[ویکی فقه] بهشتی شدن با احسان (قرآن). خداوند به کسانی که نیکوکار هستند و به دستورات الهی عمل می کنند وعده بهشت داده است.
احسان، از عوامل راهیابی به بهشت:«... جنة عرضها السمـوت و الارض اعدت للمتقین الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکـظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین.» «... بهشتی که پهنایش (به قدر) آسمانها و زمین است (و) برای پرهیزگاران آماده شده است بشتابید همانان که در فراخی و تنگی انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از مردم در می گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد.» جمله" و الله یحب المحسنین" اشاره است به این که آن چه از اوصاف ذکر شد در حقیقت معرف متقین است و این متقین معرفی دیگر در دو مرحله دارند، و آن عبارت است از کلمه" محسنین" که در مورد انسانها معنایش نیکوکاران به انسانها است، و در مورد خدای تعالی معنایش استقامت و تحمل راه خدا است. «فـاتـیهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخرة و الله یحب المحسنین.» «پس خداوند پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» «فاثـبهم الله بما قالوا جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها و ذلک جزاء المحسنین.» «پس به پاس آنچه گفتند خدا به آنان باغهایی پاداش داد که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است در آن جاودانه می مانند و این پاداش نیکوکاران است.» آنها که در برابر افراد با ایمان، محبت نشان دادند و در مقابل آیات الهی سر تسلیم فرود آوردند و با صراحت ایمان خود را اظهار داشتند، خداوند در برابر این به آنها باغهای بهشت را پاداش می دهد که از زیر درختان آن نهرها جاری است و جاودانه در آن می مانند و این است جزای نیکوکاران.
رضایت خدا و دخول در بهشت
«... و الذین اتبعوهم باحسـن رضی الله عنهم و رضوا عنه و اعد لهم جنت تجری تحتها الانهـر خــلدین فیهآ ابدا ذلک الفوز العظیم.» «و کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند خدا از ایشان خشنود و آنان (نیز) از او خشنودند و برای آنان باغهایی آماده کرده که از زیر (درختان) آن نهرها روان است همیشه در آن جاودانه اند این است همان کامیابی بزرگ.» منظور از" باحسان" در واقع بیان اعمال و معتقداتی است که در آنها از پیشگامان اسلام پیروی می کنند و به تعبیر دیگر" احسان" بیان وصف برنامه هایی است که از آن متابعت می شود.می فرماید: " هم خداوند از آنها راضی است و هم آنها از خدا راضی شده اند" (رضی الله عنهم و رضوا عنه). رضایت خدا از آنها به خاطر ایمان و اعمال صالحی است که انجام داده اند و خشنودی آنان از خدا به خاطر پاداشهای گوناگون و فوق العاده و پر اهمیت است که به آنان ارزانی داشته.به تعبیر دیگر آنچه خدا از آنها خواسته انجام داده اند و آنچه آنها از خدا خواسته اند به آنان بخشیده، بنا بر این هم خدا از آنها راضی است و هم آنان از خدا راضی هستند.با اینکه جمله گذشته همه مواهب و نعمتهای الهی را در برداشت (مواهب مادی و معنوی، جسمانی و روحانی) ولی بعنوان تاکید و بیان" تفصیل" بعد از" اجمال" اضافه می کند: " خداوند برای آنها باغهایی از بهشت فراهم ساخته که از زیر درختانش نهرها جریان دارند" (و اعد لهم جنات تجری تحتها الانهار). از امتیازات این نعمت آن است که جاودانی است و" همواره در آن خواهند ماند" (خالدین فیها ابدا). " و مجموع این مواهب معنوی و مادی برای آنها پیروزی بزرگی محسوب می شود" (ذلک الفوز العظیم). چه پیروزی از این برتر که انسان احساس کند آفریدگار و معبود و مولایش از او خشنود است و کارنامه قبولی او را امضا کرده؟ و چه پیروزی از این بالاتر که با اعمال محدودی در چند روز عمر فانی مواهب بی پایان ابدی پیدا کند.
جاودانگی در بهشت
«للذین احسنوا الحسنی و زیادة و لایرهق وجوههم قتر و لا ذلة اولـئک اصحـب الجنة هم فیها خــلدون.» «برای کسانی که کار نیکو کرده اند نیکویی (بهشت) و زیاده (بر آن) است چهره هایشان را غباری و ذلتی نمی پوشاند اینان اهل بهشتند (و) در آن جاودانه خواهند بود.» " للذین احسنوا الحسنی و زیادة و لا یرهق وجوههم قتر و لا ذلة... " کلمه" حسنی" مؤنث کلمه" احسن" است و منظور از آن مثوبت و پاداش حسنی است و منظور از زیادت، زیادت استحقاقی است، به این معنا: کسانی که عمل نیک می کنند مستحق دو نوع پاداش می شوند، یکی پاداشی برابر عملشان و یکی پاداشی زائد بر آن. البته اینکه می گوییم هر دو پاداش به نحو استحقاق است، معنایش این نیست که بندگان حقی بر خدا پیدا می کنند و طلبکار خدا می شوند، بلکه معنایش این است که خدای تعالی خودش از فضل خود چیزی را جزاء و ثواب عمل قرار می دهد و در آیاتی نظیر: " لهم اجرهم عند ربهم" این جزاء را حق بنده نیکوکار قرار می دهد و آن گاه خود او این جزاء را مضاعف و چند برابر نموده، آن چند برابر را نیز حق بنده نیکوکار می سازد و در امثال آیه" من جاء بالحسنة فله عشر امثالها" می فرماید: این پاداش چند برابر حق او است، اینجا است که ما از جمله" للذین احسنوا الحسنی " استحقاق را می فهمیم و می پنداریم جزای حسنای حسنه و همچنین زیادت بر مقدار حسنه و یا به عبارتی، ده برابر آن، حق بنده است. لیکن از آیه زیر می فهمیم هم جزاء و هم زیادت آن از فصل الهی است: " فاما الذین آمنوا و عملوا الصالحات فیوفیهم اجورهم و یزیدهم من فضله". و اگر منظور از کلمه" حسنی" در جمله" للذین احسنوا" عاقبت حسنی باشد و عقلبشر ما فوق حسنی چیزی را تعقل نکند، در این صورت معنای کلمه" و زیادة" زائد بر آن حدی خواهد بود که عقل بشر می تواند از فضل الهی را تصور کند، آن وقت معنا چنین می شود: برای کسانی که نیکی می کنند عاقبت حسنی خواهد بود به اضافه فضلی از ناحیه خدای تعالی که عقل بشر از درک آن عاجز است. آیات زیر نیز به این معنا اشاره دارد: " فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین" و" لهم ما یشاؤن فیها و لدینا مزید"، چون این معنا معلوم است که انسان هر چیز نیکویی را می خواهد، پس مزید از آنچه انسان می خواهد چیزی است که فهم انسان، قاصر از درک آن است. «ان الذین سبقت لهم منا الحسنی اولـئک عنها مبعدون لایسمعون حسیسها و هم فی ما اشتهت انفسهم خــلدون.» «بی گمان کسانی که قبلا از جانب ما به آنان وعده نیکو داده شده است از آن (آتش) دور داشته خواهند شد صدای آن را نمی شنوند و آنان در میان آنچه دلهایشان بخواهد جاودانند.» «لهم ما یشاءون عند ربهم ذلک جزاء المحسنین.» «برای آنان هر چه بخواهند پیش پروردگارشان خواهد بود این است پاداش نیکوکاران.»
وعده الهی به مومنین
...
احسان، از عوامل راهیابی به بهشت:«... جنة عرضها السمـوت و الارض اعدت للمتقین الذین ینفقون فی السراء و الضراء و الکـظمین الغیظ و العافین عن الناس و الله یحب المحسنین.» «... بهشتی که پهنایش (به قدر) آسمانها و زمین است (و) برای پرهیزگاران آماده شده است بشتابید همانان که در فراخی و تنگی انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از مردم در می گذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد.» جمله" و الله یحب المحسنین" اشاره است به این که آن چه از اوصاف ذکر شد در حقیقت معرف متقین است و این متقین معرفی دیگر در دو مرحله دارند، و آن عبارت است از کلمه" محسنین" که در مورد انسانها معنایش نیکوکاران به انسانها است، و در مورد خدای تعالی معنایش استقامت و تحمل راه خدا است. «فـاتـیهم الله ثواب الدنیا و حسن ثواب الاخرة و الله یحب المحسنین.» «پس خداوند پاداش این دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.» «فاثـبهم الله بما قالوا جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها و ذلک جزاء المحسنین.» «پس به پاس آنچه گفتند خدا به آنان باغهایی پاداش داد که از زیر (درختان) آن نهرها جاری است در آن جاودانه می مانند و این پاداش نیکوکاران است.» آنها که در برابر افراد با ایمان، محبت نشان دادند و در مقابل آیات الهی سر تسلیم فرود آوردند و با صراحت ایمان خود را اظهار داشتند، خداوند در برابر این به آنها باغهای بهشت را پاداش می دهد که از زیر درختان آن نهرها جاری است و جاودانه در آن می مانند و این است جزای نیکوکاران.
رضایت خدا و دخول در بهشت
«... و الذین اتبعوهم باحسـن رضی الله عنهم و رضوا عنه و اعد لهم جنت تجری تحتها الانهـر خــلدین فیهآ ابدا ذلک الفوز العظیم.» «و کسانی که با نیکوکاری از آنان پیروی کردند خدا از ایشان خشنود و آنان (نیز) از او خشنودند و برای آنان باغهایی آماده کرده که از زیر (درختان) آن نهرها روان است همیشه در آن جاودانه اند این است همان کامیابی بزرگ.» منظور از" باحسان" در واقع بیان اعمال و معتقداتی است که در آنها از پیشگامان اسلام پیروی می کنند و به تعبیر دیگر" احسان" بیان وصف برنامه هایی است که از آن متابعت می شود.می فرماید: " هم خداوند از آنها راضی است و هم آنها از خدا راضی شده اند" (رضی الله عنهم و رضوا عنه). رضایت خدا از آنها به خاطر ایمان و اعمال صالحی است که انجام داده اند و خشنودی آنان از خدا به خاطر پاداشهای گوناگون و فوق العاده و پر اهمیت است که به آنان ارزانی داشته.به تعبیر دیگر آنچه خدا از آنها خواسته انجام داده اند و آنچه آنها از خدا خواسته اند به آنان بخشیده، بنا بر این هم خدا از آنها راضی است و هم آنان از خدا راضی هستند.با اینکه جمله گذشته همه مواهب و نعمتهای الهی را در برداشت (مواهب مادی و معنوی، جسمانی و روحانی) ولی بعنوان تاکید و بیان" تفصیل" بعد از" اجمال" اضافه می کند: " خداوند برای آنها باغهایی از بهشت فراهم ساخته که از زیر درختانش نهرها جریان دارند" (و اعد لهم جنات تجری تحتها الانهار). از امتیازات این نعمت آن است که جاودانی است و" همواره در آن خواهند ماند" (خالدین فیها ابدا). " و مجموع این مواهب معنوی و مادی برای آنها پیروزی بزرگی محسوب می شود" (ذلک الفوز العظیم). چه پیروزی از این برتر که انسان احساس کند آفریدگار و معبود و مولایش از او خشنود است و کارنامه قبولی او را امضا کرده؟ و چه پیروزی از این بالاتر که با اعمال محدودی در چند روز عمر فانی مواهب بی پایان ابدی پیدا کند.
جاودانگی در بهشت
«للذین احسنوا الحسنی و زیادة و لایرهق وجوههم قتر و لا ذلة اولـئک اصحـب الجنة هم فیها خــلدون.» «برای کسانی که کار نیکو کرده اند نیکویی (بهشت) و زیاده (بر آن) است چهره هایشان را غباری و ذلتی نمی پوشاند اینان اهل بهشتند (و) در آن جاودانه خواهند بود.» " للذین احسنوا الحسنی و زیادة و لا یرهق وجوههم قتر و لا ذلة... " کلمه" حسنی" مؤنث کلمه" احسن" است و منظور از آن مثوبت و پاداش حسنی است و منظور از زیادت، زیادت استحقاقی است، به این معنا: کسانی که عمل نیک می کنند مستحق دو نوع پاداش می شوند، یکی پاداشی برابر عملشان و یکی پاداشی زائد بر آن. البته اینکه می گوییم هر دو پاداش به نحو استحقاق است، معنایش این نیست که بندگان حقی بر خدا پیدا می کنند و طلبکار خدا می شوند، بلکه معنایش این است که خدای تعالی خودش از فضل خود چیزی را جزاء و ثواب عمل قرار می دهد و در آیاتی نظیر: " لهم اجرهم عند ربهم" این جزاء را حق بنده نیکوکار قرار می دهد و آن گاه خود او این جزاء را مضاعف و چند برابر نموده، آن چند برابر را نیز حق بنده نیکوکار می سازد و در امثال آیه" من جاء بالحسنة فله عشر امثالها" می فرماید: این پاداش چند برابر حق او است، اینجا است که ما از جمله" للذین احسنوا الحسنی " استحقاق را می فهمیم و می پنداریم جزای حسنای حسنه و همچنین زیادت بر مقدار حسنه و یا به عبارتی، ده برابر آن، حق بنده است. لیکن از آیه زیر می فهمیم هم جزاء و هم زیادت آن از فصل الهی است: " فاما الذین آمنوا و عملوا الصالحات فیوفیهم اجورهم و یزیدهم من فضله". و اگر منظور از کلمه" حسنی" در جمله" للذین احسنوا" عاقبت حسنی باشد و عقلبشر ما فوق حسنی چیزی را تعقل نکند، در این صورت معنای کلمه" و زیادة" زائد بر آن حدی خواهد بود که عقل بشر می تواند از فضل الهی را تصور کند، آن وقت معنا چنین می شود: برای کسانی که نیکی می کنند عاقبت حسنی خواهد بود به اضافه فضلی از ناحیه خدای تعالی که عقل بشر از درک آن عاجز است. آیات زیر نیز به این معنا اشاره دارد: " فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قرة اعین" و" لهم ما یشاؤن فیها و لدینا مزید"، چون این معنا معلوم است که انسان هر چیز نیکویی را می خواهد، پس مزید از آنچه انسان می خواهد چیزی است که فهم انسان، قاصر از درک آن است. «ان الذین سبقت لهم منا الحسنی اولـئک عنها مبعدون لایسمعون حسیسها و هم فی ما اشتهت انفسهم خــلدون.» «بی گمان کسانی که قبلا از جانب ما به آنان وعده نیکو داده شده است از آن (آتش) دور داشته خواهند شد صدای آن را نمی شنوند و آنان در میان آنچه دلهایشان بخواهد جاودانند.» «لهم ما یشاءون عند ربهم ذلک جزاء المحسنین.» «برای آنان هر چه بخواهند پیش پروردگارشان خواهد بود این است پاداش نیکوکاران.»
وعده الهی به مومنین
...
wikifeqh: بهشتی_شدن_با_احسان_(قرآن)