تاریخ شهر تفلیس

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفلیس نام پایتخت گرجستان می باشد.
پایتخت قدیمی گرجستان ، مِتْسْخِت'ا/ مِتْسْخِت بود که مطابق اصطلاح شناسی رایج جغرافی نویسان مسلمان گاه مسجد ذوالقرنین نامیده شده است بر اساس وقایعنامه ای گرجی، اریستاوی (حاکم) ایرانی برای مقابله با ورز ـ بکر (۳۷۹ـ۳۹۳)، پادشاه گرجستان (از نوادگان سلسله خسروان از تبار ساسانیان)، فرستاده شد و تفلیس را «بین دروازه های قفقاز » (بین داریال/ باب اللاّ ن و دربند)، به عنوان حصاری علیه متسختا احداث کرد. در طی جنگهای شاه واختانگ گورگاسال/ گورگسلانی (۴۴۶ـ۴۹۹) با ایرانیان، قلعه و آبادی (سوفِلی) تفلیس ویران شد. واختانگ شهری را در تفلیس بنیان گذاشت و پسرش داچی (۴۹۹ـ۵۱۴) دیوارهای آن را کامل کرد . بعد از ۵۲۳، ایرانیان برای ممانعت از حکمرانی حاکمان گرجستان شرقی، در تفلیس « مرزپان » ایرانی گماردند که در کنار او نمایندگانی از اشراف گرجی نیز به شکل صوری در اداره کشور دست داشتند والی متسختا تحت امر مرزپان بود. گوارام بگراتی (حک: ۵۷۵ ـ۶۰۰) شاهی بود که امپراتور بیزانس بنا به در خواست گرجیها در متسختا منصوب کرده بود. باورهای رایج، بنای کلیسای سیون در تفلیس را به او نسبت می دهند پس از پیروزی خسروپرویز بر روم شرقی (بعد از ۶۰۶)، استفانوس اول، پسر گوارام، به ایرانیها پیوست. پس از ۶۲۴ که هراکلیوس/ هرقل و متحدان ترکش تفلیس را محاصره کردند، استفانوس شجاعانه از شهر دفاع کرد ولی قلعه شهر تسخیر شد و استفانوس به قتل رسید.
پس از اسلام
سپاهیان عرب در دوره فرمانروایی خلفای نخستین به ماوراء قفقاز (= قفقاز جنوبی) داخل شدند. بنا به نوشته طبری در ۲۲/۶۴۳سُراقه (بن عمرو) با شهر بَراز (شاه باب الابواب) صلح کرد و حبیب بن مَسلَمه را برای مقابله با تفلیس فرستاد. طبری صلح با مردم این شهر را در همین سال ذکر کرده، در حالی که این رویداد عملاً در ۲۵/ ۶۴۵ در دوره حکومت عثمان اتفاق افتاده است. حبیب بن مسلمه پس از فتح ارمنستان ، وارد تفلیس شد و امان نامه ای برای اهل آن جا نوشت. وی مردم را در اعمال دینی آزاد گذاشت و عالمی به نام عبدالرحمان بن جَزء (سُلَمی) را به تفلیس فرستاد تا آیین اسلام را گسترش دهد و مردم شهر خیلی زود به اسلام گرویدند.از زمان عملیات نظامی حبیب تا حکومت متوکل (۲۳۲ـ ۲۴۷) جُرزان (گرجیهای شرقی) و اَبخاز (در اینجا به معنای «گرجیهای غربی دره ریون» یعنی ایمرتی/ ایمرتیا) به فرمانده نظامی عرب تفلیس خراج می پرداختند. از زمان یزید دوم (۱۰۱ـ ۱۰۵) نامه ای در دست است که در آن جراح بن عبداللّه ، بر تضمینی که حبیب بن مسلمه به جرزان داده بود، تأکید کرده است.
عباسیان
در ۱۴۱/۷۵۸ خزرها به فرماندهی رأس طرخان به ارمینیه حمله کردند. طبری در شرح وقایع سال ۱۴۷/۷۶۴ می نویسد که در اثنای حمله اَسترخان خوارزمی (کذا) تعداد زیادی مسلمان و اهل ذمه زندانی شدند و ترکها وارد تفلیس گردیدند. یعقوبی بلافاصله بعد از وقایع سال ۱۴۱ از قیام صناریه یاد کرده است. این قیام را عامربن اسماعیل سرکوب کرد، سپس به تفلیس بازگشت و در آن جا زندانیان خود را اعدام کرد. تجاوز دیگر خزرها به گرجستان در ۱۸۳/۷۹۹ اتفاق افتاد. آنها تا پل روی کُر پیشروی و کشور را ویران کردند اما تصرف تفلیس را مؤلفان مسلمان ذکر نکرده اند در حالی که بر طبق وقایعنامه گرجی ، در دوره فرمانروایی توأمان برادران ایوانه و جوانشیر (۹۹ـ۱۷۰/ ۷۱۸ـ۷۸۶) بلُچان، سردار خَقَن (در ارمنی بول چأن)، تفلیس را تسخیر و کارتلیا را فتح کرد.
← فرماندار هارون الرشید
...

پیشنهاد کاربران

بپرس