باغندی

لغت نامه دهخدا

باغندی. [ غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به باغند از قرای واسط. ( از الانساب سمعانی ) ( معجم البلدان ).

باغندی. [ غ َ ] ( اِخ ) ابوبکر احمد بن محمدبن سلیمان بن الحرث بن عبدالرحمن الازدی واسطی معروف به ابن باغندی. از حفاظ و حدیث شناسان بود، مدتی در بغداد سکونت داشت. او در ذی الحجة سال 313 هَ. ق. در گذشت. ( انساب سمعانی ج 1 ورق 61 ) ( معجم البلدان ). و رجوع به فهرست حبیب السیر چ خیام ج 2 شود.

باغندی. [ غ َ ] ( اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن سلیمان باغندی. از روات بود. ( از الانساب سمعانی ج 1 ورق 61 ). او از شعیب بن ایوب صریفینی روایت کرده است. ( از معجم البلدان ). و رجوع به تاریخ بغداد ج 9 ص 324 شود.

فرهنگ فارسی

از حفاظ و حدیث شناسان است

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باغَنْدی، ابوبکر محمد بن محمد بن سلیمان ازدی (۲۱۰- ذیحجة ۳۱۲ق /۸۲۵ - مارس ۹۲۵م)، محدث نامی عراق می باشد.
وی به باغند - ظاهراً یکی از قرای واسط - منسوب است. در برخی از منابع نام اشهر او به صورت ابن باغندی نیز آمده است.
کسب علم باغندی
نخستین سماع باغندی در ۱۷ سالگی در واسط بوده که با سفر به سرزمین های بسیار برای کسب حدیث و دیگر علوم ادامه یافته است.
مشایخ باغندی
به رغم دارا بودن اسانید عالی، و وجود نام مشایخی مشهور در میان استادان و شاگردان وی، در باب جایگاه رجالی باغندی بسیار اختلاف است و رجالیان به جرح و تعدیل و بیان ایراداتی بر او پرداخته اند. شماری از ایشان وی را ضعیف و کثیر الخطا، مدلّس و حتی گاه کذاب دانسته، و غالباً تکیه بر حفظ را بر وی خرده گرفته اند، اما عده ای نیز او را حافظ، و از بحور حدیث دانسته، و وثاقت و صدق او را تأیید کرده اند.
← وسعت دانش باغندی در علم حدیث و قرائت
...

پیشنهاد کاربران

بپرس