منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
طه
قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَىٰ
ﻓﺮﻋﻮﻥ [ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺮﺩﻥ ﺑﺤﺚ ﺧﺪﺍﺷﻨﺎﺳﻲ، ﻣﻄﻠﺐ ﺭﺍ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﻛﺮﺩ ﻭ ] ﮔﻔﺖ: ﭘﺲ ﺣﺎﻝ ﺍﻣﺖ ﻫﺎﻱ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺖ؟ ( ٥١ )
پال درست است و بال معرب حروف پال پارسی است و پهلو ها گواه آن است که عرب بجان پهلوی راست و پهلوی چپ جناحین یمین و یسار یاد میکند و چون هر پال پرنده از یک گروه شاهپر در هرپرنده موجود است لذا بازی های گروهی
... [مشاهده متن کامل] تمام پسوند پال دارد چون خیلی نزدیک به حرف ب به سمع میرسد مرور زمان آن را تبدیل به ب نموده و هیچ اشکالی ندارد چون هم در خراسان بزرگ که تا مرز عراق عرب وسعت دارد و امروزه خراسان غربی که کشور ایران و کویت و امارات و بحرین است و بزرگتر از اروپای غربی است و خراسان شرقی یا بلاد آریانا که شامل افغانستان و پاکستان و بنگلادش تا دهلی نو که اکنون بهترین شاعران پارسی گوی ما در افغانستان و پاراچنار پاکستان و لاهور و دهلی می باشد هم بزرگتر از اروپای غربی و هم سه برابر جمعیت اروپا هستندوهیچگاه بین توپ و یا توب تفاوتی از عهد باستان نبوده است انچه مهم است بازی های گروهی که بال نام دارد و پرهای گروهی هم بال و رقص گروهی هم باله پارسی است و آنچه مهم است . چک بال هندبال است وگامبال فوتبال است و بالیبال والیبال است سبدبال بسکتبال است
واژه بال
معادل ابجد 33
تعداد حروف 3
تلفظ bāl
نقش دستوری اسم
ترکیب ( بن مضارعِ ) [[درست شده بالاگ پهلوی
مختصات ( اِ. )
آواشناسی bAl
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ کوچک زبان پهلوی
فرهنگ واژه های اوستا
در گویش تاتی به دست بال میگویند.
بال یعنی توپ A bal
در تالشی بال به معنی دست
در روستاهای فسا ( مانند سنان در شیبکوه فسا ) بال به معنی مورد قبول و وثوق ، بچه ها در بازی تازه می رسیدند و می گفتند: " بچه ها منم بال؟" یعنی بچه ها منم قبول دارید ؟
یا میگن در مورد فلان قضیه " این بال نیست. " یعنی این پذیرفتنی و قابل قبول نیست .
با افتخار اهل روستای سنان هستم .
در شمال فارس و شهر صغاد از توابع شهرستان آباده، � بال� در معنای مورد قبول و پذیرفته و حساب شده به کار می رود.
یال به معنی موی اسب است
ممنونم از شما که خواندید
بال ( bal ) در زبان ارمنی به معنی گیلاس است
بال در فارس به معنی حساب است و لرها هم میگویند - نمونه این بال نیست این قبول نیست - این در حساب و شمار نیست - بال به معنی چیز اماده منتظر گذاشته شده برای کاری مانند اسب کتل اسبی که در چادر ببندند بالا به معنی عاشق هم امده چرا که بال و خاطرش بر کسی است
بال ( Bal ) : در زبان ترکی به معنی عسل
در سوره محمد ایه 2 مطرح شده است اصلح بالهم در اینجا خداوند مطرح میکند کسانی که عمل صالح انجام دهند و به انچه که به محمد نازل شده ایمان بیاورند بدیهایشان را محو میکند و اصلح بالهم و وضعیت و حال روزشان و درواقع کارشان را بهبود بخشیده و اصلاح میکند
در زبان عرب خمسه شیراز به طرف و قسمت دیگر هر چیز بال گویند مثال بال غنم، بال سفره، بال گاعه، بال جبله، بال طیره، بال طیاره، بال سکینه
بال کلا به معنی طرف، کناره، یک طرف هر چیز، یک قسمت از هر چیز را گویند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)