بهشتی شدن با انفاق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بهشتی شدن با انفاق (قرآن). یکی از موارد رضایت و قرب الهی و دستیابی به بهشت، انفاق کردن است.
انفاق در توانگری و تنگدستی، سبب ورود به بهشت:«و سارعوا الی مغفرة من ربکم و جنة عرضها السمـوت و الارض اعدت للمتقین الذین ینفقون فی السراء و الضراء...» «و برای نیل به آمرزشی از پروردگار خود و بهشتی که پهنایش (به قدر) آسمانها و زمین است (و) برای پرهیزگاران آماده شده است بشتابید همانان که در فراخی و تنگی انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از مردم در می گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد.» و سارعوا الی مغفرة من ربکم "سارعوا" از "مسارعت" به معنی کوشش و تلاش دو یا چند نفر برای پیشی گرفتن از یکدیگر در رسیدن به یک هدف است و در کارهای نیک، قابل ستایش و در کارهای بد، نکوهیده است.به دنبال آیات گذشته که بدکاران را تهدید به مجازاتآتش و نیکوکاران را تشویق به رحمت الهی می کرد، در این آیه کوشش و تلاش نیکوکاران را تشبیه به یک مسابقه معنوی کرده که هدف نهایی آن آمرزش الهی و نعمت های جاویدان بهشت است و می فرماید: برای رسیدن به این هدف بر یکدیگر سبقت بگیرید. الذین ینفقون فی السراء و الضراء... از آنجا که در آیه قبل وعده بهشت جاویدان به پرهیزگاران داده شده در این آیه پرهیزگاران را معرفی می کند... ، آنها در همه حال انفاق می کنند چه موقعی که در راحتی و وسعتند و چه زمانی که در پریشانی و محرومیتند (الذین ینفقون فی السراء و الضراء) آنها با این عمل ثابت می کنند که روح کمک به دیگران و نیکوکاری در جان آنها نفوذ کرده است و به همین دلیل تحت هر شرائطی اقدام به اینکار می کنند، روشن است که انفاق در حال وسعت به تنهایی نشانه نفوذ کامل صفت عالی سخاوت در اعماق روحانسان نیست، اما آنها که در همه حال اقدام به کمک و بخشش می کنند نشان می دهند که این صفت در آنها ریشه دار است.ممکن است گفته شود انسان در حال تنگدستی چگونه می تواند انفاق کند؟پاسخ این سؤال روشن است: زیرا اولا افراد تنگدست نیز به مقدار توانایی می توانند در راه کمک به دیگران انفاق کنند و ثانیا انفاق منحصر به مال و ثروت نیست بلکه هر گونه موهبت خدادادی را شامل می شود خواه مال و ثروت باشد یا علم و دانش یا مواهب دیگر و به این ترتیب خداوند می خواهد روح گذشت و فداکاری و سخاوت را حتی در نفوس مستمندان جای دهد تا از رذائل اخلاقی فراوانی که از"بخل " سرچشمه می گیرد بر کنار بمانند.آنها که انفاق های کوچک را در راه خدا ناچیز می انگارند برای این است که هر یک از آنها را جداگانه مورد مطالعه قرار می دهند، وگرنه اگر همین کمکهای جزئی را در کنار هم قرار دهیم و مثلا اهل یک مملکت اعم از فقیر و غنی هر کدام مبلغ ناچیزی برای کمک به بندگان خدا انفاق کنند و برای پیشبرد اهداف اجتماعی مصرف نمایند کارهای بزرگی به وسیله آن می توانند انجام دهند، علاوه بر این اثر معنوی و اخلاقی انفاق بستگی به حجم انفاق و زیادی آن ندارد و در هر حال عاید انفاق کننده می شود.
نیت الهی و شیوه درست در انفاق
انفاق در راه خدا به صورت پسندیده، عامل راهیابی به بهشت:«... لـئن... و اقرضتم الله قرضا حسنا... و لادخلنکم جنت...» «... اگر... و وام نیکویی به خدا بدهید... و قطعا شما را به باغهایی در می آورم...» «و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما اولـئک یجزون الغرفة بما صبروا و یلقون فیها تحیة وسلـما خــلدین فیها حسنت مستقرا و مقاما.» «و کسانی اند که چون انفاق کنند نه ولخرجی می کنند و نه تنگ می گیرند و میان این دو (روش) حد وسط را برمی گزینند اینانند که به پاس آنکه صبر کردند غرفه (های بهشت را) پاداش خواهند یافت و در آنجا با سلام و درود مواجه خواهند شد در آنجا جاودانه خواهند ماند چه خوش قرارگاه و مقامی.» "و الذین اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواما" کلمه" انفاق" به معنای بذل مال و صرف آن در رفع حوایج خویشتن و یا دیگران است و کلمه"اسراف " به معنای بیرون شدن از حد است، اما بیرون شدن از حد اعتدال به طرف زیاده روی و در خصوص مساله انفاق، زیاده روی و تجاوز از حدی است که رعایت آن حد سزاوار و پسندیده است، در مقابل" قتر"- به فتح قاف و سکون تاء- که به معنای کمتر انفاق کردن است، کلمه" قوام"- به فتح قاف- به معنای حد وسط و معتدل است و همین کلمه به کسره قاف به معنای مایه قوام هر چیز است و جمله" بین ذلک" متعلق است به قوام و معنایش این است که: بندگان رحمان انفاق می کنند و انفاقشان همواره در حد وسط و میان اسراف و اقتار است، پس، اینکه فرمود: " و کان بین ذلک قواما" توضیح و تنصیص همان جمله قبلی است که فرمود: " اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا"، پس صدر آیه، دو طرف افراط و تفریط در انفاق را نفی کرده و ذیل آن، حد وسط در آن را اثبات نموده است. " اولئک یجزون الغرفة بما صبروا و یلقون فیها تحیة و سلاما خالدین فیها حسنت مستقرا و مقاما" کلمه" غرفة" به طوری که گفته اند به معنای بنایی است که بالای بنای دیگر واقع شده باشد و از کف خانه بلندتر باشد. و در آیه شریفه، کنایه است از درجه عالیتر بهشت و مراد از" صبر"، صبر بر طاعت خدا و بر ترک معصیت او است و این دو قسم صبر همان است که در آیات سابق نیز ذکر شده بود و لیکن این دو صبر عادتا جدای از صبر قسم سوم، یعنی صبر در هنگام شدائد و مصائب نیست و قهرا کسی که بر طاعت خدا و بر ترک معصیت او صبر می کند ممکن نیست در هنگام شدائد صبر نکند.و معنای آیه این است: این نامبردگان که به اوصاف قبل وصف شدند درجه رفیع و قسمت بالای بهشت را پاداش گرفته و فرشتگان، ایشان را با تحیت و سلام دیدار می کنند، تحیت به معنای هر پیشکشی است که آدمی را خوشحال سازد. و مراد از" سلام" هر چیزی است که در آن ترس و پرهیز نباشد و اگر این دو کلمه، یعنی تحیت و سلام را نکره آورد به منظور بزرگداشت آن دو بوده، بقیه الفاظ آیه روشن است.
بخشش و انفاق از مال و رزق
انفاق از روزیهای الهی، زمینه دستیابی به بهشت:«الذین یقیمون الصلوة و مما رزقنـهم ینفقون اولـئک هم المؤمنون حقا لهم درجـت عند ربهم و مغفرة و رزق کریم.» «همانان که نماز را به پا می دارند و از آنچه به ایشان روزی داده ایم انفاق می کنند همان گونه که پروردگارت تو را از خانه ات به حق بیرون آورد و حال آنکه دسته ای از مؤمنان سخت کراهت داشتند.» و وقتی ایمان به حد کاملش در دل مستقر گردید قهرا انسان بسوی عبودیت معطوف گشته و پروردگار خود را به خلوص و خضوععبادت می کند و این عبادت همان نماز است، علاوه، بسوی اجتماع نیز معطوف گشته حوائج اجتماع خود را برآورده می کند و نواقص و کمبودها را جبران می نماید و از آنچه خدا ارزانیش داشته از مال و علم و غیر آن انفاق می نماید و آیه" الذین یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون" همین معنا را می رساند. " اولئک هم المؤمنون حقا لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق کریم" این حکمی است که خداوند کرده و به همین جهت هم اجر کریم ایشان را مطلق ذکر کرده و توضیح نداده که چیست بلکه فرموده: " لهم درجات عند ربهم". پس صفات کمال و ثواب و اجر عظیمی که اینگونه مردم دارند همان صفات و ثواب و اجری است که مؤمنین حقیقی دارای آنند و اینکه فرمود: " لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق کریم"، کلمه"مغفرت " به معنای گذشت الهی از گناهان است و" رزق کریم" نعمت های بهشتی است که نیکان از آن ارتزاق می کنند و این تعبیر در چند جای قرآن واقع شده، مانند آیه" فالذین آمنوا و عملوا الصالحات لهم مغفرة و رزق کریم، و الذین سعوا فی آیاتنا معاجزین اولئک اصحاب الجحیم" و امثال آن.و از همین جا معلوم می شود که منظور از" درجات" در جمله" لهم درجات عند ربهم" مراتب قرب و منزلت و درجات کرامت معنوی است و همین طور هم هست، برای اینکه مغفرت و جنت از آثار مراتب قرب به خدای سبحان و فروع آن است. " آنها کسانی هستند که نماز را (که مظهر رابطه با خداست) بر پا می دارند و از آنچه به آنها روزی داده ایم در راه بندگان خدا انفاق می کنند" (الذین یقیمون الصلاة و مما رزقناهم ینفقون). تعبیر مما رزقناهم (از آنچه به آنها روزی داده ایم) تعبیر وسیعی است که تمام سرمایه های مادی و معنوی را در بر می گیرد، آنها نه تنها از اموالشان بلکه از علم و دانششان، از هوش و فکرشان، از موقعیت و نفوذشان و از تمام مواهبی که در اختیار دارند در راه بندگان خدا مضایقه نمی کنند. آیه مورد بحث، موقعیت و مقام والا و پاداشهای فراوان اینگونه مؤمنان راستین را بیان می کند.نخست می گوید: " مؤمنان حقیقی تنها آنها هستند" (اولئک هم المؤمنون حقا). سپس سه پاداش مهم آنها را بیان می کند:" آنها درجات مهمی نزد پروردگارشان دارند" (لهم درجات عند ربهم). درجاتی که میزان و مقدار آن تعیین نشده و همین ابهام دلالت بر فوق العادگی آن دارد.به علاوه آنها" مشمول مغفرت و رحمت و آمرزش او خواهند شد" (و مغفرة) " و روزیهای کریم یعنی مواهب بزرگ و مستمر و همیشگی که نقص و عیبی در آن راه ندارد و حد و حسابی برای آن نیست در انتظارشان می باشد" (و رزق کریم).
انفاق نهانی و آشکار
...

پیشنهاد کاربران

بپرس