[ویکی فقه] یکی از مفاهیمی که دستخوش تحریف قرار گرفته، مفهوم توکل است.
بعضی هر کاری را که بدون حساب انجام می شود توکل می نامند. مثلا به فردی می گوییم از این مسیر جاده نرو، خطرناک است. یا این غذا را نخور ضرر دارد. یا با فلان خانواده وصلت نکن مناسب شما نیستند. چرا در ایام امتحان، درس نمی خوانی و تلاش نمی کنی؟ چرا برای پیشرفت کار با افراد ماهر مشورت نمی کنی؟ در جواب همه این پرسش ها می گوید : توکل بر خدا! یعنی هر کاری که بدون حساب انجام شود نام آن را توکل می گذارند.
مفهوم صحیح
توکل بر خدا یعنی چه؟مرحوم محدث قمی در سفینة البحار، ماده توکل، نقل می کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله وسلّم) به جبرئیل فرمودند: «ما التوکل علی الله عز و جل؟» توکل بر خدا به چه معناست؟ (با توجه به این که قطعا علم پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) از جبرئیل بالاتر بود، آیا صحیح است از او سؤال کند و توضیح بخواهد؟ بله، مانعی ندارد انسان از دوست و حتی شاگردش هم سؤال کند و این عیب نیست.در این جا سؤال کننده پیامبر و جواب دهنده پیک وحی خداست؛ جبرئیل جواب می دهد: «فقال العلم بان المخلوق لا یضر و لا ینفع ولایعطی ولا یمنع» توکل به این معناست که ما یقین داشته باشیم مخلوقات نمی توانند از پیشرفت ما جلوگیری کنند، نه زیان یا نفعی به ما برسانند و عطا یا منعی کنند. بلکه آنچه هست از سوی خداوند است. به این معنی که ما تلاش و کوشش می کنیم و به رحمت پروردگار امیدواریم. «فاذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوی الله ولم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی احد سوی الله» زمانی که انسان به این مقام رسید، تنها امیدش به ذات پاک پروردگار است و تنها از او فرمان می برد و تنها به او وابسته است و به هیچ انسان دیگری وابستگی پیدا نمی کند.مرحوم علامه مجلسی نیز در بحارالانوار می گوید :«ثم ان التوکل لیس معناه ترک السعی فی الامور الضروریة و عدم الحذر عن الامور المحذورة بالکلیة بل لا بد من التوسل بالوسائل والاسباب علی ما ورد فی الشریعة من غیر حرص و مبالغة فیه و مع ذلک لا یعتمد علی سعیه و ما یحصله من الاسباب بل یعتمد علی مسبب الاسباب». توکل به این معنی نیست که انسان درپی کارهای ضروری و تدبیر امور نباشد، و در کارش حساب و کتاب نداشته باشد، و دنبال عالم اسباب نباشد. بلکه توکل به این معنی است که همه این امور را انجام دهد اما چشم امید و تمام توجهش تنها به مسبب الاسباب باشد.
آثار مثبت توکل
در جریان انقلاب اسلامی ما، مسئله بسیار آموزنده ای واقع شد؛ در زمان امام راحل که مملکت به جوش، و توده های مردم به خروش آمدند، تفکری در میان سیاستمداران و حتی عده ای از دانشمندان بود که دنیا دو قطب دارد: قطب شرق و غرب. و در حقیقت نیز همین گونه بود و این دو قطب بر تمام دنیا سیطره داشتند و دولت های دیگر بدون وابستگی به یکی از آن ها نمی توانستند رشد کنند. امام سخن تازه ای را بیان کرد و فرمود : «نه شرقی، نه غربی» نه به این قطب تکیه کنید نه به آن قطب، بلکه توکل شما بر خدا و بر توده های ملت خودمان باشد. بسیاری این برنامه را شکست خورده می دانستند و می گفتند: با این روش، مشکلی حل نخواهد شد و انقلاب گرفتار شکست می شود و لازم است به یکی از آن دو، چراغ سبز نشان دهیم تا در مشکلات از ما حمایت کنند. ولی دیدند توکل بر خدا چنان مشکلات را حل کرد که الگویی برای سایر جوامع طالب استقلال حقیقی شد.آری، استقلال با وابستگی، استقلال نیست بلکه استعمار است. وقتی مستقل هستیم که اعتماد به ملت خود و نیروهای داخلی داشته باشیم و بر مسبب الاسباب توکل کنیم. مشابه آنچه گذشت توسط حزب الله در جنوب لبنان اتفاق افتاد که از نظر عدد و کیفیت و کمیت و وسایل، بسیار پایین تر از دشمن غاصب بودند ولی در عین حال با توکل بر خدا و چشم دوختن به ذات مسبب الاسباب سبب درخشش شگفت آوری شدند چرا که هیچ کس باور نمی کرد بتوانند ارتش شکست ناپذیر اسرائیل را در سایه این توکل، این چنین شکست دهند. مردم خاورمیانه تصور می کردند بدون سیطره اسرائیل نمی توان حکومت کرد چون آمریکا و کشورهای اروپایی پشتوانه او هستند و حتما باید با آن ها کنار آمد. ولی معلوم شد این تفکر باطل است و ابهت توخالی اسرائیل از بین رفتنی است.امیدواریم با استفاده از این مفهوم والای قرآنی، ما و همه مسلمانان دنیا بتوانیم عزت، عظمت، استقلال و سربلندی خود را حفظ کنیم و بر ذات پاک مسبب الاسباب توکل داشته باشیم ان شاءالله.
بعضی هر کاری را که بدون حساب انجام می شود توکل می نامند. مثلا به فردی می گوییم از این مسیر جاده نرو، خطرناک است. یا این غذا را نخور ضرر دارد. یا با فلان خانواده وصلت نکن مناسب شما نیستند. چرا در ایام امتحان، درس نمی خوانی و تلاش نمی کنی؟ چرا برای پیشرفت کار با افراد ماهر مشورت نمی کنی؟ در جواب همه این پرسش ها می گوید : توکل بر خدا! یعنی هر کاری که بدون حساب انجام شود نام آن را توکل می گذارند.
مفهوم صحیح
توکل بر خدا یعنی چه؟مرحوم محدث قمی در سفینة البحار، ماده توکل، نقل می کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله وسلّم) به جبرئیل فرمودند: «ما التوکل علی الله عز و جل؟» توکل بر خدا به چه معناست؟ (با توجه به این که قطعا علم پیامبر (صلی الله علیه و اله وسلّم) از جبرئیل بالاتر بود، آیا صحیح است از او سؤال کند و توضیح بخواهد؟ بله، مانعی ندارد انسان از دوست و حتی شاگردش هم سؤال کند و این عیب نیست.در این جا سؤال کننده پیامبر و جواب دهنده پیک وحی خداست؛ جبرئیل جواب می دهد: «فقال العلم بان المخلوق لا یضر و لا ینفع ولایعطی ولا یمنع» توکل به این معناست که ما یقین داشته باشیم مخلوقات نمی توانند از پیشرفت ما جلوگیری کنند، نه زیان یا نفعی به ما برسانند و عطا یا منعی کنند. بلکه آنچه هست از سوی خداوند است. به این معنی که ما تلاش و کوشش می کنیم و به رحمت پروردگار امیدواریم. «فاذا کان العبد کذلک لم یعمل لاحد سوی الله ولم یرج و لم یخف سوی الله و لم یطمع فی احد سوی الله» زمانی که انسان به این مقام رسید، تنها امیدش به ذات پاک پروردگار است و تنها از او فرمان می برد و تنها به او وابسته است و به هیچ انسان دیگری وابستگی پیدا نمی کند.مرحوم علامه مجلسی نیز در بحارالانوار می گوید :«ثم ان التوکل لیس معناه ترک السعی فی الامور الضروریة و عدم الحذر عن الامور المحذورة بالکلیة بل لا بد من التوسل بالوسائل والاسباب علی ما ورد فی الشریعة من غیر حرص و مبالغة فیه و مع ذلک لا یعتمد علی سعیه و ما یحصله من الاسباب بل یعتمد علی مسبب الاسباب». توکل به این معنی نیست که انسان درپی کارهای ضروری و تدبیر امور نباشد، و در کارش حساب و کتاب نداشته باشد، و دنبال عالم اسباب نباشد. بلکه توکل به این معنی است که همه این امور را انجام دهد اما چشم امید و تمام توجهش تنها به مسبب الاسباب باشد.
آثار مثبت توکل
در جریان انقلاب اسلامی ما، مسئله بسیار آموزنده ای واقع شد؛ در زمان امام راحل که مملکت به جوش، و توده های مردم به خروش آمدند، تفکری در میان سیاستمداران و حتی عده ای از دانشمندان بود که دنیا دو قطب دارد: قطب شرق و غرب. و در حقیقت نیز همین گونه بود و این دو قطب بر تمام دنیا سیطره داشتند و دولت های دیگر بدون وابستگی به یکی از آن ها نمی توانستند رشد کنند. امام سخن تازه ای را بیان کرد و فرمود : «نه شرقی، نه غربی» نه به این قطب تکیه کنید نه به آن قطب، بلکه توکل شما بر خدا و بر توده های ملت خودمان باشد. بسیاری این برنامه را شکست خورده می دانستند و می گفتند: با این روش، مشکلی حل نخواهد شد و انقلاب گرفتار شکست می شود و لازم است به یکی از آن دو، چراغ سبز نشان دهیم تا در مشکلات از ما حمایت کنند. ولی دیدند توکل بر خدا چنان مشکلات را حل کرد که الگویی برای سایر جوامع طالب استقلال حقیقی شد.آری، استقلال با وابستگی، استقلال نیست بلکه استعمار است. وقتی مستقل هستیم که اعتماد به ملت خود و نیروهای داخلی داشته باشیم و بر مسبب الاسباب توکل کنیم. مشابه آنچه گذشت توسط حزب الله در جنوب لبنان اتفاق افتاد که از نظر عدد و کیفیت و کمیت و وسایل، بسیار پایین تر از دشمن غاصب بودند ولی در عین حال با توکل بر خدا و چشم دوختن به ذات مسبب الاسباب سبب درخشش شگفت آوری شدند چرا که هیچ کس باور نمی کرد بتوانند ارتش شکست ناپذیر اسرائیل را در سایه این توکل، این چنین شکست دهند. مردم خاورمیانه تصور می کردند بدون سیطره اسرائیل نمی توان حکومت کرد چون آمریکا و کشورهای اروپایی پشتوانه او هستند و حتما باید با آن ها کنار آمد. ولی معلوم شد این تفکر باطل است و ابهت توخالی اسرائیل از بین رفتنی است.امیدواریم با استفاده از این مفهوم والای قرآنی، ما و همه مسلمانان دنیا بتوانیم عزت، عظمت، استقلال و سربلندی خود را حفظ کنیم و بر ذات پاک مسبب الاسباب توکل داشته باشیم ان شاءالله.
wikifeqh: تحریف_مفهوم_توکل