[ویکی اهل البیت] آیت الله طالـقانی. سید محمود طالقانی روز شنبه چهارم ربیع الاول 1329 ق به دنیا آمد.
سید محمود طالقانی، در پنج سالگی وارد مکتب خانه زادگاه خود شد و آن جا دروس مکتبی را گذراند. او در هفت سالگی برای ادامه تحصیل به تهران عزیمت کرد و با پوشیدن لباس روحانیت، به مدرسه ملا رضا در میدان امین السلطان رفت و دروس مقدماتی صرف و نحو را در این مدرسه گذراند. سید محمود سپس در ده سالگی، برای ادامه تحصیل در علوم حوزوی وارد شهر قم شد و به سرعت دروس حوزوی را گذراند که شگفتی همگان را در پی داشت.
ایشان تحصیل خود را تا حدود سال 1311 ش در قم ادامه داد. در همین روزها، با فوت پدرش، عازم نجف اشرف شد و از دروس خارج بزرگان حوزه استفاده کرد و از آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی اجازه اجتهاد گرفت. او پس از مدتی به ایران بازگشت و در حوزه علمیه قم به تحصیل پرداخت. در قم نیز از آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، اجازه اجتهاد گرفت. ایشان همچنین از آیت الله مرعشی نجفی و شیخ عباس قمی اجازه نقل حدیث بدست آورد.
آیت الله طالقانی پس از پایان یافتن تحصیلاتش، به تهران بازگشت و ازدواج کرد. وی از همان آغاز ورود به تهران، با نوشتن مقاله و سخنرانی، موجب جذب جوانان شد. مرحوم طالقانی علت آمدنش را به تهران چنین بیان می کند: «پس از درگذشت مرحوم پدرم، به اصرار دوستان و آشنایان به تهران برگشتم، چون احساس کردم جوانان از نظر عقاید و ایمان در معرض خطر قرار گرفته اند. پس به پیروی از روش مرحوم پدرم، جلساتی را برای عده ای از جوانان و دانشجویان در زمینه اصول عقاید و تفسیر قرآن تشکیل دادم». در همین راستا، ایشان «کانون اسلام» را برای نشر معارف قرآن و سنت تأسیس کرد و سلسله سخنرانی هایی برای ارشاد مردم ترتیب داد و همچنین، مجله ای به نام دانش آموز از طرف این کانون منتشر گردید.
پس از شهریور 1320 که به رانده شدن رضاخان از کشور و بازشدن فضای سیاسی نسبی انجامید، برخی از رهبران سیاسی ایران به باز پس گیری حقوق از دست رفته ملت ایران همت گماشتند. از جمله، دکتر مصدق و یارانش در مجلس شورای ملی، شعار ملی کردن صنعت نفت را سر دادند. این شعار که از سوی ملت ایران و به ویژه آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی تأیید می شد، با پایمردی و همکاری ایشان مورد تأیید رهبران مذهبی نیز قرار گرفت. در این راستا، آیت الله طالقانی که مبارزه با استعمار و استبداد را تکلیف شرعی خود می دانست، با شور و ایمانی عمیق به این نهضت پیوست.
آیت الله طالقانی زمانی که در تهران مسکن گزید، ابتدا در مسجد ملک، واقع در دروازه قزوین و بعد از آن برای مدتی در مسجد منشورالسلطان واقع در خیابان سپه غربی، نماز جماعت می خواند و تفسیر قرآن می گفت. بیشتر افراد پای منبر او، جوانان و دانشجویان و قشرهای تحصیل کرده بودند و این مسجد کوچک، گنجایش این همه جمعیت را نداشت. به همین دلیل، ایشان به مسجد هدایت در خیابان استانبول سابق رفت. این مسجد، مرکز پیوند دین، دانش و سیاست بود و در آن، جو خفقان و حاکمیت استبداد، میعادگاه مبارزان و مجاهدان راه حق و آزادی بود و طالقانی پرچمدار این مبارزه ها و الگوی آن بشمار می رفت. شهید دکتر مصطفی چمران، مشاهدات خود را از مسجد هدایت این گونه توصیف می کند: «به راستی که آن اجتماع با هدفی متعالی تشکیل می شد و در توفان حوادث سیاسی آن روزگار، به مانند کشتی نجات بود که ما را از خطرات انحراف به گرداب های چپ و راست حفظ می کرد».
آیت الله طالقانی هیچ گاه خط فکری اش را به زمان و مکان خاصی محدود نکرد، بلکه با آزاداندیشی و جهان بینی اسلامی که داشت، برای همبستگی ملل و مذاهب اسلامی سعی بسیار کرد. او با «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» همکاری داشت و به نمایندگی مرجع عالی قدر تشیع، حضرت آیت الله العظمی بروجردی، برای رساندن پیام ایشان به «شیخ محمود شلتوت»، همراه جمعی از علما در کنگره اسلامی دارالتقریب قاهره شرکت جست. همچنین کتاب تحلیلی و پرارزش امام علی بن ابی طالب علیه السلام، نوشته یکی از برادران اهل سنت را ترجمه کرد تا در پرتو وجود تابناک حضرت علی علیه السلام در راه تقریب گام برداشته باشد. همچنین ایشان در بهار سال 1331، در کنگره جهانی «شعوب المسلمین» کراچی پاکستان شرکت کرد و سخنرانی بسیار مهیجی درباره مسائل جهان اسلام و راز عقب ماندگی مسلمانان ایراد کرد که بسیار مورد توجه شرکت کنندگان قرار گرفت.
سید محمود طالقانی، در پنج سالگی وارد مکتب خانه زادگاه خود شد و آن جا دروس مکتبی را گذراند. او در هفت سالگی برای ادامه تحصیل به تهران عزیمت کرد و با پوشیدن لباس روحانیت، به مدرسه ملا رضا در میدان امین السلطان رفت و دروس مقدماتی صرف و نحو را در این مدرسه گذراند. سید محمود سپس در ده سالگی، برای ادامه تحصیل در علوم حوزوی وارد شهر قم شد و به سرعت دروس حوزوی را گذراند که شگفتی همگان را در پی داشت.
ایشان تحصیل خود را تا حدود سال 1311 ش در قم ادامه داد. در همین روزها، با فوت پدرش، عازم نجف اشرف شد و از دروس خارج بزرگان حوزه استفاده کرد و از آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی اجازه اجتهاد گرفت. او پس از مدتی به ایران بازگشت و در حوزه علمیه قم به تحصیل پرداخت. در قم نیز از آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزه علمیه قم، اجازه اجتهاد گرفت. ایشان همچنین از آیت الله مرعشی نجفی و شیخ عباس قمی اجازه نقل حدیث بدست آورد.
آیت الله طالقانی پس از پایان یافتن تحصیلاتش، به تهران بازگشت و ازدواج کرد. وی از همان آغاز ورود به تهران، با نوشتن مقاله و سخنرانی، موجب جذب جوانان شد. مرحوم طالقانی علت آمدنش را به تهران چنین بیان می کند: «پس از درگذشت مرحوم پدرم، به اصرار دوستان و آشنایان به تهران برگشتم، چون احساس کردم جوانان از نظر عقاید و ایمان در معرض خطر قرار گرفته اند. پس به پیروی از روش مرحوم پدرم، جلساتی را برای عده ای از جوانان و دانشجویان در زمینه اصول عقاید و تفسیر قرآن تشکیل دادم». در همین راستا، ایشان «کانون اسلام» را برای نشر معارف قرآن و سنت تأسیس کرد و سلسله سخنرانی هایی برای ارشاد مردم ترتیب داد و همچنین، مجله ای به نام دانش آموز از طرف این کانون منتشر گردید.
پس از شهریور 1320 که به رانده شدن رضاخان از کشور و بازشدن فضای سیاسی نسبی انجامید، برخی از رهبران سیاسی ایران به باز پس گیری حقوق از دست رفته ملت ایران همت گماشتند. از جمله، دکتر مصدق و یارانش در مجلس شورای ملی، شعار ملی کردن صنعت نفت را سر دادند. این شعار که از سوی ملت ایران و به ویژه آیت الله سید ابوالقاسم کاشانی تأیید می شد، با پایمردی و همکاری ایشان مورد تأیید رهبران مذهبی نیز قرار گرفت. در این راستا، آیت الله طالقانی که مبارزه با استعمار و استبداد را تکلیف شرعی خود می دانست، با شور و ایمانی عمیق به این نهضت پیوست.
آیت الله طالقانی زمانی که در تهران مسکن گزید، ابتدا در مسجد ملک، واقع در دروازه قزوین و بعد از آن برای مدتی در مسجد منشورالسلطان واقع در خیابان سپه غربی، نماز جماعت می خواند و تفسیر قرآن می گفت. بیشتر افراد پای منبر او، جوانان و دانشجویان و قشرهای تحصیل کرده بودند و این مسجد کوچک، گنجایش این همه جمعیت را نداشت. به همین دلیل، ایشان به مسجد هدایت در خیابان استانبول سابق رفت. این مسجد، مرکز پیوند دین، دانش و سیاست بود و در آن، جو خفقان و حاکمیت استبداد، میعادگاه مبارزان و مجاهدان راه حق و آزادی بود و طالقانی پرچمدار این مبارزه ها و الگوی آن بشمار می رفت. شهید دکتر مصطفی چمران، مشاهدات خود را از مسجد هدایت این گونه توصیف می کند: «به راستی که آن اجتماع با هدفی متعالی تشکیل می شد و در توفان حوادث سیاسی آن روزگار، به مانند کشتی نجات بود که ما را از خطرات انحراف به گرداب های چپ و راست حفظ می کرد».
آیت الله طالقانی هیچ گاه خط فکری اش را به زمان و مکان خاصی محدود نکرد، بلکه با آزاداندیشی و جهان بینی اسلامی که داشت، برای همبستگی ملل و مذاهب اسلامی سعی بسیار کرد. او با «دارالتقریب بین المذاهب الاسلامیه» همکاری داشت و به نمایندگی مرجع عالی قدر تشیع، حضرت آیت الله العظمی بروجردی، برای رساندن پیام ایشان به «شیخ محمود شلتوت»، همراه جمعی از علما در کنگره اسلامی دارالتقریب قاهره شرکت جست. همچنین کتاب تحلیلی و پرارزش امام علی بن ابی طالب علیه السلام، نوشته یکی از برادران اهل سنت را ترجمه کرد تا در پرتو وجود تابناک حضرت علی علیه السلام در راه تقریب گام برداشته باشد. همچنین ایشان در بهار سال 1331، در کنگره جهانی «شعوب المسلمین» کراچی پاکستان شرکت کرد و سخنرانی بسیار مهیجی درباره مسائل جهان اسلام و راز عقب ماندگی مسلمانان ایراد کرد که بسیار مورد توجه شرکت کنندگان قرار گرفت.
wikiahlb: آیت_الله_طالـقانی