اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر ( به فرانسوی: L'existentialisme est un humanisme ) نام کتابی از ژان پل سارتر است.
سارتر در این کتاب مفاهیم فلسفی از دیدگاه اگزیستانسیالیسم را بررسی کرده است. وجود انسان طبق اگزیستانسیالیسم سارتر مقدم بر ماهیت او است. انسان پیش از آنکه تعریف آن به وسیلهٔ مفهومی ممکن باشد وجود دارد.
بشر بیش از هر چیز در درون گرایی خود می زید امّا مسئولیت کلّی دارد و انتخاب گر است.
از نظر سارتر افراد بشر به تنبلی رها نشده اند و باید برای مشکلات خود چاره جویی کنند. در اگزیستانسیالیسم درون گرایی فرد اهمیت دارد و بشر اخلاق را می سازد بشر موجود ساخته و پرداخته شده ای نیست بلکه با انتخاب اخلاق خود خویشتن را می سازد.
سارتر مطرح می کند که آنچه در میان آدمیان تفاوت می پذیرد ضرورت در جهان بودن، در جهان کار کردن، در جهان در میان دیگران زیستن و در آن فانی شدن است. اینها هم جنبه عینی دارند و هم ذهنی. از این نظر جنبه عینی دارند که همه جا هستند و در همه جا باز شناخته می شوند. از این لحاظ جنبه ذهنی دارند که با بشر زنده اند و اگر بشر آن ها را زنده ندارد - یعنی در جهان وجود رابطه خود را آزادانه نسبت به آن ها تعیین نکند - هیچ نیستند.
طرفداران اگزیستانسیالیسم به طبیعت بیمناک بشری معتقدند. از نظر آن ها طبیعت بشری استوار و سربلند نیست.
اگزیستانسیالیسم یک فلسفه الحادی متمرکز بر اثبات بطلان واجب الوجود نیست بلکه اگزیستانسیالیست ها اعلام می کنند که به فرض بودن واجب الوجود کار دگرگون نمی شود و باید بشر خویشتن را بازیابد و یقین کند که هیچ چیزی نمی تواند او را از خود رهایی دهد.
تعقیب هدف های برتر یعنی فراتر رفتن بشر از حد خویش و منظور از درون گرایی نیز این است که بشر در خود محدود نیست بلکه پیوسته در «جهان بشری» حضور دارد. یعنی در جهان قانون گذاری جز بشر نیست و اوست که درباره خود تصمیم می گیرد.
این کتاب به همراه دو مصاحبه با سارتر در کتابی به نام اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر توسط مصطفی رحیمی به فارسی ترجمه شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفسارتر در این کتاب مفاهیم فلسفی از دیدگاه اگزیستانسیالیسم را بررسی کرده است. وجود انسان طبق اگزیستانسیالیسم سارتر مقدم بر ماهیت او است. انسان پیش از آنکه تعریف آن به وسیلهٔ مفهومی ممکن باشد وجود دارد.
بشر بیش از هر چیز در درون گرایی خود می زید امّا مسئولیت کلّی دارد و انتخاب گر است.
از نظر سارتر افراد بشر به تنبلی رها نشده اند و باید برای مشکلات خود چاره جویی کنند. در اگزیستانسیالیسم درون گرایی فرد اهمیت دارد و بشر اخلاق را می سازد بشر موجود ساخته و پرداخته شده ای نیست بلکه با انتخاب اخلاق خود خویشتن را می سازد.
سارتر مطرح می کند که آنچه در میان آدمیان تفاوت می پذیرد ضرورت در جهان بودن، در جهان کار کردن، در جهان در میان دیگران زیستن و در آن فانی شدن است. اینها هم جنبه عینی دارند و هم ذهنی. از این نظر جنبه عینی دارند که همه جا هستند و در همه جا باز شناخته می شوند. از این لحاظ جنبه ذهنی دارند که با بشر زنده اند و اگر بشر آن ها را زنده ندارد - یعنی در جهان وجود رابطه خود را آزادانه نسبت به آن ها تعیین نکند - هیچ نیستند.
طرفداران اگزیستانسیالیسم به طبیعت بیمناک بشری معتقدند. از نظر آن ها طبیعت بشری استوار و سربلند نیست.
اگزیستانسیالیسم یک فلسفه الحادی متمرکز بر اثبات بطلان واجب الوجود نیست بلکه اگزیستانسیالیست ها اعلام می کنند که به فرض بودن واجب الوجود کار دگرگون نمی شود و باید بشر خویشتن را بازیابد و یقین کند که هیچ چیزی نمی تواند او را از خود رهایی دهد.
تعقیب هدف های برتر یعنی فراتر رفتن بشر از حد خویش و منظور از درون گرایی نیز این است که بشر در خود محدود نیست بلکه پیوسته در «جهان بشری» حضور دارد. یعنی در جهان قانون گذاری جز بشر نیست و اوست که درباره خود تصمیم می گیرد.
این کتاب به همراه دو مصاحبه با سارتر در کتابی به نام اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر توسط مصطفی رحیمی به فارسی ترجمه شده است.