بکیر بن حمران احمری

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] از دیگر کسانی که نامش در روز عاشورا در شمار یکی از افراد سپاه عمر بن سعد به ثبت رسیده، بکیر بن حمران است.
او در ایام خلافت عثمان از افراد مورد اعتماد و نزدیک خلیفه به شمار می رفت؛ بعضی از منابع از نقش بکیر در برخی از حوادث و رخدادهای این ایام سخن به میان آورده مطالبی را به ثبت رسانده اند. بکیر همچنین از یاران و همراهان زیاد بن ابیه در زمان حکمرانی زیاد در کوفه به شمار می رفت. او به دستور زیاد در پی دستگیری یکی از یاران حجر بن عدی به نام عبدالله بن خلیفه طایی برآمد. بکیر و یارانش عبدالله را در مسجد عدی بن حاتم یافتند؛ عبدالله به دفاع از خود پرداخت و با آنان درگیر شد. در این درگیری عبدالله زخمی شد در این هنگام با استمداد جستن خواهر عبدالله از مردم قبیله طی، بکیر فرار کرد و نزد زیاد بن ابیه بازگشت و او را از ماجرا مطلع ساخت. بکیر در زمان امارت عبیدالله بن زیاد نیز یاری خود را از او دریغ نکرد.
شرکت در قتل مسلم
روایت شده که پس از اطلاع ابن زیاد از محل اختفای مسلم بن عقیل، او به محمد بن اشعث ماموریت داد تا با گروهی از افراد تحت امر خود -که بکیر بن حمران نیز، یکی از این افراد بود- به محل اختفای مسلم بروند و او را به اسارت گرفته یا به شهادت برسانند. زمانی که مسلم از آمدن ماموران ابن زیاد با خبر شد، شمشیر کشید و با آنان به نبرد پرداخت. مدت چندانی از آغاز نبرد نگذشته بود که بکیر به سوی مسلم حمله برد و ضربتی بر دهان مسلم وارد آورد؛ در اثر این ضربت، لب بالای مسلم قطع شد و دندان های پیشین مسلم افتاد و لب پایین او نیز مجروح گردید. مسلم هم ضربتی بر سر و ضربتی دیگر بر گردن بکیر، فرود آورد و او را به شدت زخمی کرد.
اسارت و شهادت مسلم
سرانجام پس از ساعتی نبرد مسلم به اسارت نیروهای محمد بن اشعث درآمد و او را نزد عبیدالله بن زیاد بردند. پس از گفتگوی کوتاهی که بین مسلم بن عقیل و ابن زیاد صورت گرفت، عبیدالله دستور داد تا مسلم را بالای دارالاماره برده به شهادت برسانند از این رو دستور داد تا بکیر بن حمران که در مبارزه با مسلم بن عقیل، به شدت زخمی شده بود را حاضر کنند تا به انتقام ضربتی که مسلم در نبرد به او زده بود، او را بالای دارالعماره برده گردن بزند. بکیر مسلم را - در حالی که تکبیر می گفت و درود بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) می فرستاد و می فرمود: «اللهم احکم بیننا و بین قوم غرونا و کذبونا و اذلونا؛ بارالها تو خود میان ما و میان مردمی که ما را فریب داده و دروغ گفتند و ما را خوار شمردند داوری کن» - بالای قصر برد و او را به شهادت رساند. پس از شهادت مسلم، بکیر نزد ابن زیاد بازگشت. ابن زیاد گفت: «او را کشتی؟» گفت: «بله» عبیدالله گفت: «وقتی او را بالای دارالعماره می بردی چه می گفت؟» بکیر گفت: «تکبیر و تسبیح می گفت و استغفار می کرد و چون خواستم خونش را بریزم گفت: خدایا تو خود میان ما و میان مردمی که ما را فریب داده و دروغ گفتند و ما را خوار شمردند داوری کن. پس به او گفتم: نزدیک بیا سپاس خدای را که قصاص مرا از تو گرفت. آنگاه ضربتی به او زدم کارگر نیفتاد. گفت: ای برده این زخم که زدی به عوض خون تو بس نیست؟» ابن زیاد گفت: «هنگام مرگ نیز گردن فرازی؟» بکیر گفت: «آنگاه ضربتی دیگر بر او زدم و او را کشتم.»

[ویکی شیعه] بکیر بن حمران احمری، قاتل مسلم بن عقیل. وی در قیام امام حسین(ع) در درگیری با مسلم بن عقیل، نماینده امام در کوفه، مجروح شد و مسلم را نیز مجروح کرد. هنگامی که مسلم دستگیر شد به دستور ابن زیاد، مسلم را به شهادت رساند. او پیش از آن در خدمت زیاد بن ابیه بود و سعی داشت تا عبدالله بن خلیفه طایی از یاران حجر بن عدی را دستگیر کند.
بعضی از منابع از نقش بکیر بن حمران در برخی از حوادث ایام خلافت عثمان سخن به میان آورده اند.
بکیر از یاران زیاد بن ابیه در زمان حکمرانی زیاد در کوفه بود.او به دستور زیاد در پی دستگیری عبدالله بن خلیفه طایی از یاران حجر بن عدی برآمد. بکیر و یارانش عبدالله را در مسجد عدی بن حاتم یافتند؛ اما با قبیله طی درگیر شدند، بکیر فرار کرد و نزد زیاد بازگشت.

پیشنهاد کاربران

بپرس