باباسنکو

لغت نامه دهخدا

باباسنکو. [ ] ( اِخ ) خواندمیر آرد: درویشی مجذوب بود و از وی کرامات و خوارق عادت ظهور مینمود در سنه 782 هَ. ق. که صاحبقران مغفور ( تیمور ) به عزیمت فتح خراسان از آب آمویه عبور فرمود در قصبه اندخود با وی ملاقات کرد. درویش از سر جذبه سینه ٔگوشت بطرف امیر تیمور گورکان انداخت. صاحبقران باین معنی تفأل نموده گفت خدای تعالی سینه روی زمین راکه خراسان است بما ارزانی داشت و همچنان شد، و وفات باباسنکو در اندخود روی نمود و قبرش همان جاست. ( حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 543 ) ( از سعدی تا جامی ص 208 ) ( رجال حبیب السیر ص 63 ) ( تاریخ عصر حافظ ج 1 ص 401 ).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] باباسَنْکو (یا، سنگو)، درویشی مجذوب از ماوراءالنهر که «از وی کرامات و خوارق عادات ظهور می نمود».
وی معاصر تیمور و یکی از چند صوفی ای بود که تیمور به دلایل سیاسی به آنان نزدیک شد.
معنای سنکو
«سنکو» معنایی روشن ندارد و شاید صورتی از کلمه سونگو به معنی نیزه باشد؛ احتمال دارد که این بابا، نیزه ای به عنوان یکی از وسایلش با خود حمل می کرده است.
محل زندگی باباسنکو
ظاهراً تمام عمر او در اَنْدخود (ماوراءالنهر) گذشت و به سبب کراماتش در آن جا شهرتی خاص یافت.
ملاقات تیمور با باباسنکو
...

پیشنهاد کاربران

بپرس