[ویکی فقه] برهان، اصطلاحی در منطق و فلسفه، یکی از صناعات خمس و قیاسی مرکب از مقدّمات یقینی برای تحصیل نتیجه ای یقینی می باشد. قیاس، صورت برهان، مقدمات یقینی ماده آن، و یقین حاصل از برهان غایت آن است. به این ترتیب، در برهان، صورت و ماده و نتیجه همه یقینی اند.
برهان در لغت به معنای دلیل روشن، حجّت، بیان، نشان و آیت است. این واژه در قرآن هشت بار به کار رفته است. مترجمان در نهضت ترجمه این کلمه را معادل اصطلاح یونانی اَپودیکسیس در منطق ارسطو قرار داده اند. فارابی معرب آن را «اَفوذوطیقا» و ابن ندیم «ابودیقْطیقا» گفته اند. این لفظِ یونانی، و معادل لاتین آن «دمونستراسیو» نیز در ریشه لغت به معنای نشان دادن است.
پیشینه برهان
برهان به صورتی کامل و جامع در «کتاب البرهان» شفا ی ابن سینا وصف و شرح شده است اما اساس و ماده آن از ارسطوست و ابن سینا از شروح اسکندر افرودیسی و یحیی نحوی و شروح و تعلیقات فارابی بهره جسته است. کتاب ارسطو در دو مرحله به عربی ترجمه شده است؛ مرحله اول توسط اسحاق بن حنین به سریانی که ترجمه ناتمام پدرش حنین بن اسحاق را به پایان برده است، و مرحله دوم ترجمه آن از سریانی به عربی توسط ابوبشر متّی بن یونس استاد فارابی. ترجمه دیگری نیز به عربی از آن بوده است که مؤلف آن شناخته نیست و ابن رشد و ژرار کرمونی بدان اشاره کرده اند، شروح تامسطیوس و اسکندر افرودیسی و یحیی نحوی و شرحی از یحیی مروزی که استاد متی بن یونس بوده و شروح متی بن یونس و فارابی و کندی پیش از ابن سینا بوده است.
نسبت بین قیاس و برهان
علم حصولی، خواه اکتسابی خواه غیراکتسابی، بر دو قسم است: تصور و تصدیق. تصور اکتسابی از طریق فکر با نوعی حدّ حاصل می شود و تصدیق اکتسابی، حاصل از فکر و رویّت، یا یقینی است یا غیریقینی. تصدیق یقینی از طریق قیاس حاصل می آید. از آن جا که برهان مفید یقین است، صورت آن باید یقینی الانتاج باشد، و آن جز قیاس نخواهد بود. دو نوع دیگر استدلال، یعنی استقراء و تمثیل، هیچکدام مفید یقین نیستند. البته استقراء تام متّکی به قیاس مقسِّم است و افاده یقین می کند اما استقراء ناقص فقط متکی به مشاهده است و بنابراین مفید ظنّ است نه یقین هرچند ممکن است استقراء به تجربه بدل شود که از مقدمات قیاس برهانی به شمار می رود. پیداست که هر برهانی بر هیئت قیاس است، اما عکس این مطلب صادق نیست و هر قیاسی برهان نیست.
تقدم برهان بر سایر صناعات
...
برهان در لغت به معنای دلیل روشن، حجّت، بیان، نشان و آیت است. این واژه در قرآن هشت بار به کار رفته است. مترجمان در نهضت ترجمه این کلمه را معادل اصطلاح یونانی اَپودیکسیس در منطق ارسطو قرار داده اند. فارابی معرب آن را «اَفوذوطیقا» و ابن ندیم «ابودیقْطیقا» گفته اند. این لفظِ یونانی، و معادل لاتین آن «دمونستراسیو» نیز در ریشه لغت به معنای نشان دادن است.
پیشینه برهان
برهان به صورتی کامل و جامع در «کتاب البرهان» شفا ی ابن سینا وصف و شرح شده است اما اساس و ماده آن از ارسطوست و ابن سینا از شروح اسکندر افرودیسی و یحیی نحوی و شروح و تعلیقات فارابی بهره جسته است. کتاب ارسطو در دو مرحله به عربی ترجمه شده است؛ مرحله اول توسط اسحاق بن حنین به سریانی که ترجمه ناتمام پدرش حنین بن اسحاق را به پایان برده است، و مرحله دوم ترجمه آن از سریانی به عربی توسط ابوبشر متّی بن یونس استاد فارابی. ترجمه دیگری نیز به عربی از آن بوده است که مؤلف آن شناخته نیست و ابن رشد و ژرار کرمونی بدان اشاره کرده اند، شروح تامسطیوس و اسکندر افرودیسی و یحیی نحوی و شرحی از یحیی مروزی که استاد متی بن یونس بوده و شروح متی بن یونس و فارابی و کندی پیش از ابن سینا بوده است.
نسبت بین قیاس و برهان
علم حصولی، خواه اکتسابی خواه غیراکتسابی، بر دو قسم است: تصور و تصدیق. تصور اکتسابی از طریق فکر با نوعی حدّ حاصل می شود و تصدیق اکتسابی، حاصل از فکر و رویّت، یا یقینی است یا غیریقینی. تصدیق یقینی از طریق قیاس حاصل می آید. از آن جا که برهان مفید یقین است، صورت آن باید یقینی الانتاج باشد، و آن جز قیاس نخواهد بود. دو نوع دیگر استدلال، یعنی استقراء و تمثیل، هیچکدام مفید یقین نیستند. البته استقراء تام متّکی به قیاس مقسِّم است و افاده یقین می کند اما استقراء ناقص فقط متکی به مشاهده است و بنابراین مفید ظنّ است نه یقین هرچند ممکن است استقراء به تجربه بدل شود که از مقدمات قیاس برهانی به شمار می رود. پیداست که هر برهانی بر هیئت قیاس است، اما عکس این مطلب صادق نیست و هر قیاسی برهان نیست.
تقدم برهان بر سایر صناعات
...
wikifeqh: برهان_در_فلسفه