[ویکی فقه] روایات و شرط اسلام در ذبح کننده، به برسی روایات وارده از سوی پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) بر شرط بودن یا نبودن اسلام در ذبح کننده می پردازد.
آیات قرآن، اسلام را در ذبح کننده شرط نمی داند، اکنون باید ببینیم پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) در این باره چه فرموده اند، اگر از روایات دلیلی بر شرط بودن اسلام در ذبح کننده پیدا نکنیم، این شرط از شرط بودن می افتد و ذبیحه های غیر مسلمانان با رعایت سایر شرط ها حلال می شوند، چون دلیل های ما برای ثابت کردن حکم شرعی، منحصر در چهار چیز است: کتاب، سنت، اجماع و عقل و عقل، در این گونه مسائل تعبدی نظری ندارد و اجماع و قرآن مجید هم دلالتی بر شرط مورد نظر نداشت، تنها بررسی روایات می ماند که شاید مهم ترین قسمت بحث هم همین قسمت باشد، چون اجماع مدرکی است و مدرک آن آیات و روایات اسوهوت.
مفسران واقعی قرآن
پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار (ع) بیان کننده و تفسیر کنندگان واقعی قرآنند و چه بسا مطالب و ظرائفی در آیات قرآن باشد که ما از ادراک آنها عاجز باشیم، همان طور که قرآن مجید، یکی از حجت های شرعی است، سنت (یعنی قول و فعل و تقریر معصوم ) هم یکی از حجت های شرعی است و اگر این حجت شرعی، اسلام را در ذبح کننده شرط دانست، باید بپذیریم و در نتیجه ذبیحه های غیر مسلمانان و از جمله اهل کتاب را حرام بدانیم.
راه رسیدن به سنت
دلالت سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) بر حکمی از احکام شرع و از جمله ذبایح، منحصر به یکی از راه های سه گانه زیر است:۱. گفتار معصوم، یعنی این که معصوم (ع) کلامی بفرماید که دلالت بر آن حکم داشته باشد و آن کلام با سندی معتبر به ما برسد.۲. فعل، یعنی معصوم با عمل خود، حکمی از احکام را بیان کند، مثلا چیزی را بخورد. آن وقت با توجه به این که معصوم کار خطا و حرام انجام نمی دهد، ما حلال بودن آن چیز را می فهمیم.۳. تقریر، یعنی این که عملی در حضور معصوم انجام شود و او از آن عمل جلوگیری نکند، بلکه با سکوت خود آن را تایید کند.حال باید دید در بحث شرایط ذبح کننده، کدام یک از این راه ها کاربرد دارند. معلوم است که فعل و تقریر معصوم، کاربردی ندارد، زیرا اگر پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) از ذبایح غیر مسلمانان نخورند، معلوم نیست که علت نخوردن چیست. شاید علت آن مسلمان نبودن ذبح کننده باشد و شاید هم نبردن نام خدا و یا رو به قبله نبودن یا چیز دیگری و در اصل شاید نخوردن به خاطر کراهت باشد و به همین جهت می گویند: فعل معصوم زبان و بیان ندارد و به هر حال از نخوردن معصوم می فهمیم که آن ذبیحه اشکالی دارد، حال آیا اشکال در حدّ حرام بودن است یا کراهت و اگر حرام است حرام بودن آن به خاطر چیست؟ اینها دیگر معلوم نیست.اما بر عکس، اگر معصوم ذبیحه اهل کتاب، یا به طور کلی ذبیحه غیر مسلمان را خورد، این خوردن دلالت روشن بر حلال بودن آن دارد; از این روی، با فعل و تقریر معصوم نمی توان شرط بودن اسلام را برای ذبح کننده ثابت کرد، ولی می توان شرط نبودن اسلام ذبح کننده را ثابت کرد; مثلا وقتی که می بینیم پیامبر عظیم الشأن اسلام، در خیبر از ذبایح یهود خورد این عمل نشان می دهد که اسلام در ذبح کننده شرط نیست. بنا بر این، برای ثابت کردن شرط بودن اسلام در ذبح کننده، تنها از اقوال معصومین می توان بهره جست و فعل و تقریرشان در این میدان کارگشا نیست.
← گفتار معصوم
...
آیات قرآن، اسلام را در ذبح کننده شرط نمی داند، اکنون باید ببینیم پیامبر اکرم (ص) و ائمه (ع) در این باره چه فرموده اند، اگر از روایات دلیلی بر شرط بودن اسلام در ذبح کننده پیدا نکنیم، این شرط از شرط بودن می افتد و ذبیحه های غیر مسلمانان با رعایت سایر شرط ها حلال می شوند، چون دلیل های ما برای ثابت کردن حکم شرعی، منحصر در چهار چیز است: کتاب، سنت، اجماع و عقل و عقل، در این گونه مسائل تعبدی نظری ندارد و اجماع و قرآن مجید هم دلالتی بر شرط مورد نظر نداشت، تنها بررسی روایات می ماند که شاید مهم ترین قسمت بحث هم همین قسمت باشد، چون اجماع مدرکی است و مدرک آن آیات و روایات اسوهوت.
مفسران واقعی قرآن
پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار (ع) بیان کننده و تفسیر کنندگان واقعی قرآنند و چه بسا مطالب و ظرائفی در آیات قرآن باشد که ما از ادراک آنها عاجز باشیم، همان طور که قرآن مجید، یکی از حجت های شرعی است، سنت (یعنی قول و فعل و تقریر معصوم ) هم یکی از حجت های شرعی است و اگر این حجت شرعی، اسلام را در ذبح کننده شرط دانست، باید بپذیریم و در نتیجه ذبیحه های غیر مسلمانان و از جمله اهل کتاب را حرام بدانیم.
راه رسیدن به سنت
دلالت سنت پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) بر حکمی از احکام شرع و از جمله ذبایح، منحصر به یکی از راه های سه گانه زیر است:۱. گفتار معصوم، یعنی این که معصوم (ع) کلامی بفرماید که دلالت بر آن حکم داشته باشد و آن کلام با سندی معتبر به ما برسد.۲. فعل، یعنی معصوم با عمل خود، حکمی از احکام را بیان کند، مثلا چیزی را بخورد. آن وقت با توجه به این که معصوم کار خطا و حرام انجام نمی دهد، ما حلال بودن آن چیز را می فهمیم.۳. تقریر، یعنی این که عملی در حضور معصوم انجام شود و او از آن عمل جلوگیری نکند، بلکه با سکوت خود آن را تایید کند.حال باید دید در بحث شرایط ذبح کننده، کدام یک از این راه ها کاربرد دارند. معلوم است که فعل و تقریر معصوم، کاربردی ندارد، زیرا اگر پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) از ذبایح غیر مسلمانان نخورند، معلوم نیست که علت نخوردن چیست. شاید علت آن مسلمان نبودن ذبح کننده باشد و شاید هم نبردن نام خدا و یا رو به قبله نبودن یا چیز دیگری و در اصل شاید نخوردن به خاطر کراهت باشد و به همین جهت می گویند: فعل معصوم زبان و بیان ندارد و به هر حال از نخوردن معصوم می فهمیم که آن ذبیحه اشکالی دارد، حال آیا اشکال در حدّ حرام بودن است یا کراهت و اگر حرام است حرام بودن آن به خاطر چیست؟ اینها دیگر معلوم نیست.اما بر عکس، اگر معصوم ذبیحه اهل کتاب، یا به طور کلی ذبیحه غیر مسلمان را خورد، این خوردن دلالت روشن بر حلال بودن آن دارد; از این روی، با فعل و تقریر معصوم نمی توان شرط بودن اسلام را برای ذبح کننده ثابت کرد، ولی می توان شرط نبودن اسلام ذبح کننده را ثابت کرد; مثلا وقتی که می بینیم پیامبر عظیم الشأن اسلام، در خیبر از ذبایح یهود خورد این عمل نشان می دهد که اسلام در ذبح کننده شرط نیست. بنا بر این، برای ثابت کردن شرط بودن اسلام در ذبح کننده، تنها از اقوال معصومین می توان بهره جست و فعل و تقریرشان در این میدان کارگشا نیست.
← گفتار معصوم
...
wikifeqh: بررسی_شرط_اسلام_ذابح_از_روایات