بازیگر (actor)
ایفاگر نقش یا نقش هایی در فیلم یا نمایش. در یونان باستان بازیگرانی که دیالوگ می گفتند از گروه کُر و آوازخوانان متمایز بودند، ولی در هندوستانو ژاپن قرون وسطا حرکات موزون، آواز و رقص توانایی اصلی بازیگر برشمرده می شدند. تسلّط بر صدا، حرکات بدن و چهره در اجرای نمایش های فاقد صورتکو نیز توانایی تجسم شخصیت ها و حالات عاطفی گوناگون از ملزومات بازیگری در همه دوره ها بوده اند.
یونان و روم در عصر کلاسیک. در یونان باستان، بازیگران نمایش های تراژیک جایگاه والای اجتماعی و تشکّل های صنفی نیز داشتند؛ برعکس بازیگران رومی جایگاه اجتماعی پایینی داشتند و از میان بردگان انتخاب می شدند. به علاوه سبک بازیگری یونانیان و رومیان متفاوت بود. نخستین
تراژدی های یونانی بسیار رسمی بودند و با شکوه و عظمت ویژه ای اجرا می شدند؛ البته این سبک اجرا به تدریج واقع گرایانه تر شد؛ هرچند در روم نیز سبک تصنّعیو تئاتریرواج یافته بود زیرا بازیگران رومی مجبور بودند کارهای جذابی نشان دهند تا بتوانند با سرگرمی های هیجان انگیز آمفی تئاترها رقابت کنند.
قرون وسطا. با از میان رفتن
تئاتر سازمان یافته، مقارن با فروپاشی امپراتوری روم، لال بازان و دیگر هنرمندان و بازیگران مجبور شدند با تکیه بر ابتکار و هنر سنّتی خود، روزگار بگذرانند. بازیگران نمایش های نیایشیقرون وسطا خود روحانیان بودند. هدف آنان سرگرم کردن نبود، بلکه بر اهمیت عاطفی و اعتقادی رویدادهای تاریخی کتاب مقدس تأکید داشتند. این روحانیان نقش بازیگر را فقط به این علت ایفا می کردند، که بر تشریفات کشیشی معمول خود جلوه های نمایشی بیافزایند؛ ولی نمایش های مصائب مسیحاروپای قرون وسطا ـ برخلاف نمایش های نیایشی، که فقط هدف آموزشی داشتند ـ آموزشی و سرگرم کننده نیز بودند. بازیگران این نمایش ها اعضای صنف های گوناگونی را تشکیل می دادند که برحسب شغل خود نقشی را در اجرای نمایش برعهده می گرفتند. این بازیگران موفق شدند در اجرا سبک نمایشی بی پیرایه تری را نشان دهند و هرچند آماتور بودند، در کار خود مهارت فراوان داشتند.
ظهور بازیگران حرفه ای در انگلستان. قرن ۱۵م شاهد ظهور بازیگران حرفه ای بود. بازیگرانی که با اجرای میان پرده هایی در تالارهای پذیرایی عهد تودورو نیز سفر به نقاط گوناگون، مهارت های سنّتی خود را به نمایش می گذاشتند. در ربع پایانی قرن ۱۶، چند گروه عمدۀ بازیگران حرفه ای در تماشاخانه های دایمی لندن متمرکز و مشغول فعالیت شدند. چنین می نماید که بازیگران روزگار شکسپیر بسیاری از سنّت های بازیگران میان پرده ها را ادامه دادند، با این تفاوت که سبکشان چندان رسمی نبود. در این دوره از رسمیت و تکلّف دورۀ پیشین کاسته شد. با این همه بازیگران عهد الیزابت، همچون هنرمندان قرون وسطا، به شیوه ای نقش ایفا می کردند که بیشتر یادآور نمایش های متصنّع شرقی تا واقع گرایی سنجیدۀ امروز بود.
سبک های فرانسوی. بازیگران نمایش های تراژدی، در تئاتر نئوکلاسیک فرانسه، اجرا و بیانی سبک پرداختهداشتند که درخور شکوه و عظمت این گونه نمایش ها بود. اما بازیگران نمایش های فارس همچنان از شیوه های سنّتی سود می جستند که عمدتاً تحت تأثیر روش های هنرمندان کمدیا دلارتهبود و به همان فنون خاص بدیهه پردازی، طرح های داستانی و شخصیت های قراردادی متکی بودند.
به سوی واقع گرایی. بازیگری پس از رنسانسبه تدریج شکلی واقع گرایانه به خود گرفت. آشکارترین تظاهرات این امر در تغییر طراحی صحنه و لباس روی داد. زنان که در روم باستان امکان بازیگری داشتند، در قرون وسطا و عهد الیزابت از حضور در صحنه های نمایش محروم شدند و این قانون تا قرن ۱۶ همچنان پابرجا بود. در قرن ۱۶ بازیگران زن حرفه ای نخست در ایتالیا و سپس در فرانسه دوباره بر صحنه نمایش ظاهر شدند؛ در انگلستان نیز با آغاز دورۀ بازگشتو بازگشایی تماشاخانه ها دوباره به بازیگری پرداختند. حضور مجدّد بازیگران زن موجب حذف پسران جوانی شد که ایفای نقش زنان را برعهده داشتند و این خود گامی مهم به سوی واقع گرایی بود. با این تغییرات، شیوۀ اجرا در قرن های ۱۸ و ۱۹، در قیاس با اجراهای امروزی، بسیار تصنعی و نامعقول می نمود. شهرت بازیگران بزرگ این دوره، نظیر دیوید کریگ، ادموند کین، هنری اِروینگو سارا برنار، بیشتر محصول استادی ایشان در تجسّم عواطف پرشوری بود که از شخصیت های جذاب خود آن ها سرچشمه می گرفت. ناتورالیسمواکنشی بود به نمایش های
ملودرام که در بیان احساسات و عواطف مبالغه می کردند. همچنین در شکل گیری فن بازیگری جدید کمک بسزایی کرد.
سبک های مدرن غربی. در تئاتر تجاری معاصر، ناتورالیسم هنوز هم رایج است؛ بدین ترتیب که بازیگران برای طبیعی جلوه دادن رفتارهای خود بر روی صحنه تئاتر، بسیار تمرین و مطالعه می کنند؛ در عین حال دربرابر ناتورالیسم غالب در تئاتر قرن ۲۰، نیز واکنش های گوناگونی بروز کرده است، ازجمله جنبش فراگیر «تئاترگرایی»؛ شگردهای بسیار متصنّع اکسپرسیونیسم؛ کارها و نظریات آنتونن آرتوو پیتر بروککه بازگشتی به سبک های بدوی و قراردادهای تئاتر شرق بود؛ و بالاخره کارهای برتولت برشتکه در آن ها آگاهانه از درگیری عاطفی تماشاچی با نمایش پرهیز می کرد.