ایجاز

/~ijAz/

مترادف ایجاز: اجمال، اختصار، تلخیص، خلاصه، کوتاه

متضاد ایجاز: اطناب

برابر پارسی: کوته سخنی

معنی انگلیسی:
brevity, conciseness, concision, terseness

لغت نامه دهخدا

ایجاز. ( ع مص ) کوتاه کردن سخن و اختصار نمودن. ( غیاث اللغات ). کوتاه کردن سخن و کوتاه گردیدن آن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). کوتاه کردن سخن. ( ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 24 ) ( تاج المصادر بیهقی ) : هم در آن جانب ایجاز و اختصار بغایت رسانیده آمد. ( کلیله و دمنه ). در ایجاز سخن آثار اعجاز ظاهر گردانیده. ( ترجمه تاریخ یمینی ). ایجاز سخن را مصلحت دیدم. ( سعدی ).
که ز اطناب به ْ بود ایجاز.
قاآنی.
|| شتاب دادن دهش را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || از نظر علم بلاغت ، آن است که لفظ اندک بود و معنی [ آن ] بسیار. چنانکه سنایی گفته است :
تا بحشر ای دل ار ثنا گفتی
همه گفتی چو مصطفی گفتی.
و چنانکه انوری گفته است :
بی تو رفتست ورنه در زنبور
در پی نوش کی فتادی نیش.
( المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 377 ). اداء المقصود باقل من العبارة المتعارفة. ( تعریفات ). رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.

فرهنگ فارسی

مختصرکردن، کوتاه کردن سخن ، مقابل اطناب، اختصاروکوتاهی کلام
۱ - (مصدر ) کوتاه گفتن سخن کوتاه کردن. ۲ - ( اسم ) کوتاه گویی خلاصه گویی . ۳ - بیان مقصود در کوتاهترین لفظ و کمترین عبارت .

فرهنگ معین

[ ع . ] ۱ - (مص م . ) مختصر و کوتاه کردن . ۲ - (اِمص . ) کوتاه گویی .

فرهنگ عمید

۱. کوتاه کردن سخن.
۲. اختصار و کوتاهی کلام.
۳. (ادبی ) در معانی، آوردن معنی بسیار در لفظ اندک.
۴. [قدیمی] مختصر کردن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ایجاز، ادای مقصود با الفاظ اندک و شیوا را گویند.
«ایجاز» از مصدر «اوجز» به معنای کوتاه کردن سخن، و در اصطلاح، ادای مقصود و جمع بندی معانی مختلف در قالب الفاظی اندک، و برخوردار از رسایی و شیوایی کلام است؛ که یکی از مهم ترین اسلوب های بلاغی و بدیعی قرآن است.
انواع ایجاز
ایجاز بر دو قسم است:۱. ایجاز حذف؛ ۲. ایجاز قصر.
عناوین مرتبط
ایجاز حذف،ایجاز قصر.

دانشنامه آزاد فارسی

(در لغت به معنی کوتاه کردن) اصطلاحی در علم معانی، بیان کردن مطلبی با کم ترین واژگان ممکن و کوتاه ترین عبارت، بی آن که در تفهیم مقصود دشواری پیش آید. کلامی را که در آن ایجاز به کار رفته موجز می گویند. ایجاز بر دو گونه است: ۱. ایجاز حذف که در آن کلماتی از لفظ حذف می شود؛ چنان که کلمات باقی مانده، کلمات حذف شده را نشان می دهند. در نتیجه، برای معنی کردن این گونه جمله ها و متن ها ناچاریم کلماتی به آن ها بیفزاییم: نامم به عاشقی شد و گویند توبه کن؛ توبت کردن چه فایده دارد که نام شد (سعدی). شرط بلاغت در ایجاز حذف آن است که در فهم معنی خللی وارد نشود و محذوف به قراین معنوی دریافته شود، چنانچه ایجاز باعث تعقید کلام شود، ایجاز مخل است که در شعر سبک هندی فراوان به کار رفته است؛ ۲. ایجاز قصر که بیان مطلبی است با کمترین کلمات و بدون حذف کلمه ای از آن. در این گونه ایجاز، گوینده باید مطلب مفصّل یا تقریباً مفصّلی را بدون تکلّف با کمترین الفاظ بیان کند، مانند «آمدند و کشتند و کندند و سوختند و بردند و رفتند». در ایجاز قصر، معمولاً فعل پُربسامد است. یکی از شیوه های رایج برای ایجاز قصر به کار بردن ضرب المثل ها و تمثیلات است. ایجاز تا دورۀ غزنویان متداول بود، اما از آن پس و بیشتر پس از حمله مغول، نثرها به اطناب گرایید.

مترادف ها

brevity (اسم)
اختصار، کوتاهی، اجمال، ایجاز

briefness (اسم)
اختصار، ایجاز

فارسی به عربی

ایجاز

پیشنهاد کاربران

به احتمال قوی واژه ی ایجاز در اصل و ریشه به شکل ای جاس بیان میشده که مخفف 《این جاست 》 بوده. عنوان یکی از موزیک ها یا موسیقی های سیاه پوستان آمریکا یعنی جاز هم احتمالا ریشه در واژه ی قرآنی ایجاز داشته. بهر حال ساده ترین و روشن ترین تعریف خدای حقیقی و واقعی به دو شکل زیرند:
...
[مشاهده متن کامل]

الف - اول، وسط، آخر، ظاهر و باطن همه چیز و همه کس.
ب - غیر از خدای حقیقی و واقعی هیچ چیز دیگری نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد.
در قرآن خدا به شکل زیر تعریف شده : هوالاول و الآخر، هوالظاهر و الباطن. خوانندگان گرامی میتوانند به سهولت متوجه شوند که در این آیه قرآنی کلمه الوسط از قلم افتاده است، حال سهوا و یا عمدا. خدای حقیقی و واقعی نه تنها اول و آخر این دنیا بلکه خود این دنیا یعنی وسطِ اول و آخر و پیوند آنها با همدیگر هم میباشد. خدای حقیقی، واقعی، بیکران و بینهایت هیچ چیز دیگری نمیباشد غیر از محیط و محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار و در محتوای هرکدام از آنها دارای هفت سیما یا چهره و یا جمال و جلال کلیست در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هرآنچه که بین آنهاست، که هرکدام به یک سهم مساوی با هم و در طول هم و پشت سر همدیگر از حق به ظهور رسیدن و پیدایش و کثرت و تجربه و سپری نمودن زندگی های کلی و جزئیاتی دنیوی خاص و ویژه خویش برخوردار می باشند و آنهم از طریق گردش دایره وار وقوع مهبانگ ها یا بیگ بنگ های هفتگانه بر اثر نوسانات خودکار و متوالی انبساط و انقباض در چارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس قوانین جاودانه و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و آنهم هرکدام نه فقط یک یا صد و یا هزار و یکبار بلکه هرکدام دقیقا به تعداد یک هفتم کلیه ی حلقه های زنجیره دایره وار علت و معلول و یا به بیانی دیگر هرکدام به تعداد یک هفتم کلیه ی مدارات، مراتب یا درجات فراوان تکاملی بین دو حد دنیوی؛ یکی نهایت نقصان و امکان اخس در پایین ترین حالت نشئگی طبیعی و دیگری نهایت کمال و امکان اشرف دنیوی در بالاترین حالت نشئگی طبیعی در طول این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین متوالی یعنی بین مبدء و معاد حقیقی و واقعی ( منظور از دیدگاه علمی و نه دینی ) . هرکدام از دنیاهای هفتگانه در طول این سفر دارای عالم یا حالت برزخ خاص و ویژه خود میباشند که همیشه حائل بین لحظه مرگ و لحظه تولد دوباره در دنیای خاص و ویژه خود اند و نه حائل بین دنیا و آخرت. اینست بیان گوشه ای از ایجاز و اعجاز و معجزه حقیقی و واقعی و نه داستان های مندرج در کتب به اصطلاح آسمانی - وحیانی آئینی و دینی. خدای حقیقی و واقعی در لحظه جاودانه حال هم اینجاست، هم آنجاست و هم در همه جاست و لذا هر اندیشمند، متفکر، تخیل گر و تصویر سازی که غیر از ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی غیر از محتوا و محیط این گیتی یا کیهان و یا این جهان در جستجوی خدا باشد، نه تنها گمراه محسوب میشود بلکه به تمام معنا گمراه می باشد. بر روی راه درست ( و نه روی صراط المستقیم ) و به روش منطقی و به زبان ایجاز شاید مفید، ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که وعده های بهشت و جهنم از طرف خدای حقیقی و واقعی و به امر و خواست وی به انسان داده نشده اند بلکه از طرف بنیانگذاران آئین ها و ادیان و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع آئینی و دینی به عنوان دو ضمانت نامه سفت و سخت اجرائی در دفاع جانبازانه از آئین و دین و حفظ یوغ شریعت بر دوش پیروان در عمل، با هدف و قصد و نیت و انگیزه باطنی و آرزوی پنهانی زنده نگه داشتن نام و نشان و اثر خویش پس از مرگ بطور جاودانه در ذهن و زبان و خط و خاطره انسان بخصوص پیروان و به ویژه در حافظه تاریخ. و آئین یکتا پرستی هم از طرف خدای حقیقی و واقعی و امر و خواست وی و از آسمان نازل نشده و بر هستی و وجود انسان تحمیل نگردیده بلکه بر خاسته از دل و زمینه های دوران حاکمیت آیین های بت پرستی بوده و لذا هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین، غیور و جسور، وارث برحق، ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی.

گزیده گفت ، کوته گفت
🇮🇷 همتای پارسی: کوتَهگفت 🇮🇷
کوتاه کردن سخن
در نثر سبک خراسانی ( سامانی ) جملات بدون کلمات زائد هستند. . . . و وکوتاه میباشند که به آن ایجاز می گویند که مخالف اطناب می باشد
از ویژگی های نثر دوره سامانی می توان به ایجاز بودن، یعنی به طور خلاصه بودن اشاره کرد
کوتاه گفتن. . قیچی کردن جاهای غیر ضروری جمله
کوتاه گفتن ، سخن کوتاه کردن 🧛🏻‍♀️🧛🏻‍♀️
معجزه - خاص - عجیب

بپرس