بحح

لغت نامه دهخدا

بحح. [ ب َ ح َ ] ( ع مص ) گرفتگی گلو و گرانی آواز. ( منتهی الارب ) : و این درشتی آواز را به تازی بحح گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). و رجوع به بَح شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بحح گلو گرفتگی، خشونت و درشتی صدا را گویند و از آن به مناسبت در باب دیات سخن رفته است.
اگر بر اثر ورود جنایت، مجنیّ علیه نتواند حروف و کلمات را با صدا ادا کند بر جانی دیه کامل ثابت است؛ لیکن اگر گرفتگی حنجره و خشونت و غلظت صدا پیدا کند، جانی باید ارش بپردازد.

پیشنهاد کاربران

بپرس