اموس
لغت نامه دهخدا
اموس. [ اُ ] ( ع اِ ) ج ِ امس. ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به امس شود.
اموس. [ اُ ] ( اِخ ) یکی از پیغمبران قدیم بنی اسرائیل بود که در اواسط قرن هشتم ق.م. زندگی میکرد. رجوع به دائرةالمعارف آریانا شود.
اموس. [ اِ ] ( اِخ ) نام کوهی است در تراکیه ، اسکندر مقدونی در پای این کوه با بومیان آنجا جنگ کرد. رجوع به ایران باستان پیرنیا ج 2 ص 1227 شود.
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
آموس. آموس ( به یونانی:Ἄμος؛ لاتین: Amos ) یک محوطهٔ مسکونی در کاریه باستان در استان موغله ترکیه امروزی است. [ ۱]
آموس، جزئی از اتحادیه دلوس بود. آثار باستان شناختی این شهر، بیشتر به دوره هلنیستی تعلق دارد. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفآموس، جزئی از اتحادیه دلوس بود. آثار باستان شناختی این شهر، بیشتر به دوره هلنیستی تعلق دارد. [ ۱]
wiki: آموس
جدول کلمات
تخمه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید