بررسی کتاب اجماع

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] شاید هیچ مقوله ای، مانند اجماع به اختلاف های دامنه دار و پرهیاهو در فقه نینجامیده باشد. اجماع به خلاف نام خود، فراز و نشیب های تاریخ فقه را با چالش هایی توان فرسا و جنجال برانگیز روبه رو کرده؛ تا جایی که موجب شکل گیری دسته ها و گروه های جداگانه ای در میان اصولیان با برداشت های گوناگون از نقش اجماع شده است.
نوشته پیش رو مجالی برای بحث و بررسی کتاب (اجماع از منظر نقد و نظر) است. مؤلف کتاب حاضر در سیر بحث به این نتیجه می رسد که هیچ مدرکی بر حجیت اجماع وجود ندارد و اگرچه فقها از باب احتیاط در مقام عمل مخالفت با آن نمی کنند، اما همین مطلب، مخالف احتیاط است و نهایت اعتباری که می توان برای اجماع قائل شد، اندراج آن به عنوان شهرت فتوایی است که می تواند موجب ظنّ اطمینانی شود و در نتیجه نوعی تقویت برای دلیل شرعی به شمار رود.این رساله اصولی که تألیف آیت اللّه سیدمحمدمحسن حسینی طهرانی فرزند علامه آیت اللّه سیدمحمد حسین حسینی طهرانی است، دارای یک مقدمه و شش فصل است. ایشان از فقهایی است که به بازخوانی و بازکاوی موضوعات فقهی و اصولی بر اساس کتاب و سنت پرداخته و کتاب هایی مانند طهارت انسان (بررسی فنی و فقهی طهارت ذاتی انسان)، صلات جمعه (وجوب عینی و تعیینی نماز جمعه) و… از آثار منتشر شده وی است.مؤلف در مقدمه به این مطلب می پردازد که شرع مقدس اسلام با ملاک اصالت حق، قوانینی را در عرصه فردی و اجتماعی تشریع کرده و در عین حفظ هویت اجتماعی، به مقابله با سنت های خرافی و مخالف قوانین الهی و مبانی عقلی کلی انسان پرداخته است.ییکی از قوانین جاری در اجتماع، اصل اتفاق و اجماع بر امری است که عقل یا احساسات بر آن توافق کرده اند و که مبنای عقلانی یا غیرعقلانی دارد. اگر اجماع مربوط به اجتماع و آداب آن شود، قابل جرح و تعدیل و رد و قبول است؛ گرچه مردم تخلف از آداب و سنت های اجتماعی آن ها ولو غیرعقلانی را گناه نابخشودنی می دانند. اما اوج حساسیت آنجاست که این اصل مسلم و تردیدناپذیر اجتماعی به عنوان مبنای علمی و اجتهادی در بین فقهای شیعه قلمداد گردد. گرچه مورد این اجماع، آرا و فتاوای علمای شیعه است و با مورد عرف مردم کاملاً متفاوت است، اما به نظر مؤلف لازم است در این اصل مهم اجتهادی و جایگاه ان در میان منابع و اصول استنباط ، به دور از افراط و تفریط، تجدیدنظر صورت گیرد.
مفهوم اجماع در کلمات لغویین و اهل شرع
مؤلف بر اساس آیات و کتاب های لغت به مفهوم و موارد استعمال لفظ اجماع می پردازد و معتقد است که اجماع اتقان و استواری بر یک مسئله بدون راهیابی احتمال مخالف چه در یک فرد و یا در چند نفر و یا در بین یک قوم است.وی به این نکته توجه می دهد که اجماع به لحاظ اتفاق آرا بین افراد، با سیره عقلا مشابهت دارد، اما این دو در چند جهت با هم دارای تفاوت هایی هستند.براساس آیات قرآن از جمله آیه ۴۶ انفال ، اجماع بر کلمه توحید و متابعت از احکام شرع یک اصل فطری در بقای جامعه اسلامی است و حجیت رأی جامعه و امت در جایی است که ان رأی با حکم الهی منطبق باشد و چنانچه اتفاق امت و وحدت کلمه برخلافِ حکمِ صریحِ خدا و رسول گرامی اش صورت گیرد، قطعاً متابعت از آرای اجماعی، چیزی جز ضلالت و هلاکت نخواهد بود.
اجماع بر مبنای اصول و مبادی عامه
یکی از روایات و ادله مورد استناد اهل سنت ، روایت (لاتجتمع امتی علی خطا) است. این روایت در اکثر کتاب های اهل سنت نقل شده و شیعه نیز با تردید در سند این روایت، آن را از رسول خدا نقل کرده است.اهل سنت با این روایت، بر حجیت اجماع برخلافت خلفای ثلاث استناد کرده اند و از آن جا که جمیع امت پس از رسول خدا خلافت ابوبکر را تأیید نکردند، بلکه حتی به مخالفت برخاستند، علمای اهل سنت چاره ای نداشتند جز این که تفسیر امت را در عده ای معدود به نام اهل حل و عقد منحصر سازند و این افراد کسانی بودند که برخلاف نص صریح رسول خدا برای خلافت امیرمؤمنان ، با توطئه اقدام به استقرار خلافت برای خلیفه اول کردند.مؤلف در ادامه، به استدلال فخر رازی در مورد حجیت اجماع حل و عقد با توجه به آیه اولی الامر پرداخته و سپس مغالطه او را در مصداق اولی الامر نقد و بررسی کرده و در پایان با توجه به کلام فخر رازی، نتیجه گرفته که اجماع اهل حل و عقد موجب عصمت اجماع نخواهد بود، بلکه تحقق اجماع بر این اساس، موجب از بین رفتن عصمت آن با اندک تغییر در آرا می شود.نکته دیگر آن که آیه شریفه، هیچ دلالتی بر حجیت اجماع ندارد و چاره ای جز پذیرش انحصار اولی الامر بر وجود ائمه معصوم نیست. نویسنده برای حل مسئله و تبیین معنای روایت رسول خدا، به کلام امام هادی تمسک جسته که فرموده است اگر در مسئله ای میان افراد امت آن چنان اتفاق نظر وجود داشته باشد و هیچ فردی حتی تصور وجود خلاف در آن نکند و مطلب بسیار روشن باشد و انکار آن جز کتمان امر بدیهی نباشد، قطعاً این مسئله از ضروریات دین است و در ضروری دین نمی توان اندک تشکیکی کرد.از روایت های رسول اکرم روشن می شود که تأکید ایشان بر اجماع امت، به منظور حفظ وحدت مسلمین بوده است و دلیل بر عصمت اجماع نیست؛ روایاتی مانندِ: لاتزال طائفه من أمتی قائمه علی، یداللّه مع الجماعه، من فارق الجماعة مات میتة جاهلیه.دلیل دوم اهل سنت بر حجیت اجماع و خلافت ابوبکر، این حدیث است: (ما رأی المسلمون حسناً فهواللّه عزوجل حسن و ما رأی المسلمون شیئاً فهو عنداللّه تعالی سیی).در رد این استدلال همان بس که ابن حزم اندلسی می گوید این حدیث به هیچ وجه مستند به رسول خدا نیست و در مسند صحیحی ندیده ام.
اجماع بر مبنای اصول و مبادی شیعه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس