صناعات خمس

لغت نامه دهخدا

صناعات خمس. [ص ِ ت ِ خ َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ( اصطلاح منطق ) آن اقسام پنجگانه ای است که به اعتبار ماده صغری ̍ و کبری ̍ در قیاس آید و عبارت است از برهان ، جدل ، خطابه ، شعر و مغالطه. رجوع به ذیل هر یک از این کلمات شود.

فرهنگ فارسی

اصطلاحی است در علم منطق و آن اقسام پنجگانه که باعتبار ماده صغرای و کبری در قیاس آید

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] صناعات خمس، یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای انواع پنج گانه استدلال به حسب مواد و اصناف قضایای به کار رفته در آن است.
دو بخش اصلی علم منطق، مباحث معرِّف و حجّت است. بخش معرِّف در باره تعریف و شرایط و اقسام آن بحث می کند و بخش حجّت درباره استدلال بحث می کند. گاهی استدلال از لحاظ صورت، بررسی و به قیاس، تمثیل و استقرا تقسیم می شود و گاهی از لحاظ ماده استدلال بررسی می شود. مباحث مربوط به بخش اخیر (انواع استدلال به حسب مواد و اصناف قضایای به کار رفته در آن) با عنوان «صناعات خمس» در منطق می آید. صناعات خمس عبارت اند از: صناعت برهان، جدل، خطابه، مغالطه و شعر. این صناعات از ترکیب اقسام قضایای یقینی و غیر یقینی (که ماده استدلال اند) با صور مختلف استدلال (قیاس، استقرا و تمثیل) به وجود می آید. در بیان این پنج قسم و وجه انحصار آن چنین گفته شده است: اثر کلام، یا تخیّل و تاثرات نفسانی است و یا تصدیق. تخیّل، یک قسم بیش ندارد و آن «شعر» است. و تصدیق بر چهارگونه است، زیرا اگر افاده یقین یعنی جزم صادق کند «برهان» است و اگر تصدیق ظنی به حکم پدید آورد، «خطابه» است. اگر از سخن، اعتراف و تسلیم مخاطب نتیجه گرفته شود، «جدل» است و اگر هیچ یک از آنها حاصل نشود، بلکه مطلوب از کلام، جزم به امور غیر واقعی و کاذب باشد، «مغالطه» است. شریف ترین این اقسام، برهان است، زیرا مفید یقین است و پس از آن جدل که مفید جزم است و بعد خطابه که باعث افاده ظن است و سپس شعر که مایه تهییج می شود (البته تهییج در خطابه هم مطلوب است) و در پایان، مغالطه که از همه پست تر است، چه اینکه شر محض است.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • گرامی، محمدعلی، منطق مقارن. • خوانساری، محمد، منطق صوری.• تفتازانی، عبدالله بن شهاب الدین، الحاشیة علی تهذیب المنطق.• مظفر، محمدرضا، المنطق.
۱. ↑ مظفر، محمدرضا، المنطق، ص۳۵۵.
...

دانشنامه آزاد فارسی

صناعاتِ خَمْس
(یا: صنعت های پنج گانه) در اصطلاح منطق تقسیم و طبقه بندی قیاس به اعتبار ماده (محتوای دو مقدمه). قضیه ها به اعتبار یقینی بودن یا یقینی نبودن آن ها به دو گروه تقسیم می شوند: ۱. قضایای یقینی یا یقینیات؛ قضایایی که زمان و مکان و اوضاع سیاسی و اجتماعی و عقیدتی موجب دگرگونی آن ها نمی شود (← یقینیات). از این گونه قضایا برهان یا قیاس برهانی شکل می گیرد که مفید قطع و یقین است. ۲. قضایای غیر یقینی، که در اوضاع و احوال مختلف دگرگون می شوند. از این قضایا چهار صناعت دیگر پدید می آید: الف. جدل یا قیاس جدلی که از قضایای غیر یقینی موسوم به مشهورات و مسلّمات شکل می گیرد و موجب الزام و اسکات مخاطب می شود ب. خطابه یا قیاس خطابی که از قضایای غیر یقینی موسوم به مقبولات و مظنونات پدید می آید و در شنونده اعتقاد غیر جازم به بار می آورد. ج. مغالطه یا سفسطه یا قیاس مغالطی، از قضیه های غیر یقینی و کاذب، که به قضایای صادق می مانند و به مشبّهات و وهمیّات موسوم اند، شکل می گیرد؛ و مفید اعتقاد جازمی است که با واقع مطابقت ندارد؛ د. شعر یا قیاس شعری، قیاسی است که از مخیّلات شکل می گیرد و تخیّل به بار می آورد.

پیشنهاد کاربران

سقراط انسان است ؛ هیچ انسانی فانی نیست ؛ نتیجه : سقراط هم فانی نیست !!
اثبات :
خداوند متعال در نظام احسن آفرینش مبداء هر فرد انسانی را از یک خانواده ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن ( به زبان دینی : پنج آدم و پنج حوای خودی ) و هرکدام را در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی و هنرمندی و دانایی و توانایی از هستی یا وجود جاودانه خویش ( و نه از عدم و نیستی ) آفریده و به آنها حیات جاودانه اهداء نموده است. و همه افراد انسانی را بطور همزمان و هم سن و در یک سن معتدل ملکوتی و بدون پدیده افزایش جمعیت از طریق تولید مثل و تسلسل نسل آفریده است . انسان بهمراه کلیه موجودات و طبیعت و کیهان و بهمراه کل ، آن نظام احسن آفرینش مبداء و حیات بهشتی درون آنرا با آغاز سفر نزولی - صعودی پشت سر گذاشته و وارد سلسله طویل حیات های فراوان دنیوی شده است و در پایان این سفر مقطعی یعنی در معاد دوباره به آن نظام احسن آفرینش و حیات بهشتی درون آن مراجعت خواهد نمود یا باز خواهد گشت و آنهم در همین جا و در محتوای این جهان. اعضای ده گانه خانواده های ملکوتی در طول سفر و سلسله حیات های دنیوی پشت سر هم به ظهور می رسند و نه بطور همزمان و در یک عالم بلکه در هفت عالم و روی هفت کره زمین و زیر سقف هفت آسمان پر از سیارک و سیاره و ستاره و کهکشان. و آنهم با درجات مختلف تکاملی فراوان ( به تعداد حیات های دنیوی ) بین دو سرحد ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال و آنهم از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان . و خود این دو سرحد در طول سفر بینهایت همیشه محصور و محدود بین نظام های احسن آفرینش متوالی و بیشمار باقی خواهند ماند. این روند در چهارچوب مکان های مجرد یا مطلق و یا فضا های هندسی سه بعدی مساوی و بی شمار برای محتوای جهان های موازی و مساوی و بیشمار بطور همسان جاری گشته و ساری خواهد بود. شاید مفیدتر و مثمر ثمر تر باشد که از این به بعد در درس فلسفه و منطق در کنار صنایع خمس ارسطویی و منطق دیالکتیکی هگل و مارکس و جبر منطقی یا منطق جبری جرج بول و دومورگان ؛ زوج های بنیادی پنجگانه ملکوتی افراد انسانی بر اساس تمایلات جنسی پنجگانه ( چهار تا فرعی و پنهانی و یکی اصلی و آشکار ) هم تدریس شود. شاید از این طریق فکر و خیال کودکان و نوجوانان بتوانند در مدار های ماورایی هم به پرواز در آیند و در ورای باور های دینی به درک و تصورات روشن تری از حقایق کلی برسند .
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس