بهنود

بهنود: سنسکریت: bhan ( گفتن ) پسوندفاعلی اود ud ؛ بهنود یعنی سخنور. مانند خشنود که در اوستایی خشن xshn اود است.
بهنود از به نود ساخته نشده است؛ زیرا نود در سنسکریت هم فعل است با این معانی:
1ـ راندن، فرو کردن، چپاندن، تپاندن، وادار نمودن، بر آن داشتن، سوق دادن. 2ـ به جنبش ـ حرکت در آوردن. 3ـ از جای خود برداشتن، کندن، بر کنار ـ عزل کردن. 4ـ زدن، آسیب ـ زیان رساندن، صدمه آ لطمه ـ خسارت زدن.
... [مشاهده متن کامل]

یک حالت است. . .
*بهبود یافته از غم. . .
*بهبود دهندهء غم. . .
*بهنود حالتی مثله خشنود دارد. . .
*خشنود بابت رها شدن از غم. . .
*خلاص شده از غم. . .
*خلاصی دهندهء غم. . .
*کسی که با آمدنش غم ها از بین میرود. . .
... [مشاهده متن کامل]

اسم بهنود و سپینود به هم میاد.

سپینود
سپینود از شهبانوان ایران باستان است و به روایت شاهنامه فردوسی، سپینود دختر شنگل پادشاه هند بود که بهرام گور شاهنشاه ساسانی در سفر به هند دلبسته او شد و با وی ازدواج نمود.
معنای سپینود، ترکیبی از �سپید� به معنای پاک و روشن یا سپیده صبح و �نود� که پسوند فارسی به معنای فرزند و بن و نهاد است. معنای ترکیب: پاک نهاد
... [مشاهده متن کامل]

بهنود : ( دردساتیر ) پسر عزیز. نام پادشاهان هند.

بهنود معنی سلامتی و عافیت هم میده

لقب پادشاهان هند ، به نود ، بهترین پسر

به نظر بنده پیشوند , به, به معنی بهترین زیبنده تر است بهترین پسر

ترکیب کلمه به + نود به معنی بهترین پسر، یهترین فرزند ذکور

ترکیب کلمه به + نود
به معنی بهترین پسر، یهترین فرزند ذکور