تاج الدین
/tAjeddin/
فرهنگ اسم ها
معنی: مورد افتخار برای دین، ( عربی )، تاجِ دین، ( اَعلام ) نام پادشاهی از اتابکان لرستان، آن که چون تاج در رأس دین است، نام چند تن از شخصیتهای تاریخی
برچسب ها: اسم، اسم با ت، اسم پسر، اسم عربی
لغت نامه دهخدا
تاج الدین. [ جُدْ دی ] ( اِخ ) رئیس خراسان ، معاصر مجدالدین ابوالبرکات از شعرای خراسان ( بیهق ) بود ( قرن ششم ) ابوالبرکات قصیده ای در مدح وی گفته که مطلعش این است :
آمد گه وداع بچشم آن مه ختن
دو جزع پرفتور و دو یاقوت پرفتن...
رجوع به لباب الالباب چ اوقاف گیب ج 2 ص 318 شود.
تاج الدین. [ جُدْ دی ] ( اِخ ) ( رئیس... ) از بزرگان ارکان دولت امیرشیخ ابواسحاق اینجو بود که پس از شکست امیر شیخ به دست امیر مبارزالدین محمد مظفر اسیر و کشته شد:... مقارن آن حال امیر علی سهل ولد امیر شیخ که در سن ده سالگی بود و به حسن خط وجودت طبع اشتهار داشت بدست ملازمان جناب مبارزی افتاد و با جمعی از ارکان دولت پدر خود مثل نیکچار و رئیس تاج الدین و کلوفخرالدین مقید شد و هم در آن ایام شاه شجاع به ایالت ولایت کرمان سرافراز گشته امیر علی سهل را همراه برد و در منزل رودان و رقتجان آن گل نوشکفته را بصرصر بیداد بر خاک هلاک انداخت و گفت که باجل طبیعی فوت گشت و سایر گرفتاران نیز بحکم مبارزی راه سفر آخرت پیش گرفتند... ( حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 288- 289 ). حمداﷲ مستوفی در تاریخ گزیده نام او را سید تاج الدین واعظ آرد:... در آن وقت که امیر شیخ از شیراز بیرون میرفت پسر او علی سهل که در سن ده سالگی بوداو را نتوانست برد، در خانه ٔسید تاج الدین واعظ پنهان کردند جمعی از مفسدان نشان دادند طفلک را بدر آوردند و با امیر بیکجکاز و کلوفخرالدین مقید ساخته همراه شاه شجاع روانه کرمان گردانید امیر بیکجکاز را در آب کرمان انداختند.... و علی سهل بکرمان آوردند... و علی سهل را گفتند بجانب اصفهان پیش پدر می برند در روذان و رفسنجان آن طفل را شهید کردند... ( تاریخ گزیده چ برون ص 659 ). رجوع به تاریخ عصر حافظ ص 104 و رجوع به تاج الدین واعظ شود.
تاج الدین. [ جُدْ دی ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند، 8 هزارگزی شمال باختری در میان ، 3 هزارگزی جنوب شوسه عمومی بیرجند به درج ، جلگه معتدل دارای 14 تن سکنه می باشد. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
این خیلی بد بود
ومن ازش خوشم نیامد
ومن ازش خوشم نیامد
بنظر من تاج بمعنای افسر میباشد و یعنی میشود افسر و نگهبان دین و منظور نگهبان دین زرتشت است.
طایفه تاج الدین عبدالهی
*تاجدی وند عبداللهی *ایل منجزی بهداروند *بهادروند *
ایل بزرگ لر بختیاروند
*****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند شاخه
طایفه تاج الدین عبدالهی
... [مشاهده متن کامل]
رستم خان بختیاروند پلنگ
امیر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاهمنصور خان بختیاروند ایلخان
امیر رستم خان آقاسی بختیاروند
*اردشیر آقاسی. کلی وردی*
تاج الدین امیر قنبر بختیاروند
یوسف خان
علی صالح خان بختیاروند ایلخان
تاج الدین عبدالله خان بختیاروند ایلخان
*ابدال خان*
نجف خان بختیاروند
*تاجدی وند عبداللهی *ایل منجزی بهداروند *بهادروند *
ایل بزرگ لر بختیاروند
*****
شجرنامه تیره بزرگ آشتیانی وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند شاخه
طایفه تاج الدین عبدالهی
... [مشاهده متن کامل]
رستم خان بختیاروند پلنگ
امیر شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان
خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
شاهمنصور خان بختیاروند ایلخان
امیر رستم خان آقاسی بختیاروند
*اردشیر آقاسی. کلی وردی*
تاج الدین امیر قنبر بختیاروند
یوسف خان
علی صالح خان بختیاروند ایلخان
تاج الدین عبدالله خان بختیاروند ایلخان
*ابدال خان*
نجف خان بختیاروند
روستای تلخاب تاج الدین *تاج الدین امیر قنبر *
در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
تاج الدین امیر قنبر *تاجمیر عالی*پسر امیر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
... [مشاهده متن کامل]
تیره تاجمیری قنبروند. تیره تاجمیری بازفتی خلیلی
تیره تاجمیری طایفه زیلایی خلیلی
تیره تاجمیری طایفه گندایی بهداروند
در دهستان جهانگیری مسجدسلیمان
تاج الدین امیر قنبر *تاجمیر عالی*پسر امیر رستم خان آقاسی پسر شاه منصور خان بختیاروند ایلخان پسر خلیل خان ایل بیگی بختیاروند ایلخان
... [مشاهده متن کامل]
تیره تاجمیری قنبروند. تیره تاجمیری بازفتی خلیلی
تیره تاجمیری طایفه زیلایی خلیلی
تیره تاجمیری طایفه گندایی بهداروند
پیر تاج الدین فارسی، یکی از بزرگان دین یارسان و یکی از هفتاد و دو پیر یارسان.