قضیه شرطیه


معنی انگلیسی:
conditional clause

لغت نامه دهخدا

قضیه شرطیه. [ ق َ ضی ی َ /ی ِ ی ِ ش َ طی ی َ / ی ِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تألیف قضیه ای از دو چیز باشد: محکوم علیه و محکوم به ، و آن بر دو گونه است : قسم نخست در قضیه حملی گذشت ، قسم دیگر تألیف میان قضایا بر وجهی که هر یکی را از آن قضایا به سبب تألیف شایستگی قبول صدق و کذب زایل شودو قضیه ای که از جمله مؤلف بود بعد از تألیف شایسته آن قبول گردد، اینگونه قضایا را قضایای شرطی یا وصفی خوانند. پس خالی نبود از آنکه میان آن دو قضیه اعتبار مصاحبتی کنند یا معاندتی کنند یا نکنند، اگر اعتبار مصاحبتی کنند و حکم کنند به ثبوتش یا نفیش بر وجهی که وضع قضیه اول و دوم با هم متعاند باشند یا نباشند آن را شرطی متصله خوانند و اگر اعتبار معاندتی کنند آن را شرطیه منفصله خوانند. رجوع به اساس الاقتباس چ مدرس رضوی ص 68 به بعد و رجوع به قضیة شود.

فرهنگ فارسی

تالیف قضیه از دو چیز باشد محکوم علیه و محکوم به و آن بر دو گونه است قسم نخست در قضیه حملی گذشت قسم دیگر تالیف میان قضایا بر وجهی که هر یکی را از آن قضایا بسبب تالیف شایستگی قبول صدق و کذب زایل شود و قضیه که از جمله مولف بود بعد از تالیف شایسته آن قبول گردد اینگونه قضایا را قضایای شرطی یا وصفی خوانند .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] قضیه شرطیه، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای قضیه مشتمل بر حکم به وجود یا عدم یک نسبت، مشروط به وجود یا عدم نسبت دیگر است.
قضیه حملیه، قضیه ای است که در آن به طور مطلق حکم به ایجاب یا سلب نسبتی شده باشد، مثل: "هوا لطیف است". اما اگر حکم به وجود یا عدم یک نسبت، مشروط به وجود یا عدم نسبت دیگر شده باشد، آن را "قضیه شرطیه" گویند مثل: "اگر باران ببارد هوا تلطیف می شود".
دیدگاه علّامه حلّی
علّامه حلّی در تعریف قضیه و بیان اقسام آن می گوید: قضیه، قولی است مرکب که در آن حکم شده باشد به صدق جزء دوم بر همان چیزی که جزء اول بر آن صدق می کند (صورت اوّل)، یا به تبعیت و مصاحبت جزء دوم نسبت به جزء اول (صورت دوّم)، یا به معاندت و تباین جزء دوم با جزء اول (صورت سوّم)، و یا به سلبِ (اتحاد، تابعیت و تباینِ) جزء دوم از جزء اول (صورت چهارم). صورت اول را "قضیه حملیه"، و صورت دوم را "قضیه شرطیه متصله"، و صورت سوم را "قضیه شرطیه منفصله" می گویند. و صورت چهارم، سالبه سه صورت قبل است. قضیه شرطیه متصله را "قضیه وضعیه" هم می گویند، زیرا مشتمل بر وضع مقدّم است که وضع تالی را در پی دارد. مثال قضیه شرطیه متصله: "اگر خورشید طلوع کرده باشد روز موجود است". در این قضیه، به مصاحبت و تبعیت وجود روز نسبت به طلوع خورشید حکم شده است. مثال قضیه شرطیه منفصله: "عدد یا زوج است یا فرد". در این قضیه، به مباینت و تعاند جزء اوّل با جزء دوم حکم کرده ایم.
تفاوت قضیه حملیه و شرطیه
۱. در قضیه حملیه، جزء اول را "موضوع" یا "محکومٌ علیه"، و جزء دوم را "محمول" یا "محکومٌ به" گویند، ولی در قضیه شرطیه، جزء اول را "مقدّم" می گویند (به جهت تقدّم آن در ذکر)، و جزء دوم را "تالی" (زیرا در قضیه حکم می شود که جزء دوم از جزء اول پیروی می کند و تالی آن است). "رابطه" در قضیه شرطیه همان ادات شرط و جزا (در متصله) و ادات عناد (در منفصله) می باشد. ادات شرط بر جزء اول (مقدّم) وارد می شود و ادات جزا بر جزء دوم (تالی). جابجایی مقدم و تالی در شرطیه منفصله تاثیری در صدق و کذب و احکام قضیه ندارد، و تقدم و تاخر آنها اعتباری است، اما تمیّز مقدم و تالی در شرطیه متصله، حقیقی و دارای آثار است و جابجایی آنها تابع شرایطی است. ۲. قضیه حملیه از مفردات تالیف یافته، اما قضیه شرطیه از قضایا (حداقل دو قضیه) تشکیل می گردد. از این رو، در قضیه شرطیه هر یک از مقدم و تالی، خود به صورت قضیه مستقل و دارای نسبت تامه ای (در قالب اتحاد موضوع و محمول) بوده اند که به سبب پیوند به همدیگر (در قالب مصاحبت و تلازم دو نسبت، یا تنافی و تباین آن دو) استقلال خود را از دست داده اند، و از تحت عنوان "قضیه" (که قابل اتصاف به صدق و کذب باشند) خارج شده اند. به همین جهت مناط صدق یا کذب قضیه شرطیه و موجبه یا سالبه بودن آن، همان ربطِ مورد ادعا (اتصال یا عدم اتصال دو نسبت در شرطیه متصله، و تنافی و عدم تنافی دو نسبت در شرطیه منفصله) است.
صدق و کذب در قضایای شرطیه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس