انوار سهیلی بازنویسی کلیله و دمنه به قلم حسین واعظ کاشفی است. این کتاب در چهارده فصل، به سفارش امیر نظام الدین شیخ احمد سهیلی نوشته و به همو نیز تقدیم شده است. هدف از بازنویسی، به روزآوری زبان کلیله و دمنه بود. [ ۱]
انوار سهیلی مشهورترین ترجمهٔ کلیله و دمنه به فارسی در میان فارسی زبانان هند و یکی از مشهورترین کتاب های نثر فارسی در آن دیار بود. [ ۲]
کمتر پژوهشگری است که دربارهٔ انوار سهیلی اظهار نظر نکرده باشد. برخی آن را در اوج حسن دیده اند و برخی در قعر ابتذال. اکثر پژوهشگران معاصر ایرانی بر این کتاب خرده گرفته اند. اولین خاورشناسان غربی نیز با اینان هم نظر بودند. ادوارد براون با اشاراتی تحقیرآمیز به تندی از آن انتقاد کرده بود: «در کل، پر از مبالغه های محال، کلمه های قلنبه سلنبه، القاب دراز و بیهوده، قیاس های دور از ذهن، و گزافه گویی های پرطمطراق است. نمونهٔ اعلای سبک بی مایهٔ نویسندگان متکلفی است که طی سده های نهم و دهم هجری در خراسان و ماوراءالنهر زیر پر و بال تیموریان رشد کردند». [ ۳] آرتور آربری گفته بود: «اگر روی آوردن به این کتاب را به ذوق پستی گرفتهٔ ایرانی نسبت دهیم سخنی درست تر بر زبان رانده ایم، زیرا سبک کاشفی بی هیچ اشتباه نشانی از انحطاط زیباشناختی بر پیشانی دارد». یان ریپکا نیز انوار سهیلی را ترجمه ای دوباره با «سرهم بندی کردن و آب وتاب دادن و لفاظی های بی معنی» دانسته بود. [ ۴]
از سوی دیگر، کریستین فن رویمبکه، استاد فارسی و عربی دانشگاه کیمبریج، با اشاره به انواع و اقسام استعاره های به کاررفته در نثر کاشفی، آن را در اوج زیبایی و فصاحت می بیند و عیب جویان و منتقدان را به بی حوصلگی و داشتن رویکردی اشتباه در نحوهٔ مطالعهٔ این «شاهکار» متهم می کند. او با قبول تصنع و سنگینی نثر کاشفی که موجب «سوءهاضمه» برای تازه کاران می شود، از عیب جویان می خواهد این اثر کلاسیک را با نثرهای شسته رفتهٔ امروزی مقایسه نکنند. [ ۵]
جواد عباسی، مصحح جواهر التفسیر، علت خرده گیری پژوهشگران معاصر ایرانی در آغاز قرن چهاردهم خورشیدی را رشد آنان در بستر ادبی سبک بازگشت می داند. آنان به وضوح مخالف سبک هندی بودند و جلوه هایی از سبک هندی نیز در نثر کاشفی، از جمله انوار سهیلی، پیداست. به اعتقاد عباسی، سبک های ادبی را باید در مکان و زمان خود بررسی کرد، نه با معیارهای زیباشناختی مناطق و اعصاری دیگر. او برخی از معیارهای زیباشناختی را ثابت و برخی دیگر را نسبی می داند و بر این باور است که نباید با معیارهای نسبی، آثار ادبی همهٔ اعصار را ارزیابی کرد. عباسی برای ارج نهادن به ارزش ادبی انوار سهیلی همین را بس می داند که این کتاب از زمان تألیف تا تقریباً چهار قرن پس از آن از بهترین آثار منثور فارسی در هند بوده است و حتی هنوز هم در زمرهٔ آثار برجستهٔ فارسی در آن سرزمین قرار دارد. به گفتهٔ عباسی یکی از دلایل مؤثر در عقب ماندن انوار سهیلی نسبت به کلیله و دمنهٔ بهرامشاهی نزد ایرانیان، رواج شایعهٔ نامیمون بودن آن بود بگونه ای که کمتر کسی از میان ایرانیان حاضر بود کتاب را تهیه کند یا در خانه نگه دارد. [ ۶]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفانوار سهیلی مشهورترین ترجمهٔ کلیله و دمنه به فارسی در میان فارسی زبانان هند و یکی از مشهورترین کتاب های نثر فارسی در آن دیار بود. [ ۲]
کمتر پژوهشگری است که دربارهٔ انوار سهیلی اظهار نظر نکرده باشد. برخی آن را در اوج حسن دیده اند و برخی در قعر ابتذال. اکثر پژوهشگران معاصر ایرانی بر این کتاب خرده گرفته اند. اولین خاورشناسان غربی نیز با اینان هم نظر بودند. ادوارد براون با اشاراتی تحقیرآمیز به تندی از آن انتقاد کرده بود: «در کل، پر از مبالغه های محال، کلمه های قلنبه سلنبه، القاب دراز و بیهوده، قیاس های دور از ذهن، و گزافه گویی های پرطمطراق است. نمونهٔ اعلای سبک بی مایهٔ نویسندگان متکلفی است که طی سده های نهم و دهم هجری در خراسان و ماوراءالنهر زیر پر و بال تیموریان رشد کردند». [ ۳] آرتور آربری گفته بود: «اگر روی آوردن به این کتاب را به ذوق پستی گرفتهٔ ایرانی نسبت دهیم سخنی درست تر بر زبان رانده ایم، زیرا سبک کاشفی بی هیچ اشتباه نشانی از انحطاط زیباشناختی بر پیشانی دارد». یان ریپکا نیز انوار سهیلی را ترجمه ای دوباره با «سرهم بندی کردن و آب وتاب دادن و لفاظی های بی معنی» دانسته بود. [ ۴]
از سوی دیگر، کریستین فن رویمبکه، استاد فارسی و عربی دانشگاه کیمبریج، با اشاره به انواع و اقسام استعاره های به کاررفته در نثر کاشفی، آن را در اوج زیبایی و فصاحت می بیند و عیب جویان و منتقدان را به بی حوصلگی و داشتن رویکردی اشتباه در نحوهٔ مطالعهٔ این «شاهکار» متهم می کند. او با قبول تصنع و سنگینی نثر کاشفی که موجب «سوءهاضمه» برای تازه کاران می شود، از عیب جویان می خواهد این اثر کلاسیک را با نثرهای شسته رفتهٔ امروزی مقایسه نکنند. [ ۵]
جواد عباسی، مصحح جواهر التفسیر، علت خرده گیری پژوهشگران معاصر ایرانی در آغاز قرن چهاردهم خورشیدی را رشد آنان در بستر ادبی سبک بازگشت می داند. آنان به وضوح مخالف سبک هندی بودند و جلوه هایی از سبک هندی نیز در نثر کاشفی، از جمله انوار سهیلی، پیداست. به اعتقاد عباسی، سبک های ادبی را باید در مکان و زمان خود بررسی کرد، نه با معیارهای زیباشناختی مناطق و اعصاری دیگر. او برخی از معیارهای زیباشناختی را ثابت و برخی دیگر را نسبی می داند و بر این باور است که نباید با معیارهای نسبی، آثار ادبی همهٔ اعصار را ارزیابی کرد. عباسی برای ارج نهادن به ارزش ادبی انوار سهیلی همین را بس می داند که این کتاب از زمان تألیف تا تقریباً چهار قرن پس از آن از بهترین آثار منثور فارسی در هند بوده است و حتی هنوز هم در زمرهٔ آثار برجستهٔ فارسی در آن سرزمین قرار دارد. به گفتهٔ عباسی یکی از دلایل مؤثر در عقب ماندن انوار سهیلی نسبت به کلیله و دمنهٔ بهرامشاهی نزد ایرانیان، رواج شایعهٔ نامیمون بودن آن بود بگونه ای که کمتر کسی از میان ایرانیان حاضر بود کتاب را تهیه کند یا در خانه نگه دارد. [ ۶]
wiki: انوار سهیلی