[ویکی فقه] بی تقوایی مشرکان (قرآن). مشرکان از کسانی بودند که در عصر بعثت مردمی بی تقوا بودند.
مشرکان عصر بعثت، مردمی بی تقوا بودند:«واذا رایت الذین یخوضون فی ءایـتنا فاعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره واما ینسینک الشیطـن فلا تقعد بعد الذکری مع القوم الظــلمین• وما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء ولـکن ذکری لعلهم یتقون؛ هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا می کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین!•و (اگر) افراد با تقوا (برای ارشاد و اندرز با آنها بنشینند)، چیزی از حساب (و گناه) آنها بر ایشان نیست ولی (این کار، باید تنها) برای یادآوری آنها باشد، شاید (بشنوند و) تقوی پیشه کنند!»«قل من یرزقکم من السماء والارض امن یملک السمع والابصـر ومن یخرج الحی من المیت ویخرج المیت من الحی ومن یدبر الامر فسیقولون الله فقل افلا تتقون؛ بگو: چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می دهد؟ یا چه کسی مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه کسی زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون می آورد؟ و چه کسی امور (جهان) را تدبیر می کند؟ بزودی (در پاسخ) می گویند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پیشه نمی کنید (و از خدا نمی ترسید)؟»
دیدگاه آیت الله مکارم
در این آیات سخن از نشانه های وجود پروردگار و شایستگی او برای عبودیت است و بحث های آیات گذشته را در این زمینه تعقیب می کند.نخست می فرماید: به مشرکان و بت پرستانی که در بیراهه سرگردانند، بگو چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می دهد؟ (قل من یرزقکم من السماء و الارض). رزق به معنی عطا و بخشش مستمر است، و از آنجا که بخشنده تمام مواهب در حقیقت خدا است، رازق و رزاق به معنی حقیقی تنها بر او اطلاق می شود، و اگر این کلمه در غیر مورد او به کار رود، بدون شک جنبه مجازی دارد.این نکته نیز لازم به یادآوری است که بیشتر روزی های انسان از آسمان است، باران حیاتبخش از آسمان می بارد، و هوا که مورد نیاز همه موجودات زنده است نیز بر فراز زمین قرار گرفته، و از همه مهمتر نور آفتاب که بدون آن هیچ موجود زنده و هیچگونه حرکت و جنبشی در سرتاسر زمین وجود نخواهد داشت از آسمان است، و حتی حیوانات اعماق دریاها از پرتو نور آفتاب زنده اند زیرا می دانیم غذای بسیاری از آنها گیاهان بسیار کوچکی است که در لابلای امواج در سطح اقیانوس در برابر تابش نور آفتاب رشد و نمو می کند، و قسمت دیگری از آن حیوانات از گوشت دیگر حیوانات دریا که وسیله آن گیاهان تغذیه شده اند استفاده می کنند. ولی زمین تنها به وسیله مواد غذایی خود ریشه گیاهان را تغذیه می کند و شاید به همین دلیل است که در آیه فوق نخست سخن از ارزاق آسمان و سپس ارزاق زمین به میان آمده است (به تفاوت درجه اهمیت) سپس به دو قسمت از مهمترین حواس انسان که بدون آن دو، کسب علم و دانش برای بشر امکان پذیر نیست اشاره کرده می گوید: و بگو چه کسی است که مالک و خالق گوش و چشم و قدرت دهنده این دو حس آدمی است؟ (امنیملک السمع و الابصار). در واقع در این آیه نخست به نعمتهای مادی، و بعد به مواهب و روزیهای معنوی که بدون آنها نعمتهای مادی فاقد هدف و محتوا است اشاره شده.بعد از دو پدیده مرگ و حیات که عجیب ترین پدیده های عالم آفرینش است سخن به میان آورده، می گوید: و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می کند؟ (و من یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی).او نه تنها در آغاز موجود زنده را از موجودات بی جان زمین آفریده است بلکه علاوه بر این سنت او بر این قرار گرفته که حیات نیز جاودانی نباشد و به همین جهت مرگ را در دل حیات آفریده، تا از این طریق میدان را برای دگرگونی ها و تکامل باز گذارد. در تفسیر آیه فوق این احتمال نیز داده شده که علاوه بر مرگ و حیات مادی مرگ و حیات معنوی را نیز شامل می شود، زیرا انسانهای هوشمند و پاکدامن و با ایمان را می بینیم که گاهی از پدر و مادری آلوده و بی ایمان و گمراه متولد می شوند، عکس آن نیز مشاهده شده است که بر خلاف قانون وراثت انسانهای بی ارزش و مرده از پدر و مادر ارزشمندی به وجود آمده اند.بعد اضافه می کند: چه کسی است که امور این جهان را تدبیر می کند؟ (و من یدبر الامر). در حقیقت نخست سخن از آفرینش مواهب، سپس سخن از حافظ و نگهبان و مدبر آنها است. بعد از آنکه قرآن این سؤالات سه گانه را مطرح می کند بلافاصله می گوید:آنها بزودی در پاسخ خواهند گفت: الله. از این جمله به خوبی استفاده می شود که حتی مشرکان و بت پرستان عصر جاهلیت خالق و رازق و حیاتبخش و مدبر امور جهان هستی را خدا می دانستند، و این حقیقت را از طریق عقل و هم از راه فطرت در یافته بودند که این نظام حساب شده جهان نمی تواند مولود بی نظمی و یا مخلوق بتها باشد. و در آخر آیه به پیامبر صلی الله علیه وآله دستور می دهد: به آنها بگو آیا با این حال تقوا را پیشه نمی کنید (فقل ا فلا تتقون).تنها کسی شایسته عبادت و پرستش است که آفرینش و تدبیر جهان به دست او است، اگر عبادت به خاطر شایستگی و عظمت ذات معبود باشد، این شایستگی و عظمت تنها در خدا است، و اگر برای این باشد که می تواند سرچشمه سود و زیان گردد این نیز مخصوص خدا است.
مشرکان عصر بعثت، مردمی بی تقوا بودند:«واذا رایت الذین یخوضون فی ءایـتنا فاعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره واما ینسینک الشیطـن فلا تقعد بعد الذکری مع القوم الظــلمین• وما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء ولـکن ذکری لعلهم یتقون؛ هرگاه کسانی را دیدی که آیات ما را استهزا می کنند، از آنها روی بگردان تا به سخن دیگری بپردازند! و اگر شیطان از یاد تو ببرد، هرگز پس از یاد آمدن با این جمعیت ستمگر منشین!•و (اگر) افراد با تقوا (برای ارشاد و اندرز با آنها بنشینند)، چیزی از حساب (و گناه) آنها بر ایشان نیست ولی (این کار، باید تنها) برای یادآوری آنها باشد، شاید (بشنوند و) تقوی پیشه کنند!»«قل من یرزقکم من السماء والارض امن یملک السمع والابصـر ومن یخرج الحی من المیت ویخرج المیت من الحی ومن یدبر الامر فسیقولون الله فقل افلا تتقون؛ بگو: چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می دهد؟ یا چه کسی مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ و چه کسی زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون می آورد؟ و چه کسی امور (جهان) را تدبیر می کند؟ بزودی (در پاسخ) می گویند: «خدا»، بگو: «پس چرا تقوا پیشه نمی کنید (و از خدا نمی ترسید)؟»
دیدگاه آیت الله مکارم
در این آیات سخن از نشانه های وجود پروردگار و شایستگی او برای عبودیت است و بحث های آیات گذشته را در این زمینه تعقیب می کند.نخست می فرماید: به مشرکان و بت پرستانی که در بیراهه سرگردانند، بگو چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می دهد؟ (قل من یرزقکم من السماء و الارض). رزق به معنی عطا و بخشش مستمر است، و از آنجا که بخشنده تمام مواهب در حقیقت خدا است، رازق و رزاق به معنی حقیقی تنها بر او اطلاق می شود، و اگر این کلمه در غیر مورد او به کار رود، بدون شک جنبه مجازی دارد.این نکته نیز لازم به یادآوری است که بیشتر روزی های انسان از آسمان است، باران حیاتبخش از آسمان می بارد، و هوا که مورد نیاز همه موجودات زنده است نیز بر فراز زمین قرار گرفته، و از همه مهمتر نور آفتاب که بدون آن هیچ موجود زنده و هیچگونه حرکت و جنبشی در سرتاسر زمین وجود نخواهد داشت از آسمان است، و حتی حیوانات اعماق دریاها از پرتو نور آفتاب زنده اند زیرا می دانیم غذای بسیاری از آنها گیاهان بسیار کوچکی است که در لابلای امواج در سطح اقیانوس در برابر تابش نور آفتاب رشد و نمو می کند، و قسمت دیگری از آن حیوانات از گوشت دیگر حیوانات دریا که وسیله آن گیاهان تغذیه شده اند استفاده می کنند. ولی زمین تنها به وسیله مواد غذایی خود ریشه گیاهان را تغذیه می کند و شاید به همین دلیل است که در آیه فوق نخست سخن از ارزاق آسمان و سپس ارزاق زمین به میان آمده است (به تفاوت درجه اهمیت) سپس به دو قسمت از مهمترین حواس انسان که بدون آن دو، کسب علم و دانش برای بشر امکان پذیر نیست اشاره کرده می گوید: و بگو چه کسی است که مالک و خالق گوش و چشم و قدرت دهنده این دو حس آدمی است؟ (امنیملک السمع و الابصار). در واقع در این آیه نخست به نعمتهای مادی، و بعد به مواهب و روزیهای معنوی که بدون آنها نعمتهای مادی فاقد هدف و محتوا است اشاره شده.بعد از دو پدیده مرگ و حیات که عجیب ترین پدیده های عالم آفرینش است سخن به میان آورده، می گوید: و چه کسی زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج می کند؟ (و من یخرج الحی من المیت و یخرج المیت من الحی).او نه تنها در آغاز موجود زنده را از موجودات بی جان زمین آفریده است بلکه علاوه بر این سنت او بر این قرار گرفته که حیات نیز جاودانی نباشد و به همین جهت مرگ را در دل حیات آفریده، تا از این طریق میدان را برای دگرگونی ها و تکامل باز گذارد. در تفسیر آیه فوق این احتمال نیز داده شده که علاوه بر مرگ و حیات مادی مرگ و حیات معنوی را نیز شامل می شود، زیرا انسانهای هوشمند و پاکدامن و با ایمان را می بینیم که گاهی از پدر و مادری آلوده و بی ایمان و گمراه متولد می شوند، عکس آن نیز مشاهده شده است که بر خلاف قانون وراثت انسانهای بی ارزش و مرده از پدر و مادر ارزشمندی به وجود آمده اند.بعد اضافه می کند: چه کسی است که امور این جهان را تدبیر می کند؟ (و من یدبر الامر). در حقیقت نخست سخن از آفرینش مواهب، سپس سخن از حافظ و نگهبان و مدبر آنها است. بعد از آنکه قرآن این سؤالات سه گانه را مطرح می کند بلافاصله می گوید:آنها بزودی در پاسخ خواهند گفت: الله. از این جمله به خوبی استفاده می شود که حتی مشرکان و بت پرستان عصر جاهلیت خالق و رازق و حیاتبخش و مدبر امور جهان هستی را خدا می دانستند، و این حقیقت را از طریق عقل و هم از راه فطرت در یافته بودند که این نظام حساب شده جهان نمی تواند مولود بی نظمی و یا مخلوق بتها باشد. و در آخر آیه به پیامبر صلی الله علیه وآله دستور می دهد: به آنها بگو آیا با این حال تقوا را پیشه نمی کنید (فقل ا فلا تتقون).تنها کسی شایسته عبادت و پرستش است که آفرینش و تدبیر جهان به دست او است، اگر عبادت به خاطر شایستگی و عظمت ذات معبود باشد، این شایستگی و عظمت تنها در خدا است، و اگر برای این باشد که می تواند سرچشمه سود و زیان گردد این نیز مخصوص خدا است.
wikifeqh: بی تقوایی_مشرکان_(قرآن)