود.C۶H۱۲O۶ → ۲C۲H۵OH + ۲CO۲بسیاری از آنتی بیوتیک ها بر اثر تخمیر تولید می شوند. تخمیر از فرآیندهایی است که سبب فاسدشدن غذا می شود.

مترادف ها

fermentation (اسم)
تخمیر

zymosis (اسم)
تخمیر

فارسی به عربی

اختمار

پیشنهاد کاربران

♦️
نوواژه برای جایگزینیِ to_ferment# به معنای دچارِ تغییرِ شیمیایی کردنِ یک ماده ( مانندِ خمیر ) از راهِ افزودنِ مخمر به آن و سرانجام تشکیلِ حباب و گرما در آن؛ تخمیر کردن ( شدن ) ؛ ورآوردنِ ( ورآمدنِ ) خمیر؛ به جوشش آوردن ( آمدن ) ؛ و جُزین
...
[مشاهده متن کامل]

ا↙️
#فریاشتن ( faryāshtan )
یا:
#فریازیدن ( faryāzidan ) 👈 فَر ( پیشوند، به معنایِ "بالا" ) یاز ( ستاکِ برساخته از ریشه ی اوستاییِ yaoz به معنای "ناآرام شدن، جنبیدن" ) - - یدن ( نشانه ی مصدر )
( پایینِ صفحه را ببینید. )
🔺نکته:
ستاکِ حالِ فَریاشتن می شود: فَریاز . ( بسنجید با: افراشتن —> افراز . )
▪️مثال:
۱ - آب انگور را شیرین کرده و آنقدر بگذارید بِفَریازَد ( تخمیر شود ) که همه ی قندِ آن به الکل تبدیل شود.
۲ - کارش این بود که آرد را خمیر می کرد و پس از افزودنِ مخمر می گذاشت خمیر فَریاشته شود ( تخمیر شود ) تا اینکه نانوا ساعتِ شش ونیم از راه برسد.
🔺 توجه:
🔸 #fermentation
🔸 #فریازش ( فَریازِش )
یا: #فریاشت ( فَریاشت )
▪️مثال:
اتانول نوعی الکل است که از فَریازِشِ ( تخمیرِ ) قند به دست می آید.
🔹 #fermentative
or: #fermental
🔹 #فریازا
یا: #فریازنده
یا: #فریازی
▪️مثال:
به دلیلِ کمبودِ اکسیژن، بسیاری از فرآیندهای تولیدِ انرژی در باکتری ها ممکن است فَریازی ( تخمیر - پایه ) شوند.
🔸 #fermentativeness
🔸 #فریازایی
یا: #فریازندگی ( فَریازَندِگی )
🔹 #fermentatively
🔹 #فریازانه
🔸 #fermentor اندامگان یا دستگاهِ تخمیرکننده
or: #fermenter
🔸 #فریازگر ( فَریازگر )
یا: #فریازنده ( فَریازَنده )
▪️مثال:
او رفت و یک ساعت بعد با یک فَریازگرِ ( دستگاهِ تخمیرِ ) پنجاه کیلویی برگشت، و کار را شروع کرد.
🔹 #fermentable
🔹 #فریاشتنی ( فَریاشتَنی )
یا: #فریازشوا ( فَریازشَوا )
یا: #فریازپذیر
▪️مثال:
این دانه های فَریاشتَنی ( قابلِ تخمیر ) معمولا از نوعی جو به دست می آیند.
🔸 #fermentability
🔸 #فریازشوایی ( فَریازشَوایی )
یا: #فریازپذیری
🔹 #fermented تخمیرشده
🔹 #فریاشته ( فَریاشته )
▪️مثال:
این نوشابه ی الکلی از عسلِ فَریاشته ( تخمیرشده ) و آب به دست می آمد
🔸 #unfermented تخمیرنشده، ترش نشده
🔸 #نافریاشته ( نافَریاشته )
▪️مثال:
آب انگورهای نافریاشته ( تخمیرنشده ) را گذاشته بودند کنارِ پنج دَری، تا با آن شراب های آماده اشتباه نشوند.
☑️ هم ریشه های دیگرِ #فریاشتن ، #فریازنده و #فریاشته در زبان های ایرانی و هندواروپاییِ غیرِایرانی:
نیاایرانی 👈 ناآرام بودن، جنبیدن ➖ yauš
اوستایی 👈 جنبش، تلاطم ➖ - yaoza
فارسی میانه 👈 آشفته کردن، تقلا کردن ➖ - āy�z
پارتی 👈 ناآرام بودن، جنبیدن ➖ yuštan, y�z
سغدی 👈 آشفته کردن ➖ - y'wšt''
سکایی 👈 آشفته بودن ➖ āyauys
فارسی 👈 جوشیدن، جُستن، یوز
کردی 👈 جوشاندن ➖ jūšānin
پشتو 👈 توفان، سیل ➖ nyuz
بلوچی 👈 جنبش، حرکت ➖ juzzog
ابوزیدآبادی 👈 جوش ➖ yuš
آشتیانی 👈 جوشاندن ➖ vīšen
بهدینی 👈 جوشیدن ➖ yos
پ. ه. ا 👈 ناآرام، به هیجان آمده ➖ - įeuğ
🔺 نکته:
باید دانست که فعلِ to ferment در انگلیسی نیز از ریشه ای می آید که معنای آن "جوشیدن و حباب زدن" است. بروید به etymonline .
🔻🔻🔻
@JavidPajin 👈 فرهنگِ ریشه شناختیِ واژگانِ عمومی و تخصصی

تغییر شیمیایی در اثر فعالیت باکتری ها
دگرزابی یا به زبان انگلیسی و آلمانی Fermentation در شیمی به فرایندی می گویند که ماده ایی را با کمک باکتریها یا آنزیمها به ماده دیگر دگرگون می کند, مانند دگرگون شدن انگور به شراب یا آرد ذرت به قندی که آنرا
...
[مشاهده متن کامل]
فروکتوز می گویند و بسیار شیرین است. این با فروکتوزی که در میوه هاست بسیار نا همسو است و باید از آن دوری کرد. در بیوشیمی دگر زابی به فرایندی می گویند که برای خوشمزه کردن aroma در ماده خوراکی یا ماده گورابخش ( خوشی بخش ) مانند چای و توتون بکار می رود. در آلمان برای آنچه ماده نه خوراکی است باید 19% خراج یا باژ داد چیزهایی مانند سابون چای شراب سیگار و [. . . ] ونکه خراج گوشت نان و شیر و فرآورده های آن کمتر است. یکی از آشنایان ما ( هم میهنمان ) کنجکاو بود و از من می پرسید این چایی های سیاه را چگونه درست می کنند, آیا به آنها رنگ می زنند؟ شاید کسانی بخواهند بدانند: چای را هنگامیکه برداشت می کنند برگهای آن سبز است. آنها را با دست از بوته جدا می کنند و توی کیسه های بزرگی می ریزند. این برگها بسیار تلخ است وگرنه فیلها در هندوستان همه را می خوردنند. برگهای چای به کارخانه می رود و در دستگاهی که از تکه های فلزی درست شده آنها را لوله می کنند. با این روش دیوارهای سلولی گیاه شکسته می شود و شیره گیاه که در واکوئلها Vacuoles است با اکسیژن آمیخته می شود و چای رنگ سیاه می گیرد و پیمانه کافئین آن هم بالا می رود. این پدیده در پایه بایستی اکسیدآسیون Oxidation نامیده شود چون همانگونه که نوشتم اکسیژن با شیره گیاه آمیخته می شود و گیاه در این واکنش شیمیایی اکسیژن می گیرد ونکه از دید سنتی به آن Fermentation می گویند. برای اینکه چای سبز درست کنند, باید نگذارند که برگهای چای در هنگام لوله کردن اکسیده یا دگر زابی شود. اینکار به دو روش انجام می گیرد. در ژاپن با بخار آب که بیش از 100 درجه سلسیوس گرما دارد از این واکنش جلوگیری می کنند. در چین به آن گرمایی تا 300 درجه سلسیوس می دهند و نمی گذارند که چای سیاه شود. چای سیاه را هم که پدید می آورند تر است, آنرا گرمای 85 درجه سلسیوس می دهند تا خشک شود. چایهای سبز رنگی هست که مزه وانیل می دهند به آن aroma می زنند که خوب ( تندرست ) نیست. نوشیدن چای یا قهوه مینای دندانها را سیاه می کند. انگلیسی ها به شکل سنتی چای به جای قهوه می نوشند آنها اینکار را می کنند و در آن شیر می ریزند و با آن دندانها کمتر رنگ می گیرد.

مترادف تخمیر: مخمرشدگی، تجزیه شیمیایی، خمیر کردن، سرشتن، مایه زدن، مخمر ساختن
برابر پارسی: سرشتن، مایه زدن، دگرزابی
به معنای تجزیه شدن

بپرس