بضع
لغت نامه دهخدا
منه المثل : حتی متی تکرع و لا تبضع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). سیراب شدن.( غیاث ). سیراب شدن از آب. ( آنندراج ). سیراب شدن شتر. ( تاج المصادر بیهقی ). || رگ زدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
بضع. [ ب َ ] ( ع اِ ) ج ِ بَضعَة و بِضْعَة. ( ناظم الاطباء )( منتهی الارب ). رجوع به این کلمات در جای خود شود.
بضع. [ ب َ ض َ ]( ع اِ ) ج ِ باضع. ( منتهی الارب ). رجوع به باضع شود.
بضع. [ ب َ ] ( اِخ ) موضعی است بساحل دریای یمن یا جزیره ای است در آن. ( منتهی الارب ).
بضع. [ ب َ /ب ِ ] ( ع اِ ) ج ِ بَضعَة یا بِضْعَة. ( ناظم الاطباء ).
بضع. [ ب َ / ب ِ ] ( ع اِ ) پاره ای از شب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || پاره ای از عدد و هو مابین الثلث الی التسع او الی الخمس او مابین الواحد الی الاربعة او من اربع الی تسع او هو سبع و اذا جاوزت لفظ العشر ذهب البضع لایقال بضع و عشرون او یقال ذلک قال الفراء لایذ کرمع العشرة و العشرین الی التسعین و لایقال بضع و ماءة و لابضعو الف و قال مبرمان البضع مابین العقدین من واحد الی عشرة و من احد عشر الی عشرین و معالمذکر بهاء و معالمؤنث بغیر هاء. یقال بضعة و عشرون رجلاً و بضع و عشرون امراءة و لا تعکس و البضع غیرمعدود لانه بمعنی القطعة. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). از سه تا بده و گویند تا به نه. ( مهذب الاسماء ). از سه تا نه هر عددی که باشد. ( از غیاث ). پاره ای از عدد و از سه تا نه هر عددی که باشد. ( از آنندراج ). از سه تا ده. ( ترجمان علامه جرجانی ص 26 ). چند. اَند. اسم مفرد مبهم است از سه تا هفت و بقولی مافوق سه تا نه و گاهی بضع بمعنی هفت است چه در مصابیح آمده است که الایمان بضع و سبعون ؛ ای سبع. ( از تعریفات جرجانی ). عدد از سه تا نه. ( فرهنگ نظام ). شماره فرد تا ده. ( مؤید الفضلاء ):فی بضع سنین. ( قرآن 4/30: المرشد ). فلبث فی السجن بضع سنین. ( قرآن 42/12: المرشد ). و رجوع به بض شود.بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- از سه تاده اند چند . ۲- پاره ای از شب .
نام موضعی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۱. جماع.
۲. فرج.
۳. کابین.
۴. طلاق.
۵. عقد نکاح.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] شرمگاه زن را بضع گویند. از این عنوان در بابهای حج، جهاد، صلح، عاریه، نکاح، طلاق، غصب و حدود سخن رفته است.
بضع بر شرمگاه زن به لحاظ آنکه از آن استمتاع برده می شود و نیز بر عقد نکاح به لحاظ سبب بودن آن برای حلّیت استمتاع اطلاق شده است.
البتّه بیشتر موارد کاربرد آن همان معنای نخست است.
اسباب انتفاع از بضع
عقد نکاح، ملک یمین و تحلیل اسباب حلّیت انتفاع از بضع (فرج) هستند.
ضمان بضع
بضع زن، مال شمرده نمی شود. ازاین رو، نه به ورثه منتقل می شود و نه قابل اجاره و عاریه دادن و فروختن است.
بنابراین اگر کسی کنیزی را غصب کند و مولا را از استمتاع او محروم سازد، ضامن منافع استیفا نشده نیست، ولی انتفاع از بضع ضمان آور است. ازاین رو، اگر غاصب، کنیز را وطی کند ضامن مهرالمثل او است و نیز اگر مردی زنی را به شبهه وطی نماید مهرالمثل او را باید بپردازد.
حق انتفاع از بضع با عقد ازدواج
...
بضع بر شرمگاه زن به لحاظ آنکه از آن استمتاع برده می شود و نیز بر عقد نکاح به لحاظ سبب بودن آن برای حلّیت استمتاع اطلاق شده است.
البتّه بیشتر موارد کاربرد آن همان معنای نخست است.
اسباب انتفاع از بضع
عقد نکاح، ملک یمین و تحلیل اسباب حلّیت انتفاع از بضع (فرج) هستند.
ضمان بضع
بضع زن، مال شمرده نمی شود. ازاین رو، نه به ورثه منتقل می شود و نه قابل اجاره و عاریه دادن و فروختن است.
بنابراین اگر کسی کنیزی را غصب کند و مولا را از استمتاع او محروم سازد، ضامن منافع استیفا نشده نیست، ولی انتفاع از بضع ضمان آور است. ازاین رو، اگر غاصب، کنیز را وطی کند ضامن مهرالمثل او است و نیز اگر مردی زنی را به شبهه وطی نماید مهرالمثل او را باید بپردازد.
حق انتفاع از بضع با عقد ازدواج
...
wikifeqh: شرمگاه_زن
[ویکی الکتاب] معنی بِضْعَ: مقداری - پاره ای -عدد کمتر از ده (کلمه بضع در اعداد از سه تا نه را گویند )
تکرار در قرآن: ۷(بار)
تکرار در قرآن: ۷(بار)
wikialkb: ریشه_بضع
پیشنهاد کاربران
تَفویت بُضع: یعنی مثلا با گول زدن زن نگذاشته زن با فرد دیگه ای ازدواج کند تفویت یعنی تلف کردن و بضع یعنی واژن.
بِضع:
انسان ها در برابر وسع دنیوی یا فقیرند و چیزی ندارند، یا مستطیع و توانمند هستند و یا جزو گروه بضع هستند که نه ثروتمند هستند و نه فقیر؛ بلکه کم برخوردارند، که اسلام هم به مراعات حال این گروه از سوی اهلِ استطاعت تأکید دارد. بضاعت دارند یعنی توانِ کمی دارند و مطلق فقیر نیستند. پس بضاعت به معنای سرمایه نیست، چون سرمایه مازاد بر نیاز هرکس است . بضاعت به معنای دارایی اندک است که به ناتوانی نزدیک تر است. وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ قالُوا یا أَبانا ما نَبْغِی هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَیْنا
... [مشاهده متن کامل]
انسان ها در برابر وسع دنیوی یا فقیرند و چیزی ندارند، یا مستطیع و توانمند هستند و یا جزو گروه بضع هستند که نه ثروتمند هستند و نه فقیر؛ بلکه کم برخوردارند، که اسلام هم به مراعات حال این گروه از سوی اهلِ استطاعت تأکید دارد. بضاعت دارند یعنی توانِ کمی دارند و مطلق فقیر نیستند. پس بضاعت به معنای سرمایه نیست، چون سرمایه مازاد بر نیاز هرکس است . بضاعت به معنای دارایی اندک است که به ناتوانی نزدیک تر است. وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَیْهِمْ قالُوا یا أَبانا ما نَبْغِی هذِهِ بِضاعَتُنا رُدَّتْ إِلَیْنا
... [مشاهده متن کامل]
مفوضه البضع:در این عبارت بضع با ضمه ب و سکون ض به معنی آلت تناسلی زن میباشد. و به زنی که صداق یا مهریه مشخص ندارد گفته میشود.