[ویکی فقه] تالی طبیعی یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای تالی در قضیه شرطیه متصل است.
اجزای قضیه شرطیه عبارت اند از: مقدم، تالی و رابطه. مقدم و تالی، دو طرف قضیه شرطیه، و رابطه، نسبت میان آن دو است. طرف اول در قضیه شرطیه، مقدم و طرف دوم آن، تالی نام دارد. این نام گذاری به حسب ترتیب (ترتیب طرف اول و طرف دوم) در قضیه شرطی متصل، حقیقی است، ولی در قضیه شرطیه منفصل، مسامحی است، چرا که در قضیه شرطیه منفصل، ترتیب طبیعی میان اجزا وجود ندارد و هر یک از دو جزء را می توان تالی یا مقدم نامید.
عدم تلازم مقدم و تالی
عدم تلازم مقدم و تالی در قضیه شرطیه منفصل، بدان سبب است که طبیعت اجزای قضیه شرطیه متصله چنین است که یک جزء، ملزوم و جزء دیگر لازم آن است و همین امر، سبب تمایز طبعی و ترتب میان دو جزء می شود و همواره ملزوم بر لازم تقدم طبعی دارد، اما در قضیه شرطیه منفصله به تعاند و عدم ارتباط میان دو جزء و جدایی آنها حکم می شود و رابطه تلازم و ترتب وجود ندارد؛ بنابراین، هریک می تواند لازم یا ملزوم دیگری باشد. با این حال، به تبعیت از قضیه شرطیه متصل، جزء اول را مقدم و جزء دوم را تالی می نامند.
توضیح اصطلاح
از همین رو تالی در قضیه متصل را «تالی طبیعی» و تالی در قضیه منفصل را «تالی وضعی یا قراردادی» می نامند و مقدم در قضیه متصل را «مقدم طبیعی» و مقدم در قضیه منفصل را «مقدم وضعی یا قراردادی» می نامند؛ به عبارت دیگر هر یک از مقدم و تالی به لحاظ نوع قضیه یا طبیعی است یا وضعی. طبیعی، در قضیه متصله است؛ یعنی مقدم بالطبع مقدم است و تالی مؤخر، اما وضعی در قضیه منفصله است که فرقی بین جزء اول و دوم نیست و هر کدام ابتدا ذکر شود مقدم است و دیگری تالی.
مستندات مقاله
...
اجزای قضیه شرطیه عبارت اند از: مقدم، تالی و رابطه. مقدم و تالی، دو طرف قضیه شرطیه، و رابطه، نسبت میان آن دو است. طرف اول در قضیه شرطیه، مقدم و طرف دوم آن، تالی نام دارد. این نام گذاری به حسب ترتیب (ترتیب طرف اول و طرف دوم) در قضیه شرطی متصل، حقیقی است، ولی در قضیه شرطیه منفصل، مسامحی است، چرا که در قضیه شرطیه منفصل، ترتیب طبیعی میان اجزا وجود ندارد و هر یک از دو جزء را می توان تالی یا مقدم نامید.
عدم تلازم مقدم و تالی
عدم تلازم مقدم و تالی در قضیه شرطیه منفصل، بدان سبب است که طبیعت اجزای قضیه شرطیه متصله چنین است که یک جزء، ملزوم و جزء دیگر لازم آن است و همین امر، سبب تمایز طبعی و ترتب میان دو جزء می شود و همواره ملزوم بر لازم تقدم طبعی دارد، اما در قضیه شرطیه منفصله به تعاند و عدم ارتباط میان دو جزء و جدایی آنها حکم می شود و رابطه تلازم و ترتب وجود ندارد؛ بنابراین، هریک می تواند لازم یا ملزوم دیگری باشد. با این حال، به تبعیت از قضیه شرطیه متصل، جزء اول را مقدم و جزء دوم را تالی می نامند.
توضیح اصطلاح
از همین رو تالی در قضیه متصل را «تالی طبیعی» و تالی در قضیه منفصل را «تالی وضعی یا قراردادی» می نامند و مقدم در قضیه متصل را «مقدم طبیعی» و مقدم در قضیه منفصل را «مقدم وضعی یا قراردادی» می نامند؛ به عبارت دیگر هر یک از مقدم و تالی به لحاظ نوع قضیه یا طبیعی است یا وضعی. طبیعی، در قضیه متصله است؛ یعنی مقدم بالطبع مقدم است و تالی مؤخر، اما وضعی در قضیه منفصله است که فرقی بین جزء اول و دوم نیست و هر کدام ابتدا ذکر شود مقدم است و دیگری تالی.
مستندات مقاله
...
wikifeqh: تالی_طبیعی