انوشه

/~anuSe/

معنی انگلیسی:
happy, well done! bravo, young king, deathless, eternal, everlasting

فرهنگ اسم ها

اسم: آنوشه (پسر) (عربی) (تلفظ: anosheh) (فارسی: آنوشه) (انگلیسی: anosheh)
معنی: خوشی و شادی، داماد، پادشاه نوجوان
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم عربی
اسم: انوشه (دختر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: anuše) (فارسی: انوشه) (انگلیسی: anushe)
معنی: جاویدان، شادمان، خوشحال، از شخصیتهای شاهنامه، جاوید، باقی، پایدار، ( در حالت قیدی ) به طور همیشگی، ابدی، جاودان، نام شاهزاده ای ساسانی در تیسفون و نام دختر نرسی، نام اولین کسی که به عنوان گردشگر روز در فضا بود
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم دختر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

انوشه. [ اَ / اُ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) خوشی و خرمی. ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). || داماد. ( ناظم الاطباء ). مجازاً بمعنی داماد یعنی مرد نوکدخدا. ( غیاث اللغات ). || پادشاه نوجوان. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( انجمن آرای ناصری ). || آفرین و بارک اﷲ. ( انجمن آرا ) ( برهان ) ( آنندراج ). خنکا. طوبی. خوشا. ( برهان ). ( آنندراج ). مرحبا. ( برهان )( آنندراج ). || شراب انگوری. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( انجمن آرای ناصری ) ( برهان ) :
انوشه خور طرب کن شادمان زی
درم ده دوست جو دشمن پراگن.
منوچهری.
|| ( ص ) شادمان. ( ناظم الاطباء ). خرم و خوشحال. ( غیاث اللغات ) ( برهان ) ( آنندراج ) :
بدو گفت پیران که ای شهریار
انوشه بزی تا بود روزگار.
فردوسی.
|| جاودان. جزو اول کلمه «ان » علامت نفی و جزو دوم ائوش ، به معنی هوش ، مرگ و نیستی. جمعاً بی زوال ، بی مرگ. زوال ناپذیر. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ) :
بدو گفت شاها انوشه بزی.
فردوسی.
به بهرام گفتند انوشه بدی
ز راه نیستان چرا آمدی.
فردوسی.
بشاه جهان گفت انوشه بدی
همیشه ز تو دور چشم بدی.
فردوسی.
بدو گفت مؤبد کانوشه بدی
جهاندار با فره ایزدی.
فردوسی.

انوشه. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) نام انوشیروان که در اصل انوشه روان و نوشین روان بوده. ( آنندراج ). رجوع به انوشیروان شود.

انوشه. [ اَ ش َ ] ( اِخ ) چهاردهمین از خانان اوزبک خیوه از 1074 تا حدود 1085 هَ. ق. رجوع به ترجمه طبقات سلاطین اسلام ص 250 شود.

فرهنگ فارسی

انوشک: بی مرگ، بی زوال، جاویدان، جاوید، خوش و خرم
( اسم ) پادشاه نو شاه جوان نوشه .
چهاردهمین از خانان اوزبک خیوه از ۱٠۷۴ ه٠ ق ٠ تا حدود ۱٠۸۵ ه ٠ ق ٠

فرهنگ معین

(اَ شَ ) [ په . ] (ص مر. ) ۱ - جاوید، بی - مرگ . ۲ - خوش ، خرم .
(اَ نَ شَ ) (اِمر. ) پادشاه نو، شاه جوان .

فرهنگ عمید

۱. بی مرگ، بی زوال، جاویدان، جاوید.
۲. شراب انگوری.
۱. شاه نو، پادشاه جوان.
۲. جوان تازه داماد.

پیشنهاد کاربران

انو که در اصل عنو بودهو کوتاه شده عین هو است و به معنی مانند و مثل و شبیه است
مثلا: پرنده تیهو انو پرنده کبک است یعنی پرنده تیهو شبیه کبک است
پس انوشه می تواند کوتاه شده انوشاه باشدیعنی کسی که مانند شاه است.
اَ: حرف نفی؛ مثل امرداد که معنای بی مرگی و جاودانگی می دهد
نوش/هوش: مرگ
انوشه: بی مرگی
انوشه معنی بی مرگی رو درک نمیکنم از کجا آمده انوشه ، در گویش شیرازی انیشتکی به معنی حقیر ، از ریشه ، انو به معنی کم خرد و ناچیز ، لطیف و نازک هم خانواده با اندک anoishta نرم و لطیف نازک انوشه هم از همین خانواده هست همچنین ببیند annimA&
animan کوچک نیمه کم اندک
با این تفاسیر که من دیدیم انوشیروان باید معنای روح جاوید یا روان جاوید و ابدی رو داشته باشه اره؟؟؟
انوشه اسم پسرانه هست یادخترانه بیشتربررسی کنید
در اوایل سلطنت انوشیروان پسر او انوشه زاد بر پدر یاغی شد ولی بزودی گرفتار گردید و او را در جند شاپور کور کردند. نوشته اند که انوشه زاد مسیحی بود و مسیحیان از او حمایت می کردند.
...
[مشاهده متن کامل]

یک مورد دیگر هست که انوشه دختراردشیربابکان بنیانگذار سلسله ساسانیان است .
اگر انوشه و انوشه زاد با هم تفاوت داشته باشند باید در قسمت آخر - زاد - باشد.

انوشک ( پارسی میانه : Anōšag ) یا انوشه یکی از زنان نجیب زاده ساسانی در سده سوم میلادی بود .
وی همسر اردشیر بابکان بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی بود که از سال ۲۲۴ تا ۲۴۲ میلادی سلطنت کرد ، او از ازدواجش با اردشیر بابکان صاحب یک دختر به نام روددخت شد . وی از خاندان ساسان و دارای دین و مذهب مزدیسنا بود.
...
[مشاهده متن کامل]

انوشه : جاودان، شادمان، خوشحال، از شخصیتهای شاهنامه .
انوشه یعنی آفرین
بجای بارک الله بگوییم انوشه
بیمرگ
معنی اَنوشه، جاوید است!
انوشه : در پهلوی انوشگ anōšag به معنی بیمرگ و جاوید است .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس