امار

/~AmAr/

مترادف امار: ( آمار ) احصا، احصائیه، حساب، شمار، استقصا، پی جویی، تتبع

معنی انگلیسی:
numbers, statistics, tally, statics

لغت نامه دهخدا

( آمار ) آمار. ( اِ ) ( از پهلوی به معنی شمار ) آماره. آوار. آواره. اَواره. اَوارِجه. حساب :
آنگهی گنجور مشک آمار کرد
تا مر او را زآن نهان بیدار کرد.
رودکی.

آمار. ( اِ ) احصائیّه. ( فرهنگستان ).
امار. [ اَ ] ( اِ ) حساب. شمار. آمار. ( از شرفنامه ) ( آنندراج ). امار و همار و آمار و شمار و شماره از یک ریشه اند. ( حاشیه مزدیسنا چ 1 ص 181 ).

امار. [ اَ ] ( ع اِ ) علامت. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ). نشان.

امار. [ اِ ] ( ع اِ ) فرمان. ( آنندراج ). امر. حکم. ( ازاقرب الموارد ). ایمار. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ).

امار. [ اَم ْ ما ] ( ع ص ) بسیارفرمان. کثیرالامر. مبالغه آمر.

امار. [ اُ ] ( اِخ ) یکی از سرداران پارسیها در جنگ با اسکندر.وی سردار سپاهیان اجیر ( یونانی ) بود و در جنگ مذکورکشته شد. رجوع به ایران باستان پیرنیا ص 1255 شود.

امار. [ اِ ] ( اِخ ) الیویه گلو، ملقب به گوستاو. رمان نویس فرانسوی. وی در پاریس بدنیا آمد ( 1818-1883 م. ). او راست : رمانهای ماجراها که داستان آنها در آمریکا اتفاق افتاده است.

فرهنگ فارسی

( آمار ) ( اسم ) ۱ - حساب شمار. ۲ - استقصا پی جویی تتبع . ۳- علمی که موضوع آن طبقه بندی علمی وقایع اجتماعی است و مبنای آن محاسبه و نشان دادن نتیجه بصورت ارقام و اعداد است مثل شمار. جمعیت یک ده یک شهر یک ایالت یک کشور محصولات صنعتی محصولات فلاحتی ادیان و مذاهب و پیروان آنها مالیاتها و غیره احصائیه یا ادار. آمار . ادارهای که وظیف. آن جمع آوردن اطلاعات مربوط بانواع مختلف آمار و صدور شناسنامه و ثبت عقد و طلاق و تولد و وفات اشخاص همسران و فرزندان آنان در آن میباشد .
اولیویه گلو مشهور به گوستاو امار رمان نویس فرانسوی ( و . پاریس ۱۸۱۸ - ف. ۱۸۸۳ م . ) مولف سر گذشتهایی که صحنه آنها آمریکاست .
بسیارامرکننده، برانگیزاننده ببدی وشر
( اسم ) آمار .
الیویه گلو ملقب به گستاو رمان نویس فرانسوی .

فرهنگ معین

( آمار ) [ په . ] ( اِ. )۱ - حساب ، شمار. ۲ - واژه ای است فارسی ، برابر استاتیستیک یا احصائیه ، علمی که موضوع آن طبقه بندی علمی وقایع اجتماعی است ، و قاعدة آن محاسبه و نشان دادن نتیجه به صورت ارقام و اعداد است مثل شمارة جمعیت یک ده ، میزان محصولات صنعتی یا کشاورزی

فرهنگ عمید

( آمار ) ۱. داده های عددی به دست آمده از بررسی اطلاعات دربارۀ یک مجموعه: آمار اقتصادی، آمار سیاسی، آمار نفوس.
۲. علم گردآوری و بررسی داده های عددی.
۱. کسی که بسیار امر می کند.
۲. برانگیزاننده به بدی و شر.

گویش مازنی

/emmaar/ انبار

دانشنامه عمومی

آمار. آمار ( به انگلیسی: Statistics ) [ ۱] شاخه ای از ریاضیات است که به گردآوری، تحلیل، و ارائه داده ها می پردازد. آمار را باید علم استخراج و توسعهٔ دانشهای تجربی و انسانی با استفاده از روش های گردآوری و تحلیل داده های تجربی ( حاصل از اندازه گیری و آزمایش ) دانست. روش های محاسباتی جدیدتر توسط رایانه همچون یادگیری ماشینی، نرم افزارهای آماری و کاوش های ماشینی در داده ها، در واقع، امتداد و گسترش دانش آمار به عهد محاسبات نو و دوران اعمال شیوه های ماشینی بوده و امروزه علم آمار را به علم بیان علوم دیگر مبدل ساخته است.
در صورتی که شاخه ای علمی مد نظر نباشد، معنای آن، داده هایی به شکل ارقام و اعداد واقعی یا تقریبی است که با استفاده از علم آمار می توان با آن ها رفتار کرد و عملیات ذکر شده در بالا را بر آن ها انجام داد. بیشتر مردم با کلمه آمار به مفهومی که برای ثبت و نمایش اطلاعات عددی به کار می رود آشنا هستند؛ ولی این مفهوم منطبق با موضوع اصلی مورد بحث آمار نیست. آمار عمدتاً با وضعیت هایی سر و کار دارد که در آن ها وقوع یک پیشامد به طور حتمی قابل پیش بینی نیست. اسنتاج های آماری غالباً غیر حتمی اند، زیرا مبتنی بر اطلاعات ناکاملی هستند. در طول چندین دهه آمار فقط با بیان اطلاعات و مقادیر عددی دربارهٔ اقتصاد و جمعیت شناسی در یک کشور سر و کار داشت. حتی امروز بسیاری از نشریات و گزارش های دولتی که توده ای از آمار و ارقام را دربردارند معنی اولیه کلمه آمار را در ذهن زنده می کنند. اکثر افراد معمولی هنوز این تصویر غلط را دربارهٔ آمار دارند که آن را منحصر به ستون های عددی سرگیجه آور و اشکال مبهوت کننده می دانند؛ بنابراین، یادآوری این نکته ضروری است که نظریه و روش های جدید آماری از حد ساختن جدول های اعداد و نمودارها بسیار فراتر رفته اند. آمار به عنوان یک موضوع علمی، امروزه شامل مفاهیم و روش هایی است که در تمام پژوهشهایی که مستلزم جمع آوری داده ها به وسیله یک فرایند آزمایش و مشاهده و انجام استنباط و نتیجه گیری به وسیله تجزیه و تحلیل این داده ها هستند اهمیت بسیار دارند.
علم آمار، مبتنی است بر دو شاخه آمار توصیفی و آمار استنباطی. در آمار توصیفی با داشتن تمام اعضا جامعه به بررسی خصوصیت های آماری آن پرداخته می شود در حالی که در آمار استنباطی با به دست آوردن نمونه ای از جامعه که خصوصیات اصلی جامعه را بیان می کند در مورد جامعه استباط آماری انجام می شود. در نظریهٔ آمار، اتفاقات تصادفی و عدم قطعیت توسط نظریهٔ احتمالات مدل سازی می شوند. در این علم، مطالعه و قضاوت معقول در بارهٔ موضوع های گوناگون، بر مبنای یک نمونه انجام می شود و قضاوت در مورد یک فرد خاص، اصلاً مطرح نیست.
عکس آمارعکس آمار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

آمار. آمار (statistics)
مبحثی وابسته به ریاضیات، برای گردآوری و تعبیر و توصیف داده ها، و استخراج نتایجی از آن ها دربارۀ مشخصات گروهی از افراد یا اشیاء، برمبنای داده های موجود در نمونه ای که به صورت تصادفی انتخاب شده است. معمولاً کل گروه را جامعه می نامند. مثلاً، برای تعیین میانگین سن دانش آموزان یک دبستان، نمونه ای شامل یک دهم دانش آموزان هر کلاس را که به تصادف انتخاب شده اند درنظر می گیرند و میانگین۱ سن دانش آموزان نمونه را محاسبه می کنند. عدد حاصل از لحاظ آماری برآورد قابل قبولی از میانگین سن جامعۀ دانش آموزان دبستان است. در استنباط (استنتاج) آماری۲ از نظریۀ احتمال۳ استفاده می کنند. میانگین، میانه۴، و مُد۵ شاخص های متفاوتی از مقدار «نوعی» یا «مرکزی» هر دسته از داده هایند. میانگین با جمع کردن همۀ مقادیر مشاهده شده و تقسیم عدد حاصل بر تعداد آن مقادیر به دست می آید و معمولاً به منزلۀ مقدار متوسط مشاهدات به کار می رود. میانه مقدار وسطی است، یعنی مقداری که نیمی از داده ها از آن بزرگ تر و نیمی از آن کوچک ترند. مُد مقداری است که بیشترین فراوانی را دارد. میانگین معمولاً مفیدترین شاخص برای مقاصد نظریۀ آماری به شمار می آید. مفهوم میانه را می توان گسترش داد و توزیع داده ها را به چهار چارک۶ تقسیم کرد. چارک اول مقداری است که سه چهارم داده ها از آن بزرگ ترند. چارک دوم همان میانه است و چارک سوم مقداری است که یک چهارم داده ها از آن بزرگ ترند. علی رغم اهمیت میانگین، به منزلۀ شاخص گرایش به مرکز، اطلاعاتی که دربارۀ گروهی از مشاهدات به دست می آید، ناقص است و علاوه بر میانگین، اطلاع از میزان نزدیکی مقادیر مشاهده شده به میانگین نیز مفید است. این اطلاع را شاخص های گوناگون پراکندگی۷ نشان می دهند. دامنه۸ یکی از این شاخص هاست که برابر تفاضل بیشترین و کمترین مقدار موجود در گروه مشاهدات است، ولی شاخص رضایت بخشی نیست. انحراف میانگین۹ (میانگین انحراف) میانگینِ حسابیِِ۱۰ قدر مطلق انحراف ها (تفاضل ها۱۱) بین میانگین و تک تک مقادیر است، زیرا اگر انحراف ها را با علامت مثبت و منفی درنظر بگیریم، حاصل برابر صفر است. به دلایل محاسباتی، ترجیح می دهند میانگین حسابی توان های دوم انحراف ها را در نظر بگیرند. به این ترتیب، انحراف هریک از مقادیر از میانگین محاسبه می شود و به توان دوم می رسد. اگر تعداد مقادیرnباشد، مجموع توان های دوم انحراف ها را بر nتقسیم می کنند. به این ترتیب، واریانس۱۲نمونه به دست می آید که از مفیدترین ملاک های پراکندگی است، اما اگر بخواهند واریانس جامعه را با استفاده از نمونه برآورد کنند، مجموع توان های دوم انحراف ها را به جای nبرn - ۱تقسیم می کنند تا برآورد بهتری به دست آید. ریشۀ دوم مثبت واریانس را انحراف معیار۱۳ می نامند و آن را با sبرای نمونه، یا s برای جامعه، نشان می دهند. میانگین معمول ترین شاخص گرایش به مرکز و انحراف معیار معمول ترین شاخص پراکندگی است. میانگین و واریانس را گشتاورهای اول و دوم می نامند. برای استانداردسازی اندازه گیری ها، معمولاً از واحدهای انحراف معیاری استفاده می کنند که با اندازه گیری برمبنای میانگین به دست می آید. به این ترتیب، نظریات آماری امکان تعمیم می یابند. توزیع استانداردشده دارای میانگین صفر و انحراف معیار یک است. شاخص مفید دیگر برای پراکندگی، دامنۀ نیم میان چارکی۱۴ است که نصف فاصلۀ بین چارک های اول و سوم است و می توان آن را فاصلۀ متوسط چارک ها از میانه قلمداد کرد. در بسیاری از توزیع های نوعی، دامنۀ نیم میان چارکی درحدود دوسوم انحراف معیار، و انحراف میانگین درحدود چهارپنجم انحراف معیار است.
کاربردها. یکی از مهم ترین کاربردهای آمار آزمودن فرضیه ها به منظور تأیید فرضیه با داده های تجربی است. مثلاً، پژوهشگری در حوزۀ مطالعات کشاورزی به چند گروه از گاوها مواد غذایی متفاوتی می خوراند و میزان محصول شیر آن ها را ثبت می کند. سپس، داده های مربوط به محصول شیر را تحلیل می کند و درمی یابد میانگین و انحراف معیار گروه های متفاوت تولید شیر گاوها، متفاوت است. محقق می تواند با استفاده از آزمون های آماری تعیین کند که آیا این تفاوت ها در حدی است که تفاوت های طبیعی گاوها آن را توجیه کند یا آن که بیشتر از حد طبیعی است و ممکن است براثر تفاوت در تغذیه باشد. همبستگی۱۵ شاخصی از میزان وابستگی دو کمیت به هم است، به این معنی که تغییری در یک کمیت با تغییری قابل پیش بینی در کمیت دیگر همراه باشد. مثلاً اگر فشار وارد بر مقداری گاز افزایش یابد، حجم آن کاهش می یابد. اگر مقادیر اندازه گیری شدۀ فشار و حجم ثبت شوند، آن گاه با استفاده از تحلیل همبستگی آماری می توان تعیین کرد که آیا حجم گاز با اطلاع از فشار وارد به آن پیش بینی پذیر است یا نه.

جدول کلمات

آمار
احصاییه

مترادف ها

census (اسم)
سرشماری، احصائیه، امار، ممیزی مالیاتی

statistics (اسم)
احصائیه، امار، ارقام، فن امارگری، امارشناسی

فارسی به عربی

( آمار ) أحصاءاتٌ ، أحصائیة
احصاء السکان , احصائیات

پیشنهاد کاربران

واژه آمار
معادل ابجد 242
تعداد حروف 4
تلفظ 'āmār
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [پهلوی: āmār] ‹آماره، اماره›
مختصات ( اِ. )
آواشناسی 'AmAr
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
آمار یعنی داده های عددی درباره امری، و نتیجه گیری برای آینده
احصا . . . .
آمار:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " آمار" می نویسد : ( ( آمار از واژه ی مر بر آمده است مر در پهلوی در ریخت مر و مار mār به معنی شمار بکار می رفته است. این واژه هنوز در " آمار " باز مانده است و کار برد دارد . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( شدند انجمن دیو بسیارْ مَر؛
که پردخته مانند از او تاج و فر. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 257. )
همچنین در زبان پارسی میانه بنواژه ی اشمارتن داریم که کنون آنرا شمردن میخانیم و همین شوند بر سخنان پیشین است
باز نیز درباره پیشوند ( آ ) ما در جاهایی داریم که انگ و ژرف و موشکافانه میچمد پس میتواند واژه آمار بچم شمردن ژرف باشد.

سرشماری، احصا، احصائیه، حساب، شمار، استقصا، پی جویی، تتبع

آمار:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " آمار" می نویسد : ( ( آمار از واژه ی مر بر آمده است مر در پهلوی در ریخت مر و مار mār به معنی شمار بکار می رفته است. این واژه هنوز در " آمار " باز مانده است و کار برد دارد . ) )
...
[مشاهده متن کامل]

( ( شدند انجمن دیو بسیارْ مَر؛
که پردخته مانند از او تاج و فر. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 257. )

بپرس