[ویکی فقه] باطِل ِ سِحْر، یا باطل السّحر، هر آنچه در بی اثر کردن سحر و جادو و رماندن
دیوان زیانکار به کار می رود.
باطل سحرها از جمله تَمائم (جمع
تمیمه ، تعویذ و اشیاء آویختنی ، به ویژه اشیاء سنگی ) و نَفِرات یا رماننده هایی هستند که مردم آنها را دارای نیرویی ماورای طبیعی و خاصیت جادویی و شرزُدایی می پندارند و در گریزاندن دیو و
جن و ارواح پلید از
انسان ،
دام و
حیوان خانگی ، خانه ،
مزرعه ،
باغ و... مؤثر می انگارند. در جامعه های باستانی و ابتدایی برای این رماننده ها نیرویی به نام «مانا» (واژه ای پولینزیایی ؛ احتمالاً شبیه «فَرّ» یا «فَرّه » یا «خرّه » نزد ایرانیان ،) قائل بودند که شخص یا شیئی با برخورداری از آن نیرویی ایزدی و جادویی تأثیرگذار می یافت . مانا می توانست در اشیاء مختلفی نهفته باشد.
← کاربرد سحر و باطل سحر
قدما باطل سحرها را به دو گونه تقسیم می کردند:
تعویذها و افسونهایی که نام
خدا در آن ها به کار رفته ، و تعویذها و افسونهایی که نام خدا در آن ها به کار نرفته بود. طلسمات گونه دوم نیز به دو دسته مفهوم و نامفهوم (
اغلوطات ) تقسیم می شدند.
← بازوبند نقره
باور به تأثیر جادویی
گره ، و جادو کردن با «گره زنی » و راههای «گره گشایی » یا جادوزُدایی با گشودن گره در حوزه عمل
ساحری ، به ویژه به هنگام
ازدواج و زایش ، در بیش تر فرهنگها جایگاه ویژه ای داشته است . در روایات پهلوی ،
طلسم ضد
تب و بند آمدن
خون ، ریسمانی بود که آن را می ریسیدند و سه لا می کردند و بنا به مورد گره هایی بر آن می زدند و بر بازو می بستند.
گره و گره گشایی در قرآن
...