بقا

/baqA/

مترادف بقا: ابدیت، ادامه، استمرار، پایندگی، جاودانگی، خلود، دوام، زندگانی، زیست، زندگی کردن، زیستن، پایدار ماندن، جاوید ماندن، مخلد شدن

برابر پارسی: هستی، پایندگی، پایدارماندن، پایداری، پایستگی، ماندگاری، ماندن

معنی انگلیسی:
living, survival, duration, permanence, eternity

فرهنگ اسم ها

اسم: بقا (پسر) (عربی) (تلفظ: baqā) (فارسی: بَقا) (انگلیسی: bagha)
معنی: باقی بودن، ماندگار بودن، پایداری، پایندگی، ( در عرفان ) عبارت است از بدایت سیر فی الله، چه سیر الی الله وقتی منتهی شود که بادیه ی وجود را به قدم صدق یکبارگی قطع کند و سیر فی الله آن گاه محقق شود که بنده را بعد از فنای مطلق، وجودی ذاتی مطهر از لوث حدثان ارزانی دارد تا بدان در عالم اتصاف به اوصاف الهی و تخلق به اخلاق ربانی ترقی کند
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

بقا. [ ب َ ] ( ع اِمص ) زیست و زندگانی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( فرهنگ نظام ). ماندن در جهان. ضد فنا. ( آنندراج ). باقی ماندن. ( ترجمان علامه جرجانی ص 27 ) ( زوزنی ). بماندن. ( مؤید الفضلاء ). عمر و رجوع به بقاء شود :
در دار فنا اهل بقا خلق که دیده ست
از اهل بقایی تو و در دار بقایی .
منوچهری.
و پاک باد روحش در بقا و فنا. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 309 ).
هرچه بآغازی بوده شود
طمع مدار ای پسر اندر بقاش.
ناصرخسرو.
گرچه ترا نیست علم و نیز بقا نیست
سوی من الفنجگاه علم و بقایی.
ناصرخسرو.
ترا خدای ز بهر بقا پدید آورد
ترا ز خاک و هوا و نبات و حیوان را.
ناصرخسرو.
تا جهانست بقا بادت مانند جهان
که بقای تو جهان را چو جهان اصل بقاست.
مسعودسعد.
ندید یارد دشمن سپاه او را روی
از آنکه بر وی کوته شود بقای دراز.
مسعودسعد.
این سال بقا بصد رساند [ چنار ]
و آن بیش سه چهار مه نماند [ بیدانجیر ].
خاقانی.
بقای شاه جهان باد تادهد سایه
زمین بشکل صنوبر فلک بلون سداب.
خاقانی.
تو باقی بمان کز بقای تو هرگز
درین پیشه کس ناید او را برابر.
خاقانی.
دوران بقا چو باد صحرا بگذشت
تلخی و خوشی و زشت و زیبا بگذشت.
گلستان.
ای دل ار عشرت امروز بفردا فکنی
مایه نقد بقا را که ضمان خواهد شد.
حافظ.
|| ثبات و پایداری و همیشگی. ( ناظم الاطباء ). همیشگی. ( السامی فی الاسامی ). زیستن و ماندن. ( فرهنگ نظام ). پاییدن. جاودانی. جاویدانی. ماندنی. پایندگی. فانی نشدن. بی مرگی. پا بستن. هستی مقابل فنا و نیستی. ورجوع به بقا و بقاء شود :
جهان جای بقا نیست به آسانی بگذار
به ایوان چه بری رنج و بکاخ و ستن آوند.
طیان.
زان ملک را نظام و از این عهد را بقا
زان دوستان بفخر و از این دشمنان شمان.
عنصری.
شادی و بقا بادت زین بیش نگویم
کین قافیه تنگ مرا نیک به پیخست.
عسجدی.
اگر آرزو در دنیا نیافریدی کس سوی غذا... و سوی جفت که درو بقای نسل است ننگریستی. ( تاریخ بیهقی ).
از عدل و صوابست بقا زاده و اینهابیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) زیستن زندگانی کردن زنده ماندن . ۲- پایدار ماندن پایستن جاوید بودن . ۳- ( اسم ) زیست زندگانی . ۴- پایداری همیشگی پایندگی جاویدانی :( بقا خاص حق تعالی است . ) یا بقائ ی عمر کسی بودن.عمر و زندگانی کسی پایدار ماندن سر کسی بسلامت بودن . ( پس از مرگ کسی بنزدیکان و خویشاوندان وی گویند : بقای عمر تو باد. ) یا دار بقائ. آخرت جهان دیگر . یا کشور بقائ . آخرت داربقا . بقاع

فرهنگ عمید

۱. زیستن.
۲. پایدار ماندن.
۳. دوام، همیشگی.
۴. پایندگی.
۵. زیست، زندگی.
۶. (تصوف ) مرحله ای از سلوک پس از فنا که ابتدا سیر فی الله است و سالک به حق باقی می شود.

دانشنامه عمومی

• درگاه زیست شناسی
بقا[ ۱] ( به انگلیسی: Survival ) یا زنده مانی[ ۲] [ ۳] یا زنده ماندن[ ۴] [ ۵] [ ۶] [ ۷] [ منبع  بهتری  نیاز  است] ، گرایش یک چیز برای ادامه دادن به موجودیت ضد شرایطی است که ممکن است آن را بکشد یا از بین ببرد. این مفهوم را می توان در مورد یک موجود زنده ( یا، از نظر فرضی، هر موجود ذی شعوری ) .
واژهٔ «زنده ماندن» از زبان لاتین اواخر واژه supervivere گرفته شده است، در لغت به معنای «زنده ماندن» است. معمولاً، «اصطلاح» بقا «به معنای بقا جسمی است - یعنی مبارزه برای جلوگیری از نابودی فیزیکی». [ ۸] به عنوان مثال، نظریه چارلز داروین در مورد انتخاب طبیعی مفهوم بقای برترین ها را در مبارزه برای هستی در بر می گیرد. داروین مفهوم بیولوژیکی تناسب اندام را موفق بودن تولیدمثل تعریف می کند، در نظریه داروینی این عبارت به معنای «بقای چیزی است که بیشترین تعداد از خود را در نسل های متوالی به جا بگذارد».
اشارات تاریخی به بقا جنبه های مختلفی از بقای فردی تا امپراتوری ها و نژاد بشر را شامل می شود. این مفهوم در مورد چیزهای غیر زنده و غیر فیزیکی نیز اعمال می شود. در مهندسی، این اصطلاح می تواند به معنای «توانایی مداوم سامانه برای انجام عملکرد مورد نظر» باشد. [ ۹] با درنظرگرفتن خودآگاهی انسان، به ویژه هنگامی که در رابطه با مفهوم روح یا جان باشد، زنده ماندن می تواند به زندگی پس از مرگ اشاره داشته باشد:
تجزیه و تحلیل بقا شاخه ای از آمار برای تجزیه و تحلیل مدت زمان مورد انتظار تا زمان وقوع یک یا چند واقعه است، [ ۱۰] مانند مرگ در ارگانیسم های بیولوژیکی و خرابی سیستم های مکانیکی. یکی از عناصر تجزیه و تحلیل بقا میزان نرخ بقا است، به معنای درصد افرادی که در یک گروه مطالعه یا درمانی پس از تشخیص بیماری برای مدت زمان مشخصی هنوز زنده هستند. این یک روش برای توصیف پیش بینی در برخی از بیماری ها است. از نرخ بقا می توان به عنوان معیار ارزیابی استانداردهای درمانی استفاده کرد. دوره بقا معمولاً از تاریخ تشخیص یا شروع درمان محاسبه می شود. نرخ بقا برای پیش آگهی مهم است، اما از آنجا که این نرخ بر اساس کل جمعیت است، یک پیش آگهی بسته به بودن درمان های جدیدتر، که از آخرین تجزیه و تحلیل آماری گذشته و همچنین سلامت کلی بیمار، ممکن است متفاوت باشد. [ ۱۱]
عکس بقاعکس بقا

بقا (ترانه امینم). «بقا» ( به انگلیسی: Survival ) نام ترانه ای از امینم، خواننده رپ آمریکایی است. این آهنگ در تاریخ ۸ اکتبر ۲۰۱۳ منتشر شد. ترانه بقا دومین تک آهنگ از هشتمین آلبوم استدیویی امینم، مارشال مترز ال پی ۲ است. این آهنگ برای پیش نمایش بازی ویدئویی ندای وظیفه: اشباح ساخته شده بود به طوری که در موزیک ویدیوی این کار نیز صحنه هایی از این بازی پخش شد. در این آهنگ قسمت هایی را لیز رودریگوئر خواننده زن گروه نیو رویال اجرا کرد.
عکس بقا (ترانه امینم)

بقا (ترانه میوز). "بقا" ( به انگلیسی: Survival ) آهنگی از گروه آلترنتیو راک انگلیسی، میوز است که آهنگ رسمی بازی های المپیک تابستانی ۲۰۱۲ بود.
عکس بقا (ترانه میوز)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:باقرزاده، علی (مشهد ۱۳۰۸ش)

فارسی به عربی

بقاء

پیشنهاد کاربران

بقا را میتوانیم به معنی ازلی هم برداشت کنیم ؟
واژه بقا
معادل ابجد 103
تعداد حروف 3
تلفظ baqā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی: بقاء]
آواشناسی baqA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار
واژگان مترادف و متضاد
مانایی
پایستاری
در کنش شناسی ( سینتیک ) از واژه پایستاری تکانه به جای بقای اندازه حرکت در بسیاری از نگارشها بهره گرفته شده است
حرکت
زندگی
سلامتی
هستی
زیستن
برزیستی، برزیستن
زنده مانی.
این بهترین چیزی بود که به مغزم رسید
پایدار
فانی
مهلک
متضاد:فنا
مخالف بقا
نا پایداری
ابدیت، ادامه زندگی یا ادامه دادن زندگی
ادامه زندگی
زیستن
حیات
راز بقا: چگونگی تلاش برای ادامه زندگی
بَقا
واژه ای پارسی ست و نام کهن " خدا " در زبان های سُغدی و سَکایی ست که اسل آن " بَغ یا بَگ یا بِیک" است که در واژه های :
بَغداد، بَغدُخت، بَغستان ، بَغلان، بَگرام ، بِیگُم ، بِیکی ، بیگلَری ، انگلیسی : big به جا مانده است ، و چون خدا از نگر دینی هم همیشه بوده و هم بزرگ بنابراین جاودانه و اَبَدی ست .
...
[مشاهده متن کامل]

واژه های اَرَبی : بقیه ، باقی ، اِبقاء ، . . . از روی بَغ یا بَق بَرساخته شده اند.
بهتر است بَغ نوشته شود و از آن واژه های خوشه ای بَرساخته شود :
بَغیدَن ، بَغاندَن : بغه ، بَغا ، بَغیه ، بَغِش . . .

همیشگی
جاودانگی
این واژه تازیست و ایرانیش واژگان ماندن ماندگاری و مانش و زندگانی هم میباشد
حیات
زندگی
زیست
زیستن

زنده ماندن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس