الله
/~allAh/
مترادف الله: آفریدگار، ایزد، پروردگار، خدا، دادار، رب، یزدان
برابر پارسی: خدا، پروردگار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] آلله. معنی ﭐللَّهُمَّ: بار خدایا - ای خدا - یا الله
معنی أَحْمَدُ: ستوده تر -از نامها ی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
معنی إِلْ یَاسِینَ: آل یاسین -اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله)
معنی کَعْبَةَ: خانه ی خدا - بیت الله الحرام - کعبه (نام کعبه اشاره به چهار گوشه بودن آن دارد)
معنی خَاتَمَ: به معنای هر چیزی است که با آن ، چیزی را مُهر کنند و مراد از خاتم النبیین بودن حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، این است که نبوت با او ختم شده ، و بعد از او دیگر نبوتی نخواهد بود .
معنی کَثِیرٍ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی کَثِیرَةٌ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی لَا یَسْتَثْنُونَ: استثناء نمی کنند - ان شاء الله نمی گویند (کلمه استثناء که مصدر فعل یستثنون است ، به معنای این است که بعضی از افراد کل را از حکم کل کنار بگذاریم ، و نیز به معنای گفتن کلمه ان شاء الله در هنگام وعده قطعی و یا هر سخن قطعی دیگر است ، و اگر این کلمه را هم...
معنی الم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که الم معنایش " انا الله الملک " است . یعنی منم خداوند سلطان )
معنی خَسَفَ: پنهان شد(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفَ بِـ: پنهان کرد - پوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفْنَا بِـ: پنهان کردیم(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی تَضِلُّواْ: که گم کنید-تا گم نکنید (به دلیل موقعیتش بعد از کلمه( أَن) در آیه 176نساء(یبین الله لکم ان تضلوا) واین قسم استعمال در جائی که حرف أن در کلام باشد ، شایع است)
معنی یَخْسِفَ بِـ: که پنهان کند - که بپوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
ریشه کلمه:
ا (۵۲۴ بار)
الله (۲۸۱۶ بار)
اله (۲۹۶۳ بار)
وله (۲۸۱۶ بار)
«آللّهُ» در اصل «أَ أَللّه» بوده که یکی از دو همزه آن تبدیل به الف شده و در نتیجه به صورت مدّ در آمده است. جمله «أَمّا یُشْرِکُونَ» در اصل «أَمْ مَا یُشْرِکُونَ» بوده که «أم» برای استفهام و «مَا» موصوله است که در هم ادغام گردیده است.
معنی أَحْمَدُ: ستوده تر -از نامها ی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
معنی إِلْ یَاسِینَ: آل یاسین -اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله)
معنی کَعْبَةَ: خانه ی خدا - بیت الله الحرام - کعبه (نام کعبه اشاره به چهار گوشه بودن آن دارد)
معنی خَاتَمَ: به معنای هر چیزی است که با آن ، چیزی را مُهر کنند و مراد از خاتم النبیین بودن حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، این است که نبوت با او ختم شده ، و بعد از او دیگر نبوتی نخواهد بود .
معنی کَثِیرٍ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی کَثِیرَةٌ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی لَا یَسْتَثْنُونَ: استثناء نمی کنند - ان شاء الله نمی گویند (کلمه استثناء که مصدر فعل یستثنون است ، به معنای این است که بعضی از افراد کل را از حکم کل کنار بگذاریم ، و نیز به معنای گفتن کلمه ان شاء الله در هنگام وعده قطعی و یا هر سخن قطعی دیگر است ، و اگر این کلمه را هم...
معنی الم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که الم معنایش " انا الله الملک " است . یعنی منم خداوند سلطان )
معنی خَسَفَ: پنهان شد(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفَ بِـ: پنهان کرد - پوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفْنَا بِـ: پنهان کردیم(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی تَضِلُّواْ: که گم کنید-تا گم نکنید (به دلیل موقعیتش بعد از کلمه( أَن) در آیه 176نساء(یبین الله لکم ان تضلوا) واین قسم استعمال در جائی که حرف أن در کلام باشد ، شایع است)
معنی یَخْسِفَ بِـ: که پنهان کند - که بپوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
ریشه کلمه:
ا (۵۲۴ بار)
الله (۲۸۱۶ بار)
اله (۲۹۶۳ بار)
وله (۲۸۱۶ بار)
«آللّهُ» در اصل «أَ أَللّه» بوده که یکی از دو همزه آن تبدیل به الف شده و در نتیجه به صورت مدّ در آمده است. جمله «أَمّا یُشْرِکُونَ» در اصل «أَمْ مَا یُشْرِکُونَ» بوده که «أم» برای استفهام و «مَا» موصوله است که در هم ادغام گردیده است.
wikialkb: آللّه
[ویکی فقه] «الله» اسم است از برای ذات مستجمع جمیع صفات کمالیه بدون لحاظ و تعیین صفتی از صفات. الله برترین نام از نام های ذات مقدسی است که هستی صرف و جامع و مبداء همه کمالات وجودی و منزه از هر نقصی است و چون آن ذات اقدس جامع همه اسمای حسنی و صفات نیکوست، گفته می شود: الله اسم ذاتی است که جامع همه کمالات است و گرنه اشتمال بر کمالات در معنای این کلمه مأخوذ نیست.
ابن خالویه در اعراب ثلاثین سوره می گوید: «اِسْمٌ لا یَنْبَغِی اِلاّ لِلّٰهِ جَلَّ ثَنآؤُهُ»؛ «اسمی است که سزاوار نیست مگر برای الله بلندمرتبه»و در قول خدای تعالی: «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیّاً؛ آیا برای او همنامی می دانی؟» گفته شده است؛ یعنی آیا در مشرق و مغرب خشکی و دریا و کوه و هموار و هر مکان و هر جایی احدی را که اسم او الله باشد، غیر از او می شناسی؟ یعنی نخواهی شناخت.پیرامون این اسم، که به تصریح بعضی «اسم اعظم» است و در اینکه مشتق است یا مشتق نیست و مطالب دیگر، علمای بزرگ ادب و لغت و فلسفه و عرفان بیانات و تحقیقات مهمی در کتاب های شرح اسماءالحسنی و کتاب های لغت و تفسیر و شرح ادعیه فرموده اند، که آوردن آن مباحث در این رساله خارج از ظرفیت آن است و اهل تحقیق و بررسی های عمیق را همان کتاب ها کافی و وافی است.فقط در اینجا اجمالا می گوییم: «الله»، که از آن تعبیر به اسم جلاله می شود، دلالت دارد بر ذات جامع جمیع صفات کمال، مثل علم و قدرت و تفرّد و وحدت؛ بنابراین یک مسّمی بیشتر نخواهد داشت و این دلالت بر تفاوت نمی کند و این لفظ مقدّس مشتق باشد یا غیرمشتق و دلالتش بر ذات احدیت به وضع تعیّنی باشد یا تعیینی. در هر صورت این لفظ دلالت بر آن ذات دارد و در لسان عربی بین اسمای حسنی، اسمی که به دلالت مطابقی این دلالت را داشته باشد، در نظر نیست مگر در مثل «هو» این ادّعا بشود.
تعریف راغب
راغب می گوید: اصل «الله»، اله است که همزه اش حذف شده و بر آن الف و لام تعریف وارد شده است و سپس مثل ابن خالویه به آیه شریفه «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیّاً؛ آیا برای او همنامی می دانی؟» (استشهاد نموده است. ) و بنابر آنکه مشتق باشد، چنان که از بعضی روایات نیز استفاده می شود، در اینکه اصل «الله» اله بوده است، اختلافی نیست. هرچند در اینکه همزه آن حذف شده و به جای آن الف و لام آورده شده است، یا اینکه الف و لام بر آن داخل شده و الف اصلی آن حذف شده است. به عبارت دیگر: در اینکه الف و لام تعویض است و قیاسی است یا تعویض نیست و به غیرقیاس است، اختلاف است. چنان که در سرّ قرائت آن به قطع همزه و نکات دیگر، بحث های ادبی لطیفی بین علمای نحو و ادب مطرح شده است که علاقه مندان می توانند آنها را در کتاب های نحو و ادب مطالعه فرمایند.
معنی واژه الله
در زبان عرب و فرهنگ وحی، اله بر هر معبودی که عابدان در پیشگاهش خضوع کنند، اطلاق می شود؛ حق باشد یا باطل: (سوره نحل، آیه ۵۱)، «لا تتخذوا الهین اثنین؛ » (سوره فرقان، آیه ۴۳) «أرأیت من اتخذ الهه هواه؛ (سوره انبیاء، آیه ۶۲)؛ «أأنت فعلت هذا بالهتنا؛ » اما الله بر اثر کثرت استعمال، علم (اسم خاص) ذات مقدس خداوند است که جامع همه صفات جلالی و جمالی است و جز بر او اطلاق نمی شود: (سوره حشر، آیه ۲۴) «هو الله الخالق الباری المصور له الأسماء الحسنی؛ » و از این رو لفظ جلاله (الله) موصوف همه اسمای حسنای خداوند از جمله الرحمن و الرحیم قرار می گیرد، ولی خود صفت هیچ اسمی واقع نمی شود و بر این اساس، گفته می شود: الله اسم ذات و دیگر اسم های خداوند نام های صفات اوست.
اسم اعظم خدا
...
ابن خالویه در اعراب ثلاثین سوره می گوید: «اِسْمٌ لا یَنْبَغِی اِلاّ لِلّٰهِ جَلَّ ثَنآؤُهُ»؛ «اسمی است که سزاوار نیست مگر برای الله بلندمرتبه»و در قول خدای تعالی: «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیّاً؛ آیا برای او همنامی می دانی؟» گفته شده است؛ یعنی آیا در مشرق و مغرب خشکی و دریا و کوه و هموار و هر مکان و هر جایی احدی را که اسم او الله باشد، غیر از او می شناسی؟ یعنی نخواهی شناخت.پیرامون این اسم، که به تصریح بعضی «اسم اعظم» است و در اینکه مشتق است یا مشتق نیست و مطالب دیگر، علمای بزرگ ادب و لغت و فلسفه و عرفان بیانات و تحقیقات مهمی در کتاب های شرح اسماءالحسنی و کتاب های لغت و تفسیر و شرح ادعیه فرموده اند، که آوردن آن مباحث در این رساله خارج از ظرفیت آن است و اهل تحقیق و بررسی های عمیق را همان کتاب ها کافی و وافی است.فقط در اینجا اجمالا می گوییم: «الله»، که از آن تعبیر به اسم جلاله می شود، دلالت دارد بر ذات جامع جمیع صفات کمال، مثل علم و قدرت و تفرّد و وحدت؛ بنابراین یک مسّمی بیشتر نخواهد داشت و این دلالت بر تفاوت نمی کند و این لفظ مقدّس مشتق باشد یا غیرمشتق و دلالتش بر ذات احدیت به وضع تعیّنی باشد یا تعیینی. در هر صورت این لفظ دلالت بر آن ذات دارد و در لسان عربی بین اسمای حسنی، اسمی که به دلالت مطابقی این دلالت را داشته باشد، در نظر نیست مگر در مثل «هو» این ادّعا بشود.
تعریف راغب
راغب می گوید: اصل «الله»، اله است که همزه اش حذف شده و بر آن الف و لام تعریف وارد شده است و سپس مثل ابن خالویه به آیه شریفه «هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِیّاً؛ آیا برای او همنامی می دانی؟» (استشهاد نموده است. ) و بنابر آنکه مشتق باشد، چنان که از بعضی روایات نیز استفاده می شود، در اینکه اصل «الله» اله بوده است، اختلافی نیست. هرچند در اینکه همزه آن حذف شده و به جای آن الف و لام آورده شده است، یا اینکه الف و لام بر آن داخل شده و الف اصلی آن حذف شده است. به عبارت دیگر: در اینکه الف و لام تعویض است و قیاسی است یا تعویض نیست و به غیرقیاس است، اختلاف است. چنان که در سرّ قرائت آن به قطع همزه و نکات دیگر، بحث های ادبی لطیفی بین علمای نحو و ادب مطرح شده است که علاقه مندان می توانند آنها را در کتاب های نحو و ادب مطالعه فرمایند.
معنی واژه الله
در زبان عرب و فرهنگ وحی، اله بر هر معبودی که عابدان در پیشگاهش خضوع کنند، اطلاق می شود؛ حق باشد یا باطل: (سوره نحل، آیه ۵۱)، «لا تتخذوا الهین اثنین؛ » (سوره فرقان، آیه ۴۳) «أرأیت من اتخذ الهه هواه؛ (سوره انبیاء، آیه ۶۲)؛ «أأنت فعلت هذا بالهتنا؛ » اما الله بر اثر کثرت استعمال، علم (اسم خاص) ذات مقدس خداوند است که جامع همه صفات جلالی و جمالی است و جز بر او اطلاق نمی شود: (سوره حشر، آیه ۲۴) «هو الله الخالق الباری المصور له الأسماء الحسنی؛ » و از این رو لفظ جلاله (الله) موصوف همه اسمای حسنای خداوند از جمله الرحمن و الرحیم قرار می گیرد، ولی خود صفت هیچ اسمی واقع نمی شود و بر این اساس، گفته می شود: الله اسم ذات و دیگر اسم های خداوند نام های صفات اوست.
اسم اعظم خدا
...
wikifeqh: لفظ_جلاله_اللّه
[ویکی شیعه] اللّه، اسم خاصی که بر ذات دارای جمیع اوصاف کمالی خداوند اطلاق می شود. این واژه که مشهورترین اسم خداوند است، در اصل عربی است و احکام خاصی دارد؛ مانند ممنوعیت لمس کردن لفظ نوشته شده آن بدون طهارت. از جمله مهمترین خصوصیات این واژه می توان به قرار گرفتن در کلمه توحید و شهادت به توحید و ممنوعیت استفاده از آن برای غیر خداوند اشاره کرد.
اللّه اسم عَلَم (خاص) برای ذات واجب الوجود و جامع همه اوصاف کمالی خداوند است.
← معادل در زبان های دیگر: شاید بتوان برابر این واژه را در فارسی کلمه «خدا» دانست. معادل این واژه در برخی زبان های دیگر چنین است:
اللّه اسم عَلَم (خاص) برای ذات واجب الوجود و جامع همه اوصاف کمالی خداوند است.
← معادل در زبان های دیگر: شاید بتوان برابر این واژه را در فارسی کلمه «خدا» دانست. معادل این واژه در برخی زبان های دیگر چنین است:
wikishia: الله
[ویکی اهل البیت] خدای تعالی شأنه که آفریدگار جهان و واجب الوجود بالذات است یگانه و بی نیاز نه از چیزی پدید آمده بلکه قدیم است و نه فرزند دارد نه مانند و همتا. الله اسم ذات اوست و نامهای دیگر دلالت بر صفات او می کند یا بر افعال او مانند رحمن و الرحیم و قادر و خالق. در هیچ صفحه قرآن نیست که چند بار نام او ذکر نشده و صفتی از صفات یا فعلی از افعال یا دلیلی بر هستی او نیامده باشد.
«الله» اسم علم (نام خاصّ) است برای ذات «واجب الوجود»، به لحاظ جامعیت صفات ذاتیه و نعوت کمالیه در او یعنی کسی که پرستش حق او است، چرا که او ـ تعالی ـ بر آفرینش اشیاء و حیات بخشیدن به آنها و تفضل به آنها به انواع نعمت ها توانا است. پس این نام ـ مفهوماً ـ جامع همه صفات کمال و شامل همه اسماء دیگر حضرت باری ـ عزّ اسمه ـ می باشد.
در ریشه لغوی کلمه «الله» اختلاف است. سیبویه دو وجه برای آن ذکر کرده: نخست آن که در اصل «اله» بر وزن فَعال بوده، فاء کلمه که همزه باشد، حذف شد به جای آن «ال» لازمه آمد، دو لام بهم ادغام گردید و سپس «الله» شد.
وجه دوم آن که در اصل «لاه» بر وزن فَعل، سپس الف و لام به جهت تجلیل و تعظیم بدان ملحق شده است و کسی که مدعی شده الف و لام آن برای تعریف است، اشتباه کرده زیرا اسماءالله همه معرفه اند.
درباره اشتقاق و مبدأ اشتقاق این کلمه بعضی گفته اند: اصولاً این واژه مشتق نیست و در اصل به همین وزن وضع گردیده است، زیرا از نظر لغت ضرورتی ندارد که لفظ مشتق باشد و اگر چنین امری حتمی می بود تسلسل لازم می آمد. این قول از خلیل ابن احمد نقل شده.
کسانی که قائل به اشتقاق این کلمه شده اند نیز در مبدأ اشتقاق اختلاف دارند: بعضی آن را مشتق از «الوهیة» دانسته اند که به معنی عبادت است، و به معنی «تألّه» تعبد است و بر این وجه معنی الله «کسی که شایسته است عبادت شود» می باشد و از این رو کسی دیگر به این نام موسوم نمی شود.
قول دیگر این که مشتق باشد از «وَلَه» به معنی تحیّر، گفته می شود: «اله ـ یأله» یعنی تحیّر، بدین جهت که عقول همگان در درک کنه ذات حضرتش حیرانند. این قول از ابوعمرو نقل شده است.
عن امیرالمومنین علیه السلام: «الله معناه: المعبود الذی یأله فیه الخلق و یُؤله الیه. و الله هو المستور عن درک الابصار، المحجوب عن الاوهام والخطرات».(الله یعنی معبودی که مخلوقات در شناخت ذات او در حیرت اند و او از چشمها پنهان بوده و از حیطه فکر و وهم بشریت خارج است.)
«الله» اسم علم (نام خاصّ) است برای ذات «واجب الوجود»، به لحاظ جامعیت صفات ذاتیه و نعوت کمالیه در او یعنی کسی که پرستش حق او است، چرا که او ـ تعالی ـ بر آفرینش اشیاء و حیات بخشیدن به آنها و تفضل به آنها به انواع نعمت ها توانا است. پس این نام ـ مفهوماً ـ جامع همه صفات کمال و شامل همه اسماء دیگر حضرت باری ـ عزّ اسمه ـ می باشد.
در ریشه لغوی کلمه «الله» اختلاف است. سیبویه دو وجه برای آن ذکر کرده: نخست آن که در اصل «اله» بر وزن فَعال بوده، فاء کلمه که همزه باشد، حذف شد به جای آن «ال» لازمه آمد، دو لام بهم ادغام گردید و سپس «الله» شد.
وجه دوم آن که در اصل «لاه» بر وزن فَعل، سپس الف و لام به جهت تجلیل و تعظیم بدان ملحق شده است و کسی که مدعی شده الف و لام آن برای تعریف است، اشتباه کرده زیرا اسماءالله همه معرفه اند.
درباره اشتقاق و مبدأ اشتقاق این کلمه بعضی گفته اند: اصولاً این واژه مشتق نیست و در اصل به همین وزن وضع گردیده است، زیرا از نظر لغت ضرورتی ندارد که لفظ مشتق باشد و اگر چنین امری حتمی می بود تسلسل لازم می آمد. این قول از خلیل ابن احمد نقل شده.
کسانی که قائل به اشتقاق این کلمه شده اند نیز در مبدأ اشتقاق اختلاف دارند: بعضی آن را مشتق از «الوهیة» دانسته اند که به معنی عبادت است، و به معنی «تألّه» تعبد است و بر این وجه معنی الله «کسی که شایسته است عبادت شود» می باشد و از این رو کسی دیگر به این نام موسوم نمی شود.
قول دیگر این که مشتق باشد از «وَلَه» به معنی تحیّر، گفته می شود: «اله ـ یأله» یعنی تحیّر، بدین جهت که عقول همگان در درک کنه ذات حضرتش حیرانند. این قول از ابوعمرو نقل شده است.
عن امیرالمومنین علیه السلام: «الله معناه: المعبود الذی یأله فیه الخلق و یُؤله الیه. و الله هو المستور عن درک الابصار، المحجوب عن الاوهام والخطرات».(الله یعنی معبودی که مخلوقات در شناخت ذات او در حیرت اند و او از چشمها پنهان بوده و از حیطه فکر و وهم بشریت خارج است.)
wikiahlb: الله
[ویکی الکتاب] معنی ﭐللَّهُمَّ: بار خدایا - ای خدا - یا الله
معنی أَحْمَدُ: ستوده تر -از نامها ی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
معنی إِلْ یَاسِینَ: آل یاسین -اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله)
معنی کَعْبَةَ: خانه ی خدا - بیت الله الحرام - کعبه (نام کعبه اشاره به چهار گوشه بودن آن دارد)
معنی خَاتَمَ: به معنای هر چیزی است که با آن ، چیزی را مُهر کنند و مراد از خاتم النبیین بودن حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، این است که نبوت با او ختم شده ، و بعد از او دیگر نبوتی نخواهد بود .
معنی کَثِیرٍ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی کَثِیرَةٌ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی لَا یَسْتَثْنُونَ: استثناء نمی کنند - ان شاء الله نمی گویند (کلمه استثناء که مصدر فعل یستثنون است ، به معنای این است که بعضی از افراد کل را از حکم کل کنار بگذاریم ، و نیز به معنای گفتن کلمه ان شاء الله در هنگام وعده قطعی و یا هر سخن قطعی دیگر است ، و اگر این کلمه را هم...
معنی الم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که الم معنایش " انا الله الملک " است . یعنی منم خداوند سلطان )
معنی خَسَفَ: پنهان شد(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفَ بِـ: پنهان کرد - پوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفْنَا بِـ: پنهان کردیم(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی تَضِلُّواْ: که گم کنید-تا گم نکنید (به دلیل موقعیتش بعد از کلمه( أَن) در آیه 176نساء(یبین الله لکم ان تضلوا) واین قسم استعمال در جائی که حرف أن در کلام باشد ، شایع است)
معنی یَخْسِفَ بِـ: که پنهان کند - که بپوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
تکرار در قرآن: ۲۸۱۶(بار)
عَلَمِ (اسم) خداوند تبارک و تعالی است، بعضی گویند اصل آن اِله است، همزهاش حذف شده و الف و لام بر آن اضافه گشته و لام در لام ادغام گریده است.، صاحب قاموس گوید: اَصَحّ آنست که عَلَمِ غیر مشتق است. باید دانست: در این کلمه صفت بخصوص از صفات حق تعالی منظور نیست و آن فقط علم ذات باری است، ولی التزاماً به جمیع صفات خدا دلالت دارد و شاید از این جهت گفتهاند: اللّه نام ذات واجب الوجودی است که جامع تمام صفات کمال است. این لفظ مبارک مجموعاً دو بار در قرآن مجید آمده است پنج بار (الّلهم) و بقیه (اللّه) (المعجم المفهرس). وجود حق تعالی و توحید او اساس دین مبین اسلام و تمام تدیان آسمانی است، هیچ دینی و هیچ دانشمندی، موقعیّت و عظمت و وجود و صفات خدا را مانند قرآن تعریف نکرده و نشان نداده است. خدائیکه قرآن تعریف میکند 1: (قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدُ اَللّهُ الصَمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَّهُ کُفُواً اَحَدٌ) بگو: او خدای بی همتاست خدایی که مقصود همه است، نزاده و زائیده نشده است. هیچ کس همتای او نیست، نا گفته نماند چنانکه در اَحَد گذشت: این کلمه فقط در ذات باری به معنی و صفی استعمال گردیده است بنا بر این لازم است اَحَد را در قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدْ، بی همتا معنی کنیم، در این صورت، تمام سه آیه که بعد از آیه اولی آمده است شرح اَحَد میباشد. یعنی به همتا است زیرا که مقصود همه است و زائیدن و زائیده شدن که از خوّاص تمام موجودات است، در او نیست و بالاخره هیچکس کفو و برابر او نیست راجع به معنای صَمَد به معنای صَمَد به آن ماده رجوع شود. این است خدائی که قرآن معرّفی میکند یعنی خود خدا معرّفی میکند زیرا قرآن کلام خداست. از نظر علم و عقل و فطرت این خدا قابل قبول است نه خدایان دروغین و نه خدائی که ادیان تحریف شده میگویند. 2: خدا خالق وآفریننده تمام اشیاء و تمام موجودات است. و جز او هر چه هست آفریده اوست ، ، ، ، . 3 - تربیت تمام اشیاء و موجودات بدست اوست و او مُرَبّی همه مخلوقات است، کلمه «ربّ العالمین» 42 بار در قرآن آمده است. و خلاصه بند 2 و3 این است که آفرینش و پرورش هر دو از خدا و در دست خداست و به تعبیر دیگر چنین است بدان آفریدن و تدبیر و دستور فقط برای اوست، بلند مرتبه است خدا، که پرورش دهنده مخلوقات است. در «ربب» خواهیم گفت که «رَبّ» تربیت دهنده است. 4 - خدا بر هر چیز قادر و تواناست و هیچ چیز از حیطه قدرت و توانایی او بیرون نیست و او بر کار خود پیروز است ، جمله «هُوَ عَلی کُلِّ شَیئیٍ قَدیر» و «اَللّه عَلی کُلِّ شَیْئی قَدیر» مجموعاً 34 بار در قرآن تکرار شده است. 5 - حیات و مرگ مطلقاً در دست اوست، و اوست که حیات میبخشد و میمیراند ، ، این دو تعبیر در قرآن 11 مرتبه آمده است. 6 - شروع آفرینش و اعاده آن از او و بدست اوست، که آفریده و اوست که بعد از ویرانی، نظم جدید برقرار کرده و آفریدن را از سر میگیرد روزی آسمان را میپیچیم و جمع میکنیم. همانطور که طومار نوشتهها را میپیچد و جمع میکند. پس از آن همچون آفرینش اوّل، آفریدن را دوباره شروع میکنیم، این وعده بر ما حتمی است و ما آنرا عملی خواهیم کرد. . 7 - او نور آسمانها و زمین است زندگی و حرکت و افاضه مطلقاً از اوست . 8 - او شریک و همتایی ندارد، خدائی و معبودی جز او نیست، فرزندی ندارد، کسی را به فرزندی انتخاب نکرده است ، . 9 - او هر روز در کاری است. همه از او میخواهند، از او استمداد میکنند و دست نیاز بسوی او دراز کردهاند اگر چه عدّهای متوجّه نیستند. هر که در آسمانها و زمین هست حاجت خود را از او میخواهند، او هر روز در کار بخصوصی است. آیه شریفه راجع به اصل احتیاج و استمداد از خداست، به حکم آیه و آیه ، بشر از خود چیزی ندارد او مطلقاً فقیر و محتاج است، در مقابل، هر چیز از خدا و ملک خدا و خدا غَنِّی مطلق است، پس تمام مردم اعم از خدا شناس و غیره که برای رفع حاجت خود به وسائل مادّی متوسّل میشوند، به وسائل خدا متوسل میشوند. و از خدا میخواهند، این آیه، نظیر آیه است مردم همه چیز را از خدا نخواستهاند، بلکه خدا مطابق احتیاج واقعی است که همان احتیاج بوده باشند. و امّا«کُلِّ یَوْمٍ هُوَ فی شَأن» خداوند رَبّ العالمین است، معنای ربوبیت آنست که ربّ هر روز در کاری نظیر کار گذشته یا غیر آن بوده باشد مثل بنّاء که هر روز یک جور کاری در ساختمان، نظیر روز قبل یا غیر آنرا میکند تا بنای آن سرآید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. 10- عزّت و ذلّت و گرفتن و عطا کردن در دست اوست، او پادشاهی میدهد و پادشاهی را میستاند، اختیار در دست اوست، او شب را به روز و روز را به شب داخل میکند و زنده را مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد . همانطور که تمام نعمتها را خدا میدهد، پادشاهی و حکمرانی را نیز او عنایت میکند، این دلیل نمیشود که پادشاه و حکمران هر چه خواهد بکند و بگوید: خدا به من داده است، چنانکه یک نفر پر زور و قهرمان نمیتواند همه را زیر مشت و لگد بیاندازد و بگوید: خدا این نیرو را به من داده است، نیکوکار و بد کار بودن شخص، روی کاری است که میکند، پادشاه بودن یا مردم عادی بودن، دلیل عزّت و ذلّت و خوبی بدی نیست، حساب عمل در میان است، معاویه مقتدر از همه بدتر و ابوذر فقیر از همه (نسبت به خودش) نیکوتر بود. 11- هدایت و گمراهی در دست او و در اختیار اوست، اوست که هدایت میکند و گمراه نمیکند مگر فاسقان را، اگر مردم اراده گمراهی کردند گمراه میکند، او به قلب کفّار مهر میزند که خود در اثر ادامه معاصی چنین خواستهاند ، ، ، . قرآن همه چیز را از خدا و در دست خدا میداند، و بی پروا میگوید: که عزّت و ذلّت و ضلالت و هدایت از خداست، اما معیّن میکند که کارهای خدا گزاف نیست و اینها روی نظم و حساب دقیقی است، چنانکه فرمود ، ، آنها که ستم پیشه کردهاند، گمراهشان میکند، مشروح سخن در «ضَلال» دیده میشود. 12- او دانه را میشکافد، مرده را از زنده و زنده را از مرده بیرون میآورد (از تخم بی حرکت و دانه مرده و بی حرکت درختان و بوتهها و علفهای زنده بیرون میآورد دوباره از آنها، تخمها و دانههای مرده و بی حرکت خارج میکند) فقط او میگریاند، میخنداند، میمیراند، زنده میکند، نر و ماده را او آفریده خلقت آخرت نیز در دست اوست، او بی نیاز میکند، او عطا میکند، او غذا میدهد، او مریض را شفا میدهد ، ، . 13- روزی موجودات از او و در دست اوست، او رزاق مطلق است ، ، . 14- او به اندازه قدرت و توانائی انس و جنّ، تکلیف میکند و این قاعده کلّی تکلیف است ، این حقیقت پنج بار بدین صورت در قرآن تکرار شده است. 15- بازگشت همه به سوی اوست، خوبان و بدان همه به سوی او برمیگردند ، 16- کسانی و کارهائی که خدا دوست ندارد و از آنها بیزار است به قرار ذیلاند: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، . 17- آنان که خدا دوستشان دارد بقرار زیراند: نیکوکاران ، توبه کاران:، پاکیزهها: ، پرهیزگاران: ، بردباران: ، توکّل کنندگان: ، دادگران: ، جنگجویان در راه خدا: . 18- قرآن درباره اثبات وجود خدا و توحید او، بیشتر برهان نظم را که دلیل قطعی شعور و درک و عقل است، پیش میکشد، آری برای اثبات حق تعالی و یگانگی او، برهان نظم بهترین برهان و عموم فهم است. 19- اسماء حسنی را که نامهای مخصوص خدا باشند در «حسنی» مطالعه فرمائید.
معنی أَحْمَدُ: ستوده تر -از نامها ی رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)
معنی إِلْ یَاسِینَ: آل یاسین -اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه وآله)
معنی کَعْبَةَ: خانه ی خدا - بیت الله الحرام - کعبه (نام کعبه اشاره به چهار گوشه بودن آن دارد)
معنی خَاتَمَ: به معنای هر چیزی است که با آن ، چیزی را مُهر کنند و مراد از خاتم النبیین بودن حضرت محمد صلی الله علیه و آله ، این است که نبوت با او ختم شده ، و بعد از او دیگر نبوتی نخواهد بود .
معنی کَثِیرٍ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی کَثِیرَةٌ: بسیار زیاد (منظور از کلمه کثیر در قرآن از عدد هشتاد (در عبارت "لقد نصرکم الله فی مواطن کثیرة و عدد مواطنی که خدای تعالی مسلمین را (در جنگ ها )یاری نمود طبق روایتی از امام هادی هشتاد مورد بوده است )تا عددی است که از شمار بیرون باشد ، و انتها نداشته ب...
معنی لَا یَسْتَثْنُونَ: استثناء نمی کنند - ان شاء الله نمی گویند (کلمه استثناء که مصدر فعل یستثنون است ، به معنای این است که بعضی از افراد کل را از حکم کل کنار بگذاریم ، و نیز به معنای گفتن کلمه ان شاء الله در هنگام وعده قطعی و یا هر سخن قطعی دیگر است ، و اگر این کلمه را هم...
معنی الم: از حروف مقطعه و رموز قرآن (در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده که الم معنایش " انا الله الملک " است . یعنی منم خداوند سلطان )
معنی خَسَفَ: پنهان شد(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفَ بِـ: پنهان کرد - پوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی خَسَفْنَا بِـ: پنهان کردیم(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
معنی تَضِلُّواْ: که گم کنید-تا گم نکنید (به دلیل موقعیتش بعد از کلمه( أَن) در آیه 176نساء(یبین الله لکم ان تضلوا) واین قسم استعمال در جائی که حرف أن در کلام باشد ، شایع است)
معنی یَخْسِفَ بِـ: که پنهان کند - که بپوشاند(خسوف قمر به معنای پنهان شدن قرص ماه و پوشیده شدنش به ظلمت و سایه است ، و اگر گفته شود : خسف الله به الأرض معنایش این است که خداوند او را در زمین پوشانید)
تکرار در قرآن: ۲۸۱۶(بار)
عَلَمِ (اسم) خداوند تبارک و تعالی است، بعضی گویند اصل آن اِله است، همزهاش حذف شده و الف و لام بر آن اضافه گشته و لام در لام ادغام گریده است.، صاحب قاموس گوید: اَصَحّ آنست که عَلَمِ غیر مشتق است. باید دانست: در این کلمه صفت بخصوص از صفات حق تعالی منظور نیست و آن فقط علم ذات باری است، ولی التزاماً به جمیع صفات خدا دلالت دارد و شاید از این جهت گفتهاند: اللّه نام ذات واجب الوجودی است که جامع تمام صفات کمال است. این لفظ مبارک مجموعاً دو بار در قرآن مجید آمده است پنج بار (الّلهم) و بقیه (اللّه) (المعجم المفهرس). وجود حق تعالی و توحید او اساس دین مبین اسلام و تمام تدیان آسمانی است، هیچ دینی و هیچ دانشمندی، موقعیّت و عظمت و وجود و صفات خدا را مانند قرآن تعریف نکرده و نشان نداده است. خدائیکه قرآن تعریف میکند 1: (قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدُ اَللّهُ الصَمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَّهُ کُفُواً اَحَدٌ) بگو: او خدای بی همتاست خدایی که مقصود همه است، نزاده و زائیده نشده است. هیچ کس همتای او نیست، نا گفته نماند چنانکه در اَحَد گذشت: این کلمه فقط در ذات باری به معنی و صفی استعمال گردیده است بنا بر این لازم است اَحَد را در قُلْ هُوَاللّهُ اَحَدْ، بی همتا معنی کنیم، در این صورت، تمام سه آیه که بعد از آیه اولی آمده است شرح اَحَد میباشد. یعنی به همتا است زیرا که مقصود همه است و زائیدن و زائیده شدن که از خوّاص تمام موجودات است، در او نیست و بالاخره هیچکس کفو و برابر او نیست راجع به معنای صَمَد به معنای صَمَد به آن ماده رجوع شود. این است خدائی که قرآن معرّفی میکند یعنی خود خدا معرّفی میکند زیرا قرآن کلام خداست. از نظر علم و عقل و فطرت این خدا قابل قبول است نه خدایان دروغین و نه خدائی که ادیان تحریف شده میگویند. 2: خدا خالق وآفریننده تمام اشیاء و تمام موجودات است. و جز او هر چه هست آفریده اوست ، ، ، ، . 3 - تربیت تمام اشیاء و موجودات بدست اوست و او مُرَبّی همه مخلوقات است، کلمه «ربّ العالمین» 42 بار در قرآن آمده است. و خلاصه بند 2 و3 این است که آفرینش و پرورش هر دو از خدا و در دست خداست و به تعبیر دیگر چنین است بدان آفریدن و تدبیر و دستور فقط برای اوست، بلند مرتبه است خدا، که پرورش دهنده مخلوقات است. در «ربب» خواهیم گفت که «رَبّ» تربیت دهنده است. 4 - خدا بر هر چیز قادر و تواناست و هیچ چیز از حیطه قدرت و توانایی او بیرون نیست و او بر کار خود پیروز است ، جمله «هُوَ عَلی کُلِّ شَیئیٍ قَدیر» و «اَللّه عَلی کُلِّ شَیْئی قَدیر» مجموعاً 34 بار در قرآن تکرار شده است. 5 - حیات و مرگ مطلقاً در دست اوست، و اوست که حیات میبخشد و میمیراند ، ، این دو تعبیر در قرآن 11 مرتبه آمده است. 6 - شروع آفرینش و اعاده آن از او و بدست اوست، که آفریده و اوست که بعد از ویرانی، نظم جدید برقرار کرده و آفریدن را از سر میگیرد روزی آسمان را میپیچیم و جمع میکنیم. همانطور که طومار نوشتهها را میپیچد و جمع میکند. پس از آن همچون آفرینش اوّل، آفریدن را دوباره شروع میکنیم، این وعده بر ما حتمی است و ما آنرا عملی خواهیم کرد. . 7 - او نور آسمانها و زمین است زندگی و حرکت و افاضه مطلقاً از اوست . 8 - او شریک و همتایی ندارد، خدائی و معبودی جز او نیست، فرزندی ندارد، کسی را به فرزندی انتخاب نکرده است ، . 9 - او هر روز در کاری است. همه از او میخواهند، از او استمداد میکنند و دست نیاز بسوی او دراز کردهاند اگر چه عدّهای متوجّه نیستند. هر که در آسمانها و زمین هست حاجت خود را از او میخواهند، او هر روز در کار بخصوصی است. آیه شریفه راجع به اصل احتیاج و استمداد از خداست، به حکم آیه و آیه ، بشر از خود چیزی ندارد او مطلقاً فقیر و محتاج است، در مقابل، هر چیز از خدا و ملک خدا و خدا غَنِّی مطلق است، پس تمام مردم اعم از خدا شناس و غیره که برای رفع حاجت خود به وسائل مادّی متوسّل میشوند، به وسائل خدا متوسل میشوند. و از خدا میخواهند، این آیه، نظیر آیه است مردم همه چیز را از خدا نخواستهاند، بلکه خدا مطابق احتیاج واقعی است که همان احتیاج بوده باشند. و امّا«کُلِّ یَوْمٍ هُوَ فی شَأن» خداوند رَبّ العالمین است، معنای ربوبیت آنست که ربّ هر روز در کاری نظیر کار گذشته یا غیر آن بوده باشد مثل بنّاء که هر روز یک جور کاری در ساختمان، نظیر روز قبل یا غیر آنرا میکند تا بنای آن سرآید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. 10- عزّت و ذلّت و گرفتن و عطا کردن در دست اوست، او پادشاهی میدهد و پادشاهی را میستاند، اختیار در دست اوست، او شب را به روز و روز را به شب داخل میکند و زنده را مرده و مرده را از زنده بیرون میآورد . همانطور که تمام نعمتها را خدا میدهد، پادشاهی و حکمرانی را نیز او عنایت میکند، این دلیل نمیشود که پادشاه و حکمران هر چه خواهد بکند و بگوید: خدا به من داده است، چنانکه یک نفر پر زور و قهرمان نمیتواند همه را زیر مشت و لگد بیاندازد و بگوید: خدا این نیرو را به من داده است، نیکوکار و بد کار بودن شخص، روی کاری است که میکند، پادشاه بودن یا مردم عادی بودن، دلیل عزّت و ذلّت و خوبی بدی نیست، حساب عمل در میان است، معاویه مقتدر از همه بدتر و ابوذر فقیر از همه (نسبت به خودش) نیکوتر بود. 11- هدایت و گمراهی در دست او و در اختیار اوست، اوست که هدایت میکند و گمراه نمیکند مگر فاسقان را، اگر مردم اراده گمراهی کردند گمراه میکند، او به قلب کفّار مهر میزند که خود در اثر ادامه معاصی چنین خواستهاند ، ، ، . قرآن همه چیز را از خدا و در دست خدا میداند، و بی پروا میگوید: که عزّت و ذلّت و ضلالت و هدایت از خداست، اما معیّن میکند که کارهای خدا گزاف نیست و اینها روی نظم و حساب دقیقی است، چنانکه فرمود ، ، آنها که ستم پیشه کردهاند، گمراهشان میکند، مشروح سخن در «ضَلال» دیده میشود. 12- او دانه را میشکافد، مرده را از زنده و زنده را از مرده بیرون میآورد (از تخم بی حرکت و دانه مرده و بی حرکت درختان و بوتهها و علفهای زنده بیرون میآورد دوباره از آنها، تخمها و دانههای مرده و بی حرکت خارج میکند) فقط او میگریاند، میخنداند، میمیراند، زنده میکند، نر و ماده را او آفریده خلقت آخرت نیز در دست اوست، او بی نیاز میکند، او عطا میکند، او غذا میدهد، او مریض را شفا میدهد ، ، . 13- روزی موجودات از او و در دست اوست، او رزاق مطلق است ، ، . 14- او به اندازه قدرت و توانائی انس و جنّ، تکلیف میکند و این قاعده کلّی تکلیف است ، این حقیقت پنج بار بدین صورت در قرآن تکرار شده است. 15- بازگشت همه به سوی اوست، خوبان و بدان همه به سوی او برمیگردند ، 16- کسانی و کارهائی که خدا دوست ندارد و از آنها بیزار است به قرار ذیلاند: ، ، ، ، ، ، ، ، ، ، . 17- آنان که خدا دوستشان دارد بقرار زیراند: نیکوکاران ، توبه کاران:، پاکیزهها: ، پرهیزگاران: ، بردباران: ، توکّل کنندگان: ، دادگران: ، جنگجویان در راه خدا: . 18- قرآن درباره اثبات وجود خدا و توحید او، بیشتر برهان نظم را که دلیل قطعی شعور و درک و عقل است، پیش میکشد، آری برای اثبات حق تعالی و یگانگی او، برهان نظم بهترین برهان و عموم فهم است. 19- اسماء حسنی را که نامهای مخصوص خدا باشند در «حسنی» مطالعه فرمائید.
wikialkb: ریشه_الله
[ویکی فقه] الله (قرآن). الله برترین نام از نام های ذات مقدسی است که هستی صرف و جامع و مبداء همه کمالات وجودی و منزه از هر نقصی است.
اصل الله الاله است و همزه به جهت کثرت استعمال ، حذف شده است و «الاله» و «الله» یا به معنای معبودی است که مستحق عبادت باشد یا به معنای ذاتی که عقول در آن متحیر است و نیز گفته اند: اله از ولاه ( عشق ورزیدن) بوده و واو به همزه تبدیل شده است؛ یا از «لاه یلوه لیاها» (مستور بودن) است
معانی
این چهار معنا از امیرالمؤمنین علیه السّلام درباره «الله» نقل شده است: الله معبودی است که خلق درباره او حیران و به او عشق میورزند. الله از ادراک چشم ها مستور و از افکار و گمان ها محجوب است.
اسم خاص
الله اسم خاص خداوند است که به همه اسمای حسنی و افعال برگرفته از آن ها متصف می شود و عکس آن (یعنی اتصاف اسما و صفات به الله) استعمال ندارد و لذا صحیح است گفته شود: الله اسم جلاله ذات واجب الوجودی است که مستجمع جمیع صفات کمال می باشد. لفظ جلاله «الله» در قرآن ، دو هزار و ششصد و نود و هفت بار تکرار شده و پیش از نزول قرآن این اسم در میان اعراب جاهلی آشنا بوده است.
اصل الله الاله است و همزه به جهت کثرت استعمال ، حذف شده است و «الاله» و «الله» یا به معنای معبودی است که مستحق عبادت باشد یا به معنای ذاتی که عقول در آن متحیر است و نیز گفته اند: اله از ولاه ( عشق ورزیدن) بوده و واو به همزه تبدیل شده است؛ یا از «لاه یلوه لیاها» (مستور بودن) است
معانی
این چهار معنا از امیرالمؤمنین علیه السّلام درباره «الله» نقل شده است: الله معبودی است که خلق درباره او حیران و به او عشق میورزند. الله از ادراک چشم ها مستور و از افکار و گمان ها محجوب است.
اسم خاص
الله اسم خاص خداوند است که به همه اسمای حسنی و افعال برگرفته از آن ها متصف می شود و عکس آن (یعنی اتصاف اسما و صفات به الله) استعمال ندارد و لذا صحیح است گفته شود: الله اسم جلاله ذات واجب الوجودی است که مستجمع جمیع صفات کمال می باشد. لفظ جلاله «الله» در قرآن ، دو هزار و ششصد و نود و هفت بار تکرار شده و پیش از نزول قرآن این اسم در میان اعراب جاهلی آشنا بوده است.
wikifeqh: الله_(قرآن)
دانشنامه آزاد فارسی
برترین و مشهورترین نام خداوند در فرهنگ اسلامی. الله، ذات جامع جمیع اسماء و صفات الهی و نیز ذاتِ سزاوار معبودیت است و به خلاف دیگر اسماء، صفت هیچ موصوفی قرار نمی گیرد و بر دیگر اسماء الهی برتری دارد. الله موضوع علم کلام، عرفان و تصوف است و در این علوم از ذات و صفات و افعال الهی بحث و گفت وگو می شود. برخی علما، الله را از ریشۀ سریانی «لاها» و بیشتر دانشمندان آن را از ریشۀ عربی «اِله، إِلاه، از اَلَهَ» به معنای مألوه (معبود) دانسته اند. در این صورت، «الله» ترکیب اَل اِله به معنای معبودِ معبودان است. نیز ← خدا
wikijoo: الله
مترادف ها
خدا، تعالی، خداوند، ایزد، الله، پروردگار، یزدان، یاهو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
دیدگاه #15
باید دیدگاه های پیشین را از نخست خوانده شود وبه فرهنگ نامه های کهن رجوع شود
. . .
"قرآن عربی مبین" وقتیکه نقل قول میکند، ترجمه از زبان دیگری نیست
وعین اون جملات وکلمات بیان می کند:
... [مشاهده متن کامل]
این کلمات از زبان نوزاد عیسی ( علیه السلام ) حرف به حرف نطق شده
قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا30
این آیه دلیل قاطع که نام مقدس الله را خود الله تعیین کرد وبرگزیده کرد
فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ30
تک تک این کلمات که موسی ( علیه السلام ) شنید؛ عربی فصیح بوده.
. . .
البته که ادامه دارد
باید دیدگاه های پیشین را از نخست خوانده شود وبه فرهنگ نامه های کهن رجوع شود
. . .
"قرآن عربی مبین" وقتیکه نقل قول میکند، ترجمه از زبان دیگری نیست
وعین اون جملات وکلمات بیان می کند:
... [مشاهده متن کامل]
این کلمات از زبان نوزاد عیسی ( علیه السلام ) حرف به حرف نطق شده
قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا30
این آیه دلیل قاطع که نام مقدس الله را خود الله تعیین کرد وبرگزیده کرد
فَلَمَّا أَتاها نُودِیَ مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیْمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسی إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ30
تک تک این کلمات که موسی ( علیه السلام ) شنید؛ عربی فصیح بوده.
. . .
البته که ادامه دارد
من که سوگند یاد می کنم هیچ کدام از دیدگاه هایت را گزارش نکردم و نخواهم کرد.
من تا به کنون به جز یک یا دو دیدگاه آن هم از دیگر کاربران را گزارش نکردم و آنها هم از بیخ بیخود بودند.
این تارنما ( =سایت ) تنها برایِ بررسی واژگان پدید آمده است، بهتر است که این گفتگو پایان یابد.
... [مشاهده متن کامل]
من در این باره هیچ نمی دانم، من بهتر می دانم که باور های خود را هیچ جایی ننویسم و در این تارنما ( =وبسایت ) هم هیچ باری نه پشت اسلام در آمده ام نه پشت خداناباوری نه پشت مسیحیت نه پشت هر چیز دیگری، و این کار را هم دنبال می کنم.
بِدرود!
من تا به کنون به جز یک یا دو دیدگاه آن هم از دیگر کاربران را گزارش نکردم و آنها هم از بیخ بیخود بودند.
این تارنما ( =سایت ) تنها برایِ بررسی واژگان پدید آمده است، بهتر است که این گفتگو پایان یابد.
... [مشاهده متن کامل]
من در این باره هیچ نمی دانم، من بهتر می دانم که باور های خود را هیچ جایی ننویسم و در این تارنما ( =وبسایت ) هم هیچ باری نه پشت اسلام در آمده ام نه پشت خداناباوری نه پشت مسیحیت نه پشت هر چیز دیگری، و این کار را هم دنبال می کنم.
بِدرود!
#14
لطفاً مغلطه نکنید وحرف اضافه به بنده مستند وارجاع نکنید وبرداشت غلط به خودتان مربوطه وهیچ نسبتی به نظرات بنده ندارد.
کجا نوشتم "اگر او بگوید {یا خدا}، به دوزخ می رود؟"؟؟؟
نه من جای الله الملک نشستم؛ نه بهشت ودوزخ مال من؛ نه خلیفة الله هستم . . .
... [مشاهده متن کامل]
فقط سعی دارم کلمات "قرآن عربی مبین" تمیز نگهداری بشود؛ از تحریف وبرداشتهای غلط وافسانها وداستانها تخیلی واوهام وتوهم وابهام وفرضیات ونظریات وتفسیر به رأی ومغلطه واقاویل وتقوّل و کذب وإفتراء وسحر وتوهین وغلط اندازی وضلال وتضلیل وفساد وإفساد وتفسید . . . که در کتابها وتفاسیر وسایت ها به وفور دیده بشود.
همینتور که در واژه "صرفاً" ذکر کردم ودر بروفایل نخستین بیان کردم.
بهر حال:
الله الخالق همینتور که کلّ گیتی ها با نظم وقانون ومقالید دقیق آفرید . . .
برای خودش این نام مقدس "الله" را انتخاب کرد وبه عهده بشریت 21 میلیاردی نگذاشت که هرکی هرچی دوست دارد صداش کند.
فرض کنیم شاه یا امبراطور یه مملکتی، و دیگران براش اسم میگذارند وخودش بدون نام معرفی میکند؟؟مگه میشه؟؟؟
کلمه مقدس "الله" أثر وضعی دارد وهمه انسانهای سالم حسّ خوب به این اسمی دارند چون نهادینه شد در روح هر انسانی از بدو تشکیل جنین.
وهیچ کلمه همسو "الله" نیست ونبود وبا دعاء کردن غیر نام مقدس "الله" هم گستاخیه وبی ادبیه؛ چون عدم درک عظمت این نام هست
وهم اثرات منفی دارد که هم در دنیا ظاهر میشن وهم بعد از اولین لحظه مرگ به خوبی خواهد دیده شود.
نام مقدس "الله" اسم خاص ومختص فقط به خود "الله" هست ودر هیچ متن کهن برای کسی نشانه نگرفته.
اما خدا؛اللات؛ مزدا؛اهورا مزدا؛ دیو؛لورد؛شیوا؛ناهید، کیوان، برجیس . . .
نامها مطلق ( عمومی ) یا صفت هستند وخاص نیستند وبرای افراد یا جن یا فرشته یا اهریمن یا ستاره؛ حتی حیوان وسنگ وپت وپول وطلا وسکه و. . . اطلاق میشود ومیشه ودر متون کهن اینو ثابت شد.
. . .
هر چی نوشتم منظور ومربوط به کسی خاص نیست ونبود.
صرفاً متون نقد ونقض میکنم.
بدرود!
. . .
بازهم سعی کنید همه دیدگاهای من گزارش بزن وحذف بشود.
وظیفتم انجام دادم وهرکی میخواهد با من دشمنی کند ونفرینم کند فقط نادانی خودش را نشان میدهد ( وداد ) !
قالَ یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ آتانی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَ نُلْزِمُکُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُونَ28
قالَ یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ رَزَقَنی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُریدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلی ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُریدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفیقی إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنیبُ88
لطفاً مغلطه نکنید وحرف اضافه به بنده مستند وارجاع نکنید وبرداشت غلط به خودتان مربوطه وهیچ نسبتی به نظرات بنده ندارد.
کجا نوشتم "اگر او بگوید {یا خدا}، به دوزخ می رود؟"؟؟؟
نه من جای الله الملک نشستم؛ نه بهشت ودوزخ مال من؛ نه خلیفة الله هستم . . .
... [مشاهده متن کامل]
فقط سعی دارم کلمات "قرآن عربی مبین" تمیز نگهداری بشود؛ از تحریف وبرداشتهای غلط وافسانها وداستانها تخیلی واوهام وتوهم وابهام وفرضیات ونظریات وتفسیر به رأی ومغلطه واقاویل وتقوّل و کذب وإفتراء وسحر وتوهین وغلط اندازی وضلال وتضلیل وفساد وإفساد وتفسید . . . که در کتابها وتفاسیر وسایت ها به وفور دیده بشود.
همینتور که در واژه "صرفاً" ذکر کردم ودر بروفایل نخستین بیان کردم.
بهر حال:
الله الخالق همینتور که کلّ گیتی ها با نظم وقانون ومقالید دقیق آفرید . . .
برای خودش این نام مقدس "الله" را انتخاب کرد وبه عهده بشریت 21 میلیاردی نگذاشت که هرکی هرچی دوست دارد صداش کند.
فرض کنیم شاه یا امبراطور یه مملکتی، و دیگران براش اسم میگذارند وخودش بدون نام معرفی میکند؟؟مگه میشه؟؟؟
کلمه مقدس "الله" أثر وضعی دارد وهمه انسانهای سالم حسّ خوب به این اسمی دارند چون نهادینه شد در روح هر انسانی از بدو تشکیل جنین.
وهیچ کلمه همسو "الله" نیست ونبود وبا دعاء کردن غیر نام مقدس "الله" هم گستاخیه وبی ادبیه؛ چون عدم درک عظمت این نام هست
وهم اثرات منفی دارد که هم در دنیا ظاهر میشن وهم بعد از اولین لحظه مرگ به خوبی خواهد دیده شود.
نام مقدس "الله" اسم خاص ومختص فقط به خود "الله" هست ودر هیچ متن کهن برای کسی نشانه نگرفته.
اما خدا؛اللات؛ مزدا؛اهورا مزدا؛ دیو؛لورد؛شیوا؛ناهید، کیوان، برجیس . . .
نامها مطلق ( عمومی ) یا صفت هستند وخاص نیستند وبرای افراد یا جن یا فرشته یا اهریمن یا ستاره؛ حتی حیوان وسنگ وپت وپول وطلا وسکه و. . . اطلاق میشود ومیشه ودر متون کهن اینو ثابت شد.
. . .
هر چی نوشتم منظور ومربوط به کسی خاص نیست ونبود.
صرفاً متون نقد ونقض میکنم.
بدرود!
. . .
بازهم سعی کنید همه دیدگاهای من گزارش بزن وحذف بشود.
وظیفتم انجام دادم وهرکی میخواهد با من دشمنی کند ونفرینم کند فقط نادانی خودش را نشان میدهد ( وداد ) !
قالَ یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ آتانی رَحْمَةً مِنْ عِنْدِهِ فَعُمِّیَتْ عَلَیْکُمْ أَ نُلْزِمُکُمُوها وَ أَنْتُمْ لَها کارِهُونَ28
قالَ یا قَوْمِ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کُنْتُ عَلی بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّی وَ رَزَقَنی مِنْهُ رِزْقاً حَسَناً وَ ما أُریدُ أَنْ أُخالِفَکُمْ إِلی ما أَنْهاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُریدُ إِلاَّ الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ ما تَوْفیقی إِلاَّ بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنیبُ88
به کاربرِ /عطار، محمد علی/:
من این ساز را می نوازم، ببین چِگونه به گوشت می رسد:
ما در اینجا گفتگو می کنیم، و تنها بر سر چیزی دو نگاه ناهمسان داریم، چرایی ای نمی شود که همچون دشمن به هم نگاه کنیم.
... [مشاهده متن کامل]
مگر در هَمان {اسلام} هم هَمین نیامده است؟
باور کن {الله} با {خدا} ناهمسانی ای ندارد. اگر برای نِمونه، یِک ایرانی زبان عربی را نداند، و اگر چیزی که می گویی که که هنگام مرگ چنین رخ می دهد، درست باشد، اگر او بگوید {یا خدا}، به دوزخ می رود؟
این را بدان که {الله/خدا} یِک چیستی=مفهوم است، چه ما به آن بگوییم {الله} چه بگوییم {خدا} چه هر چیزی که ما را به این چیستی=مفهوم برساند.
روی هم رفته، گفته من این است:
- شاید بتوان بر پایه باور های دینی، گفت که {چیستی=مفهوم ) ای {پارسا=مقدس} است، ولی واژگان اینگونه نیستند. شما شاید بتوانی بر پایه باور های دینی ای که دارید، بگویید که چیستیِ {الله} ، {پارسا=مقدس} است، ولی نمی توانی بگویی که {خدا} پارسا=مقدس نیست، چون این هَمان {درونمایه=مفهوم} را دارد.
آیا جز این است؟
بِدرود!
من این ساز را می نوازم، ببین چِگونه به گوشت می رسد:
ما در اینجا گفتگو می کنیم، و تنها بر سر چیزی دو نگاه ناهمسان داریم، چرایی ای نمی شود که همچون دشمن به هم نگاه کنیم.
... [مشاهده متن کامل]
مگر در هَمان {اسلام} هم هَمین نیامده است؟
باور کن {الله} با {خدا} ناهمسانی ای ندارد. اگر برای نِمونه، یِک ایرانی زبان عربی را نداند، و اگر چیزی که می گویی که که هنگام مرگ چنین رخ می دهد، درست باشد، اگر او بگوید {یا خدا}، به دوزخ می رود؟
این را بدان که {الله/خدا} یِک چیستی=مفهوم است، چه ما به آن بگوییم {الله} چه بگوییم {خدا} چه هر چیزی که ما را به این چیستی=مفهوم برساند.
روی هم رفته، گفته من این است:
- شاید بتوان بر پایه باور های دینی، گفت که {چیستی=مفهوم ) ای {پارسا=مقدس} است، ولی واژگان اینگونه نیستند. شما شاید بتوانی بر پایه باور های دینی ای که دارید، بگویید که چیستیِ {الله} ، {پارسا=مقدس} است، ولی نمی توانی بگویی که {خدا} پارسا=مقدس نیست، چون این هَمان {درونمایه=مفهوم} را دارد.
آیا جز این است؟
بِدرود!
#13
الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ28
اونها توی وراجی وحرّافی ومغلطه وتحریف وهیوها کردن وجرزدن ودهل زدن ومغلطیس هستند هیچ سخن سالم به عقلشان نمیرسه!
... [مشاهده متن کامل]
. . .
ناشنوا وبی صدا ( لال وکر ) ونوزاد نمیتوانند خدا - آهورا - اهلوا - لات - God � Lord . . . را تلفظ کنند
وفقط "آه" از بدو تولد قابل حس وگفتن هست.
حالا اینقدر بلغور نگوبگومگو. . .
کلمه"الله" مقدسه طبق این آیات که تو بهش کافر هستی وحس خوش بهش نداری وزیبائی نمیبینی:
وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذینَ کَفَرُوا السُّفْلی وَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیا وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ40
. . .
ودر حین مرگ ( همه میمیرند )
من
یاالله
یالاله الا الله
محمد رسول الله را میگم
تو
خدا وآهورامزدا و. . . صدا کن وببین چی زیبائی نصیبت خواهدشد!
. . .
وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً18
. . .
قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ249
الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ28
اونها توی وراجی وحرّافی ومغلطه وتحریف وهیوها کردن وجرزدن ودهل زدن ومغلطیس هستند هیچ سخن سالم به عقلشان نمیرسه!
... [مشاهده متن کامل]
. . .
ناشنوا وبی صدا ( لال وکر ) ونوزاد نمیتوانند خدا - آهورا - اهلوا - لات - God � Lord . . . را تلفظ کنند
وفقط "آه" از بدو تولد قابل حس وگفتن هست.
حالا اینقدر بلغور نگوبگومگو. . .
کلمه"الله" مقدسه طبق این آیات که تو بهش کافر هستی وحس خوش بهش نداری وزیبائی نمیبینی:
وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذینَ کَفَرُوا السُّفْلی وَ کَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیا وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ40
. . .
ودر حین مرگ ( همه میمیرند )
من
یاالله
یالاله الا الله
محمد رسول الله را میگم
تو
خدا وآهورامزدا و. . . صدا کن وببین چی زیبائی نصیبت خواهدشد!
. . .
وَ لَیْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذینَ یَعْمَلُونَ السَّیِّئاتِ حَتَّی إِذا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ إِنِّی تُبْتُ الْآنَ وَ لاَ الَّذینَ یَمُوتُونَ وَ هُمْ کُفَّارٌ أُولئِکَ أَعْتَدْنا لَهُمْ عَذاباً أَلیماً18
. . .
قالَ الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ249
نام باریتعالی باهرزبان وگویشی اداشود که مفهوم آنراشنونده بفهمدمقدس است ولی چون دو دین الهی یهودی و مسلمان. اللا میگویند و پسوند ه عربی است که واژه مقدس عبری چسبیده و هردو مقدس است و ادیان توحیدی یک خدای
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
جلت اسمائه را می شناسند و می پرستند فقدنزدیکی اسلام با یهود زیاداست که انگلیس بیدین این دو دین الهی را رو در روی هم قرار داده اگر منظور سیاسی نداشت میخواست کشور نوپای اسراییل را در قاره پهناور وحاصلخیز آمریکا که زیر سلطه خود انگلیس بود تشکیل دهد
در پاسخ به کاربرِ /عطار، محمد علی/:
هَمین نُخست بگویم، که مَن بر این باور نیستم که واژه ها {مقدس} یا {نا مقدس} هستند، چون که واژه واژه است.
ولی، برای آنکه گفتگو میان ما ساخته شود، مَن تنها برای هَمین گفتگو، دَست به {زیبایی شناختی} می زنم.
... [مشاهده متن کامل]
شیوه یِ فرنایِش ( =استدلال ) دیدگاهِ پیشینِ شما ( تو ) اینگونه است:
1 - بچه ها/ناشنوایان میتوانند بگویند {آه}
2 - پس از این روی، چون که واژه یِ {الله} دارایِ گویشی است که در آن {آه} است، پس {مقدس=پارسا} است.
آیا جُز این است؟ نه!
اگر چِنین فرنایشی درست باشد، مَن هم چنین می گویم:
1 - لچه ها/ناشنوایان میتوانند بگویند {اَ/a} ( از ساده ترین وات ( =حرف ) هایی است برای گفتن )
2 - پَس از این روی، چون که واژه یِ {نَه} دارایِ گویشی است که در آن {اَ:a} است، پس {مقدس=پارسا} است.
یا برایِ نمونه:
1 - بچه ها/ناشنوایان میتوانند بگویند {آ} ( از ساده ترین چیز ها است برای گفتن )
2 - پَس از این روی، چون که واژگانِ {دار/جار/فریاد/بی چاره} دارای گویشی هستند که در آن {آ} است، پس {مقدس=پارسا} هستند.
اگر بنا بر {زیبایی شناختی} باشد، واژه یِ {دار} از {نا پارسا=نا مقدس} ترین واژگان است.
پَس از این روی، این شیوه فرنایِش ( =استدلال ) نادرست است.
هَمین را بگویم، که اگر مَرد هَستی، بیا و پاسخ بده، و اگر نیستی، هَمچون آنهایی که همچون تو بر باور هایِشان خشک هستند، تنها بگو {در جهل خود باقی بمانید} . مَن در این دیدگاه، در هَمان نُخُست، همه یِ {پنداشت=فرض} هایی که داشتم را گفتم، اگر به هَمین شیوه میتوانی پاسخ دهی، پاسخ بده، اگر هَم نمی توانی، نمی خواهد با گزافه گویی، خود را در میان کاربران، بد نام تر کنی.
بِدرود!
هَمین نُخست بگویم، که مَن بر این باور نیستم که واژه ها {مقدس} یا {نا مقدس} هستند، چون که واژه واژه است.
ولی، برای آنکه گفتگو میان ما ساخته شود، مَن تنها برای هَمین گفتگو، دَست به {زیبایی شناختی} می زنم.
... [مشاهده متن کامل]
شیوه یِ فرنایِش ( =استدلال ) دیدگاهِ پیشینِ شما ( تو ) اینگونه است:
1 - بچه ها/ناشنوایان میتوانند بگویند {آه}
2 - پس از این روی، چون که واژه یِ {الله} دارایِ گویشی است که در آن {آه} است، پس {مقدس=پارسا} است.
آیا جُز این است؟ نه!
اگر چِنین فرنایشی درست باشد، مَن هم چنین می گویم:
1 - لچه ها/ناشنوایان میتوانند بگویند {اَ/a} ( از ساده ترین وات ( =حرف ) هایی است برای گفتن )
2 - پَس از این روی، چون که واژه یِ {نَه} دارایِ گویشی است که در آن {اَ:a} است، پس {مقدس=پارسا} است.
یا برایِ نمونه:
1 - بچه ها/ناشنوایان میتوانند بگویند {آ} ( از ساده ترین چیز ها است برای گفتن )
2 - پَس از این روی، چون که واژگانِ {دار/جار/فریاد/بی چاره} دارای گویشی هستند که در آن {آ} است، پس {مقدس=پارسا} هستند.
اگر بنا بر {زیبایی شناختی} باشد، واژه یِ {دار} از {نا پارسا=نا مقدس} ترین واژگان است.
پَس از این روی، این شیوه فرنایِش ( =استدلال ) نادرست است.
هَمین را بگویم، که اگر مَرد هَستی، بیا و پاسخ بده، و اگر نیستی، هَمچون آنهایی که همچون تو بر باور هایِشان خشک هستند، تنها بگو {در جهل خود باقی بمانید} . مَن در این دیدگاه، در هَمان نُخُست، همه یِ {پنداشت=فرض} هایی که داشتم را گفتم، اگر به هَمین شیوه میتوانی پاسخ دهی، پاسخ بده، اگر هَم نمی توانی، نمی خواهد با گزافه گویی، خود را در میان کاربران، بد نام تر کنی.
بِدرود!
دیدگاهِ شماره 2، در پیوستِ دیدگاهِ پیشین:
یازه ( =منظور ) دیدگاهِ پیش باور های مَن نَبود و بیشتر میخواستم بگویم که {زیبایی} شِناسه ( =تعریف ) ای ندارد و شاید یِک کَسی {خدا} را زیبا تر بداند و کسی {الله} را و در اینجا نمی توان گُفت که کدام زیبا تر است، چون زیبایی، بسته به هر کسی نابرابر است.
... [مشاهده متن کامل]
پس برای هَمین هم، این که کاربرِ {عطار، محمد علی} می گوید که {الله} زیبا تر است، این تنها نِگاهِ او است، و بایسته ( =حتمی ) نیست.
اگر بنا باشد که دیدگاهِ هَر کسی درست باشد که نمی شود، و اگر هم بنا باشد که دیدگاه های تنها چَند کس، درست باشد، این هم نمی شود.
بِدرود!
یازه ( =منظور ) دیدگاهِ پیش باور های مَن نَبود و بیشتر میخواستم بگویم که {زیبایی} شِناسه ( =تعریف ) ای ندارد و شاید یِک کَسی {خدا} را زیبا تر بداند و کسی {الله} را و در اینجا نمی توان گُفت که کدام زیبا تر است، چون زیبایی، بسته به هر کسی نابرابر است.
... [مشاهده متن کامل]
پس برای هَمین هم، این که کاربرِ {عطار، محمد علی} می گوید که {الله} زیبا تر است، این تنها نِگاهِ او است، و بایسته ( =حتمی ) نیست.
اگر بنا باشد که دیدگاهِ هَر کسی درست باشد که نمی شود، و اگر هم بنا باشد که دیدگاه های تنها چَند کس، درست باشد، این هم نمی شود.
بِدرود!
آه
الله
. . .
عطار٠٦:٢٨ - ١٤٠٠/٠٩/٢٠
اللات
اله
. . .
به کاربرِ /عطار، محمد علی/:
اگر بنا بر {زیبایی شناختی} باشد، من هم می گویم که {یا خدا/ای خدا} بسیار بسیار از {یا الله} سُه/حِس بهتری به من می دهد و بی گمان هستم که بسیاری از ایرانیان نیز همین نِگاه را دارند.
و بسیار آشکار است که {خدا} واژه ای پارسی است. پس. . . . . .
بِدرود!
اگر بنا بر {زیبایی شناختی} باشد، من هم می گویم که {یا خدا/ای خدا} بسیار بسیار از {یا الله} سُه/حِس بهتری به من می دهد و بی گمان هستم که بسیاری از ایرانیان نیز همین نِگاه را دارند.
و بسیار آشکار است که {خدا} واژه ای پارسی است. پس. . . . . .
بِدرود!
یه ازمایش ساده:
اهورامزدا صدا کن یا خدایا یا اهلوا یا . . . از ته دل بگی ببین چی حسی داری
سپس"یاالله" ( لحن عربی که آه دارد نه لاه فارسی ) از ته دل بگوئید وببین چی حسّی خوبی دارد
خیلی ساده!
وقتیکه بیماری لاعلاج میگیری یا در گرفتاری شدید تا حد مرگ میرسی انوقت بازهم امتحان کنید؟
... [مشاهده متن کامل]
البته اونوقت چون باالله انس نداشتی ؛ زبانت به بند میگره ولال میشی!
اینو تجربه ثابت کرد ودر بیمارستانها دکترها وپرستارها شاهدش بودند وهستند.
حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدینَ91
وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ171
فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شیباً
. . .
البته ادامه دارد. . .
اهورامزدا صدا کن یا خدایا یا اهلوا یا . . . از ته دل بگی ببین چی حسی داری
سپس"یاالله" ( لحن عربی که آه دارد نه لاه فارسی ) از ته دل بگوئید وببین چی حسّی خوبی دارد
خیلی ساده!
وقتیکه بیماری لاعلاج میگیری یا در گرفتاری شدید تا حد مرگ میرسی انوقت بازهم امتحان کنید؟
... [مشاهده متن کامل]
البته اونوقت چون باالله انس نداشتی ؛ زبانت به بند میگره ولال میشی!
اینو تجربه ثابت کرد ودر بیمارستانها دکترها وپرستارها شاهدش بودند وهستند.
حَتَّی إِذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ قالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذی آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمینَ
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدینَ91
وَ مَثَلُ الَّذینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذی یَنْعِقُ بِما لا یَسْمَعُ إِلاَّ دُعاءً وَ نِداءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لا یَعْقِلُونَ171
فَکَیْفَ تَتَّقُونَ إِنْ کَفَرْتُمْ یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شیباً
. . .
البته ادامه دارد. . .
خالق ، رازق ، کامل
واژه الله از دو کلمه به شکل زیر ساخته شده :
الف - اَل در زبان عربی حرف تعریف و تعَیُن می باشد و همان نقش the در زبان انگلیسی را بازی میکند.
ب - اله ( alah ) در زبان آرامی بخصوص زبان مریم و یوسف و ایسا و آبّا و اجدادشان در کنار اِلی ( eli ) یکی از دونام خدا بوده.
... [مشاهده متن کامل]
روند چگونگی پیوند هنرمندانه این دو کلمه توسط خطاتانن، ادیبان، حکیمان و عارفان قوم عرب به صورت ال اله به روش زیر شکل گرفته : حرف الف بین دو لام برداشته شده و به شکل مصغر یا کوچک روی علامت تشدید قرار داده شده تا از بین نرود. از این طریق دو حرف لام بهم پیوند خورده و بهنگام بیان با آهنگ مشدد یعنی یک لام غلیظ تلفظ میگردد و لام آخر به سمت بالا یعنی بسوی الف کوچک روی علامت تشدید تلفظ میگردد. لذا آیه محوری و مرکزی قرآن یعنی آیه توحید و شهادت بصورت مختصر 《لا اله الا الله 》 در اصل و ریشه یعنی به زبان و از دیدگاه خود پیامبر اسلام به معنای زیر بوده است: نه اله بلکه الله. منظور پیامبر از بیان این آیه این بوده که مسلمان برای نامگذاری خالق سماوات سبع و الارض یا رب العالمین دیگر از کلمه آرامی اله به تنهائی استفاده نکنند بلکه بهمراه حرف تعریف و تَعیُن اَل تا از زیبائی و جذابیت لفظی و خطی برتری برخوردار باشد. منظور اینکه اله آرامی یک صنم لاغر یا نامعین است.
الف - اَل در زبان عربی حرف تعریف و تعَیُن می باشد و همان نقش the در زبان انگلیسی را بازی میکند.
ب - اله ( alah ) در زبان آرامی بخصوص زبان مریم و یوسف و ایسا و آبّا و اجدادشان در کنار اِلی ( eli ) یکی از دونام خدا بوده.
... [مشاهده متن کامل]
روند چگونگی پیوند هنرمندانه این دو کلمه توسط خطاتانن، ادیبان، حکیمان و عارفان قوم عرب به صورت ال اله به روش زیر شکل گرفته : حرف الف بین دو لام برداشته شده و به شکل مصغر یا کوچک روی علامت تشدید قرار داده شده تا از بین نرود. از این طریق دو حرف لام بهم پیوند خورده و بهنگام بیان با آهنگ مشدد یعنی یک لام غلیظ تلفظ میگردد و لام آخر به سمت بالا یعنی بسوی الف کوچک روی علامت تشدید تلفظ میگردد. لذا آیه محوری و مرکزی قرآن یعنی آیه توحید و شهادت بصورت مختصر 《لا اله الا الله 》 در اصل و ریشه یعنی به زبان و از دیدگاه خود پیامبر اسلام به معنای زیر بوده است: نه اله بلکه الله. منظور پیامبر از بیان این آیه این بوده که مسلمان برای نامگذاری خالق سماوات سبع و الارض یا رب العالمین دیگر از کلمه آرامی اله به تنهائی استفاده نکنند بلکه بهمراه حرف تعریف و تَعیُن اَل تا از زیبائی و جذابیت لفظی و خطی برتری برخوردار باشد. منظور اینکه اله آرامی یک صنم لاغر یا نامعین است.
علّامه مهدی بارانی
معنی الله :
معنای این کلمه و لغت و جمله و اسم و صفت و کتاب و علوم یا اسم و حرف اشاره، جز بر تنی چند معلوم نیست آنهم بر حسب ظرفیت تکوینی و تشریعی ، این اسم شاید از بالاترین و مهترین و قدرتمندترین اسمهای خداوند باشد، الله عروس قدرتمند اسمهای خداوند است که در فرقان بسیار به آن اشاره شده، این اسم اعظم در کنار اسم ربّ با هم کار می کنند ، تمامی اسم ها و صفت ها از ربّ دستور و با ربّ کار می کنند و تحت سیطره ربّ هستند اما خود ربّ در کنار الله است، الله با ربّ کار می کند اما ربّ از الله دستور و زیر سیطره الله است، به هر حال ورد کردن این اسم اعظم ( الله ) به هر تعداد و در هر حالت و هرگاه خوب است اما بسیار سنگین است و مقید است و با در نظر گرفتن شرایط فقط نتیجه می دهد ،
... [مشاهده متن کامل]
معنی الله :
معنای این کلمه و لغت و جمله و اسم و صفت و کتاب و علوم یا اسم و حرف اشاره، جز بر تنی چند معلوم نیست آنهم بر حسب ظرفیت تکوینی و تشریعی ، این اسم شاید از بالاترین و مهترین و قدرتمندترین اسمهای خداوند باشد، الله عروس قدرتمند اسمهای خداوند است که در فرقان بسیار به آن اشاره شده، این اسم اعظم در کنار اسم ربّ با هم کار می کنند ، تمامی اسم ها و صفت ها از ربّ دستور و با ربّ کار می کنند و تحت سیطره ربّ هستند اما خود ربّ در کنار الله است، الله با ربّ کار می کند اما ربّ از الله دستور و زیر سیطره الله است، به هر حال ورد کردن این اسم اعظم ( الله ) به هر تعداد و در هر حالت و هرگاه خوب است اما بسیار سنگین است و مقید است و با در نظر گرفتن شرایط فقط نتیجه می دهد ،
... [مشاهده متن کامل]
این واژه وَشناد ( بسیار ) ، شِگَرف هست و پایه دین مَزدَِیَسنا ( mazdēyasnā، زرتشتی، خداپرستی ) است!
.
اَهلَو: اَهلاو، اَهلا - نام پسرانه -
واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : "ahlaw"
در اوستا: اَشا ( اَشه، اَشَم، اَشو، اَشوَن، اَشوان، اَشاوَن ) !
... [مشاهده متن کامل]
( ( در اوستا: واژه اوشتا ( ushta ) افزون بر ( علاوه بر ) درستی و راستی، به معنای درود هم هست!
مانند: تیشتریشت، بند29 ) )
هُزوارِش: اَهلوب یا اَهروب
هَمِستار ( متضاد ) آن در اوستا: دُرِگوَنت ( دُرُوج، دُرُوغ )
در پارسی باستان و میانه، به "خدا" می گویند:
اِخوَدای ( xwadāy ) >>> واژه "خود" هم از این واژه گرفته شده است!
همچنین در فرهنگ میان رودان ( بین النهرین ) و ایلامی به آن:
هال ( هَل ) تَمتی یا هَتَمتی ( 𒁹𒄬𒆷𒁶𒋾 ) : سرزمین وَرجاوَند ( مقدّس ) یا خدایان، اهلِ توانا
اکدی ها: اِلامتو >>> سپس واژه ایلام از آن ساخته شد!
.
واژه عِبری و عربی"الله" هم از واژه پهلوی "اَهلا، ahlā" وام گرفته شده است!
سپس در واژه عربی "اهلاً" بکار رفت که از "اَهلا" وام گرفته است:
مردان پارسا و خداجو که به جایی می آمدند و به آن ها درود و خوشامد می فرستادند!
.
واژه های انگلیسی و هند و اروپایی ( ژرمنی ) بسیاری از "اَهلَو، اَهلا" ساخته شده اند:
hello, aloha, hail, hola, hollo
hallow, halloo, holy, hallelujah, halo
واژه "هاله، halo" پیامبران و بزرگان:
از واژه "اَهلَو، اَهلا" وام گرفته است!
فَرِّ ایزدی و کاریزمایی که همچون شایوَردی ( هاله ای ) نورانی بر گِرد و دور سر پیامبران و بزرگان است و از آن ها پایش می کند!
.
امروزه به کسی که خیلی درون پاک، پارسا و ساده دل هست، می گوییم: "هالو!"
.
واژه انگلیسی health از heal گرفته شده است و از واژه پارسی ( هال ) وام گرفته است!
واژه عربی "حال: چگونگی - تندرست" هم، از سرهم بندی اهلو ( هال ) پارسی گرفته شده است!
به مینوی ( معنای ) : درستی و سلامتی است!
حالت چطوره؟ >>> تندرست ( دُرواخ ) هستی؟
در زمان کهن شاعران هم از این واژه به معنای آرامش، بهروزی و شکیبایی بهره می گرفتند:
ناصر خسرو قبادیانی:
دیر نپاید به یکی حال در/
این فلک جاهل بی خواب و هال
.
.
نخست به ریشه یابی واژه "الله" می پردازیم:
دو گونه برداشت از آن شده است:
1. برخی دانشمندان واژه "الله" را عِبری یا سُریانی می دانند!
به مانند: ابوزید بلخی، سیبَوَیه شیرازی، خلیل بن احمد، ابوالعبّاس مُبَرَّد!
( ( یادآوری از واژه یلدا:
زبان سُریانی یا آرامی باستان پس از چیرگی امپراتوری آشوری نو بر ممالک سوری - هیتی ( امروزه بُغازکوی ترکیه ) بهره گرفته شد!
پس از آن هم هخامنشیان که پس از امپراتوری آشور، بنیان گذاشته شده بودند، نیز از زبان سُریانی در دستگاه دیوانی ( دَرباری ) خود استفاده می کردند و آرامی به عنوان زبان میانجی این منطقه باقی ماند
همچنین در طول سده های سوم و چهارم میلادی باشندگان این منطقه به مسیحیان گرویدند ) )
.
الله: از زبان های سامی:
واژه عِبری، سُریانی - alāhā یا ālōho ( ܐܰܠܳܗܳܐ )
ال: ایل:ئیل - به زبان عبری:
خدا، پروردگار، آفریدگار، ایزد، یزدان، جان آفرین
مانند: عزرائیل ( عزیز خدا، نورچشمی خدا ) ، میکائیل ( روزی رسان بندگان خدا ) ، اسماعیل ( اسماع: شنیده - گوش به زنگ خدا ) ، ناتانائیل! ( خداداده ) و. . .
اله: له - واله، شیدا، عاشق ( عَشیق ) ، شیفته، مفتون، دلباخته -
ایزد، الهه، صَنَم، نگار، بُت - پرستش، ستایش، سپاس!
.
2. برخی هم این واژه را عربی می دانند:
ال: الف و لام تعریف
اله: یالَه، وَلَهَ، یَولَهُ -
پشت و پناه، پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی، پاسدار، جانپاس، زِنهار! -
واله، شیدا، عاشق ( عَشیق ) ، شیفته، مفتون، دلباخته -
ایزد، الهه، صَنَم، نگار، بُت - پرستش، ستایش، سپاس! -
خدا، پروردگار، آفریدگار، دادار، ایزد، یزدان ( yazata ) ، جان آفرین، پدید و بوجود آورنده، هستی بخش، شروع کننده و آغازگر -
یکتا، یگانه، بی همتا، بیتا، منحصر به فرد! -
.
سپس به ریشه یابی واژه "اَهلاو، اَهلا" می پردازیم:
اَهه: خدا، پروردگار، آفریدگار، دادار، ایزد، یزدان ( yazata ) ، جان آفرین، پدید و بوجود آورنده، هستی بخش، شروع کننده و آغازگر -
یکتا، یگانه، بی همتا، بیتا، منحصر به فرد!
به مانند: اَهه >>> اَهورامَزدا!
.
لَو: لاو، لا -
به مانند: ( پَهلَوی - پَهلَو یا پَهلاو: پهن و چشمگیر )
واژه انگلیسی "love" هم از واژه "لاو" وام گرفته است!
فطرت و سرشت پروردگار، نشانه اهورامزدایی ( سَروَر راستی، بزرگِ دانایی ) ، رنگ و بوی خدایی، هو ( هولس ) !
شخصیت، انسانیت، منش، نهاد، وجود، گوهره، نژاد، خیم!، آسِن ( در واژه آسنا! ) ، روه ( روح - در واژه روهان! ) -
نیک ( نیکو ) ، خوب، خوش، بهتر، شایسته، پسندیده، اَشا ( درست و راست ) ، هَژیر!
.
معنی: با خدا، خداجو، پارسا و سپَنتا، ، پرهیزکار ( پرهیزگار ) ، درستکار، بِهدین ( زرتشتی ) ، اَشامند ( اَشو، اَشوَن، اَشوان ) ، هیرسا، پاک و مقدس، وَرجاوَند! -
بهشتی ( پَرتَتِش! ) ، مینویی، پردیسی ( فردیسی ) ، خُلدی! -
ستایش، پرستیدن، ستودن ( ستوت یسن! ) ، آفرین، خدا را شکر، ایول ( ای ولله ) ، باریکلا ( بارک الله ) ، زنده باد، سَرِت سلامت! -
بزرگ زاده ( آقازاده، ژن خوب ) ، سرشت خوب ( هومَت: پندار نیک ) ، نژاد والا، گوهره چشمگیر و تماشایی -
با اصل و نسب، ریشه دار، تبارمند، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد ( اوستا: اَشَستو، ašastu ) ، سِپَنتا، بزرگوار، مناعت طبع، بلندنظر، بزرگ منش ( فرانسوی: جنتلمن ) ، وَرجاوَند!
والا، گرانمایه، ارزنده، شکوهمند، با شوکت، فَرِّ ایزدی، کاریزما دار!
.
گویا اهورامزدا در آغاز، نخستین انسان را همه چی تموم ( اُسپور، کامل ) آفرید!
مانند: کیومرث، هوشنگ، جمشید ( جَم، یَم ) تهمورث، زرتشت، فریدون ( تریتا ) ، گرشاسپ، هوشیدر! و. . .
امروزه برخی کسان ( افراد ) با تلاشِ بسیار می توانند به اُسپور ( انسان کامل ) برسند!
مانند: فیلم لوسی ( lucy ) !
بخشی از بُندَهِش ( بُندَهِشن ) ، فَرگَرد ( فصل ) 1a، بند4:
ū - š nazdist, asmān dād pad abāz daršanīh ast ke fradom gōwēd.
dudigar, āb dād pad zadan ī tišn druz.
dsidigar, zamīg dād harwisp astomandih.
cahārōm, urwar dād ō ayārīh ī gōspand hudāg.
Panjōm, gōspand ō ayārīh ī mard ī "ahlaw".
šašōm, mard ī "ahlaw" dād ō zadārīh ud agārīh ī gannāg mēnōg ud hamist dēwān.
معنی: او[اهورامزدا] نخست، آسمان را آفرید، برای بازداشتن[اهریمن و دیوان]؛ باشد که[آن آفرینش را] آغازین گویند ( خوانند ) .
دیگر، آب را آفرید برای از بین بردن دیو ( دروج ) تشنگی[اَپوش].
سِدیگر، زمین همه ی ( هَرویسپ ) دنیایی ( اَستومند ) را آفرید.
چهارم، گیاه را آفرید برای یاریِ گوسفند سودمند.
پنجم، گوسفند را برای یاریِ "مردِ پارسا ( اسپور، انسان کامل ) " [آفرید].
ششم، "مردِ پرهیزگار ( اسپور، انسان کامل ) " را برای از میان بردن و از کار انداختن ( افکندن ) اهریمن و همه دیوان آفرید.
( ( همان آفرینش هستی، در اوستا:
1. آسمان 2. آب 3. زمین 4. گیاه 5. جانوران 6. اُسپور ( انسان کامل ) 7. رامِشن یا رامَِن ( آرامش ) ) )
.
در شایشت ناشایست، فَرگرد ( فصل ) 15، بند7 و 8:
آن را برابر با هُرمَزد می داند و نیروی آن را در حد و اندازه هُرمَزد می داند:
7. Kē andar gēhān ohrmazd kāmēd šnāyēnīdēn tis i ohrmazd kāmēd abzūdan kē ān abāyēd kē - š ohrmazd hamē pad harw gāh abāg bawēd mard ī "ahlaw" pad harw čē - š mad estēd
ud harw čē ast ē šnāyēnēd ū - š pad rāmišn ē kunēd u - š az wattarān pānagīh ē kunē.
معنی: هر کس در جهان خواهد که هُرمَزد را گرامی دارد و چیز ( متعلقات ) را خواهد بیافزاید
"مرد پارسا" با هرچه او را آمده ( نصیبش شده ) است و هرچه او را هست؛باید گرامی دارد
و باشد که او[هُرمَزد] را خشنود کند و او را[مرد اَهلَو] از بتران ( بدتران ) نگهبانی کند ( به پا و مراقب باشه، دست از پا خطا نکنند )
.
8. čē mard ī "ahlaw" hangōšīdag ī ohrmazd xwadāy ka mard ī "ahlaw" kunēd ă - š ān i ohrmazd kerd bawēd
kē mard ī "ahlaw" šnāyēnēd ā - š andar gēhān dērang zamān hu - srawīh ud nēkīh bawēd ū - š wahišt rōšnih ī ohrmazd ud šadīh ud rāmišn xwēš bawēd.
معنی: چه "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " همانند هُرمَزد خدای باشد، هنگامی که "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " گیرد، پس هُرمَزد را گرفته باشد
هر کس که "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " را گرامی دارد، پس او را در جهان دیر زمان ( دراز ) نیکنامی ( هوسرَو! ) و نیکی باشد و در بهشت ( پرتتش! ) روشنی هُرمَزد ( روشنان! ) و شادی و خوشی ( آرامش ) از آن او باشد
.
در شایشت ناشایست، فَرگرد ( فصل ) 15، بند5:
نشان ( نماد ) هُرمَزد در جهان مادی، همان انسان کامل است!
gētīg ān ī man kē ohrmazd hēm mard ī "ahlaw"
معنی: در جهان مادی ( استومند ) ، [نشان یا نماد] من که هُرمَزدم، "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " است
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 1، بند123و124:
ud ka ruwān ī "ahlawān" pad ān puhl widerēd ē ( w ) frasang homānāg ān puhl pahnāy bawēd
معنی: و هنگامی که روانِ "پارسایان" به آن پُل می گذرد، به مانند یک فرسنگ آن پُل پهن می شود
ud ān ī "ahlawān" ruwān pad abāgīh ī
srōš "ahlā" be widerēd
معنی: و روانِ "پارسایان" به همراهی سُروش "وَرجاوَند" [از پُل] می گذرد
.
این جُستار، با دستاویز ( کمک ) از جُستار: "مرد اَهلَو" نوشته: دکتر محمود جعفری دِهَقی برگرفته شده است!
.
به روشنگری پرداختیم که واژه "الله" از "اَهلا" می آید!
ولی برخی واژه "الله" را وابسته به سلمان فارسی می دانند در حالی که این واژه همان جور که روشنگری کرده ام، پیشتر ( قبل تر ) هم بکار می رفته است و سلمان فارسی، آیین های ایرانی را به اسلام رسانید ( وارد کرد ) !
( ( چندی درباره روزبه اسپَهانی خشنودان ( سلمان فارسی ) :
از اشراف زادگان و زمین داران کازرون و جِی اصفهان بود و در جوانی استاندار مَدائِن ( تیسفون! ) بود!
پدرش ( وَهامان یا نَعیم اسپَهانی بوذَخشان، بَدَخشان یا خشنودان ) از موبدان ( آسرونان! ) سرشناش زرتشتی بود!
پس با باورهای میترایی و زرتشتی آشنا بود!
در نوجوانی به فَرنود ( دلیل ) دوستای مسیحی که داشت، بخشی از آیین آن ها را یاد گرفت!
سپس در جوانی به دین مانوی گرایش ( علاقه ) پیدا کرد و به درجه برگزیدگان ( بالاترین درجه مانوی ) رسید
و پس از آگاه شدن پدرش و کلنجار ( بحث ) بر سر دین برتر، برآن شد ( تصمیم گرفت ) ، برای یادگیری ( تحصیل ) به سوریه ( شام ) برود و بهترین زندگی را به دنبال چیزی که دوست دارد، رها کند!
در آنجا برای بدست آوردن هزینه های آموزش ( تحصیل ) و خوراک، چندسالی در پیشگاه ( در خدمت ) چندی از یهودیان نَصرانی ( مسیحی سوریه ) بود و از اونجایی که نمی خواست زیر پرچم ( وابسته ) پدرش باشد، به نوکری ( غلامی ) آن ها درآمد!
در میانسالی: هنگامی که حضرت محمد به سوریه ( شام ) برای گسترش ( تبلیغ ) اسلام آمده بود با او آشنا شد
سپس پیامبر اسلام ( محمد ) از دانش او خوشش آمد و برآن شد ( تصمیم گرفت ) ، او را آزاد کند و پس از آزادی به روزبه ( سلمان ) گفت که اگر دوست دارد به مدینه بیاید
سپس روزبه ( سلمان: وارسته، رها شده، آزاد، مسلمان شده، پیرو دین اسلام ) ، برخی از آیین های زرتشتی، مانی و مسیحی را در اسلام هم به کار گرفت!
منبع: سلمانِ پاک: نوشته لویی ماسینیون و
برگردان: دکتر علی شریعتی
سلمانِ فارسی استاندار مدائن ( تیسفون! ) :
نوشته: احمد صادقی اردستانی ) )
.
اَهلَو: اَهلاو، اَهلا - نام پسرانه -
واژه پارسی میانه ( پارسیک، پارسیگ ) : "ahlaw"
در اوستا: اَشا ( اَشه، اَشَم، اَشو، اَشوَن، اَشوان، اَشاوَن ) !
... [مشاهده متن کامل]
( ( در اوستا: واژه اوشتا ( ushta ) افزون بر ( علاوه بر ) درستی و راستی، به معنای درود هم هست!
مانند: تیشتریشت، بند29 ) )
هُزوارِش: اَهلوب یا اَهروب
هَمِستار ( متضاد ) آن در اوستا: دُرِگوَنت ( دُرُوج، دُرُوغ )
در پارسی باستان و میانه، به "خدا" می گویند:
اِخوَدای ( xwadāy ) >>> واژه "خود" هم از این واژه گرفته شده است!
همچنین در فرهنگ میان رودان ( بین النهرین ) و ایلامی به آن:
هال ( هَل ) تَمتی یا هَتَمتی ( 𒁹𒄬𒆷𒁶𒋾 ) : سرزمین وَرجاوَند ( مقدّس ) یا خدایان، اهلِ توانا
اکدی ها: اِلامتو >>> سپس واژه ایلام از آن ساخته شد!
.
واژه عِبری و عربی"الله" هم از واژه پهلوی "اَهلا، ahlā" وام گرفته شده است!
سپس در واژه عربی "اهلاً" بکار رفت که از "اَهلا" وام گرفته است:
مردان پارسا و خداجو که به جایی می آمدند و به آن ها درود و خوشامد می فرستادند!
.
واژه های انگلیسی و هند و اروپایی ( ژرمنی ) بسیاری از "اَهلَو، اَهلا" ساخته شده اند:
واژه "هاله، halo" پیامبران و بزرگان:
از واژه "اَهلَو، اَهلا" وام گرفته است!
فَرِّ ایزدی و کاریزمایی که همچون شایوَردی ( هاله ای ) نورانی بر گِرد و دور سر پیامبران و بزرگان است و از آن ها پایش می کند!
.
امروزه به کسی که خیلی درون پاک، پارسا و ساده دل هست، می گوییم: "هالو!"
.
واژه انگلیسی health از heal گرفته شده است و از واژه پارسی ( هال ) وام گرفته است!
واژه عربی "حال: چگونگی - تندرست" هم، از سرهم بندی اهلو ( هال ) پارسی گرفته شده است!
به مینوی ( معنای ) : درستی و سلامتی است!
حالت چطوره؟ >>> تندرست ( دُرواخ ) هستی؟
در زمان کهن شاعران هم از این واژه به معنای آرامش، بهروزی و شکیبایی بهره می گرفتند:
ناصر خسرو قبادیانی:
دیر نپاید به یکی حال در/
این فلک جاهل بی خواب و هال
.
.
نخست به ریشه یابی واژه "الله" می پردازیم:
دو گونه برداشت از آن شده است:
1. برخی دانشمندان واژه "الله" را عِبری یا سُریانی می دانند!
به مانند: ابوزید بلخی، سیبَوَیه شیرازی، خلیل بن احمد، ابوالعبّاس مُبَرَّد!
( ( یادآوری از واژه یلدا:
زبان سُریانی یا آرامی باستان پس از چیرگی امپراتوری آشوری نو بر ممالک سوری - هیتی ( امروزه بُغازکوی ترکیه ) بهره گرفته شد!
پس از آن هم هخامنشیان که پس از امپراتوری آشور، بنیان گذاشته شده بودند، نیز از زبان سُریانی در دستگاه دیوانی ( دَرباری ) خود استفاده می کردند و آرامی به عنوان زبان میانجی این منطقه باقی ماند
همچنین در طول سده های سوم و چهارم میلادی باشندگان این منطقه به مسیحیان گرویدند ) )
.
الله: از زبان های سامی:
واژه عِبری، سُریانی - alāhā یا ālōho ( ܐܰܠܳܗܳܐ )
ال: ایل:ئیل - به زبان عبری:
خدا، پروردگار، آفریدگار، ایزد، یزدان، جان آفرین
مانند: عزرائیل ( عزیز خدا، نورچشمی خدا ) ، میکائیل ( روزی رسان بندگان خدا ) ، اسماعیل ( اسماع: شنیده - گوش به زنگ خدا ) ، ناتانائیل! ( خداداده ) و. . .
اله: له - واله، شیدا، عاشق ( عَشیق ) ، شیفته، مفتون، دلباخته -
ایزد، الهه، صَنَم، نگار، بُت - پرستش، ستایش، سپاس!
.
2. برخی هم این واژه را عربی می دانند:
ال: الف و لام تعریف
اله: یالَه، وَلَهَ، یَولَهُ -
پشت و پناه، پشتیبان ( پشتیوان ) ، حامی، پاسدار، جانپاس، زِنهار! -
واله، شیدا، عاشق ( عَشیق ) ، شیفته، مفتون، دلباخته -
ایزد، الهه، صَنَم، نگار، بُت - پرستش، ستایش، سپاس! -
خدا، پروردگار، آفریدگار، دادار، ایزد، یزدان ( yazata ) ، جان آفرین، پدید و بوجود آورنده، هستی بخش، شروع کننده و آغازگر -
یکتا، یگانه، بی همتا، بیتا، منحصر به فرد! -
.
سپس به ریشه یابی واژه "اَهلاو، اَهلا" می پردازیم:
اَهه: خدا، پروردگار، آفریدگار، دادار، ایزد، یزدان ( yazata ) ، جان آفرین، پدید و بوجود آورنده، هستی بخش، شروع کننده و آغازگر -
یکتا، یگانه، بی همتا، بیتا، منحصر به فرد!
به مانند: اَهه >>> اَهورامَزدا!
.
لَو: لاو، لا -
به مانند: ( پَهلَوی - پَهلَو یا پَهلاو: پهن و چشمگیر )
واژه انگلیسی "love" هم از واژه "لاو" وام گرفته است!
فطرت و سرشت پروردگار، نشانه اهورامزدایی ( سَروَر راستی، بزرگِ دانایی ) ، رنگ و بوی خدایی، هو ( هولس ) !
شخصیت، انسانیت، منش، نهاد، وجود، گوهره، نژاد، خیم!، آسِن ( در واژه آسنا! ) ، روه ( روح - در واژه روهان! ) -
نیک ( نیکو ) ، خوب، خوش، بهتر، شایسته، پسندیده، اَشا ( درست و راست ) ، هَژیر!
.
معنی: با خدا، خداجو، پارسا و سپَنتا، ، پرهیزکار ( پرهیزگار ) ، درستکار، بِهدین ( زرتشتی ) ، اَشامند ( اَشو، اَشوَن، اَشوان ) ، هیرسا، پاک و مقدس، وَرجاوَند! -
بهشتی ( پَرتَتِش! ) ، مینویی، پردیسی ( فردیسی ) ، خُلدی! -
ستایش، پرستیدن، ستودن ( ستوت یسن! ) ، آفرین، خدا را شکر، ایول ( ای ولله ) ، باریکلا ( بارک الله ) ، زنده باد، سَرِت سلامت! -
بزرگ زاده ( آقازاده، ژن خوب ) ، سرشت خوب ( هومَت: پندار نیک ) ، نژاد والا، گوهره چشمگیر و تماشایی -
با اصل و نسب، ریشه دار، تبارمند، شریف، نجیب، شرافتمند، پاک نژاد ( اوستا: اَشَستو، ašastu ) ، سِپَنتا، بزرگوار، مناعت طبع، بلندنظر، بزرگ منش ( فرانسوی: جنتلمن ) ، وَرجاوَند!
والا، گرانمایه، ارزنده، شکوهمند، با شوکت، فَرِّ ایزدی، کاریزما دار!
.
گویا اهورامزدا در آغاز، نخستین انسان را همه چی تموم ( اُسپور، کامل ) آفرید!
مانند: کیومرث، هوشنگ، جمشید ( جَم، یَم ) تهمورث، زرتشت، فریدون ( تریتا ) ، گرشاسپ، هوشیدر! و. . .
امروزه برخی کسان ( افراد ) با تلاشِ بسیار می توانند به اُسپور ( انسان کامل ) برسند!
مانند: فیلم لوسی ( lucy ) !
بخشی از بُندَهِش ( بُندَهِشن ) ، فَرگَرد ( فصل ) 1a، بند4:
ū - š nazdist, asmān dād pad abāz daršanīh ast ke fradom gōwēd.
dudigar, āb dād pad zadan ī tišn druz.
dsidigar, zamīg dād harwisp astomandih.
cahārōm, urwar dād ō ayārīh ī gōspand hudāg.
Panjōm, gōspand ō ayārīh ī mard ī "ahlaw".
šašōm, mard ī "ahlaw" dād ō zadārīh ud agārīh ī gannāg mēnōg ud hamist dēwān.
معنی: او[اهورامزدا] نخست، آسمان را آفرید، برای بازداشتن[اهریمن و دیوان]؛ باشد که[آن آفرینش را] آغازین گویند ( خوانند ) .
دیگر، آب را آفرید برای از بین بردن دیو ( دروج ) تشنگی[اَپوش].
سِدیگر، زمین همه ی ( هَرویسپ ) دنیایی ( اَستومند ) را آفرید.
چهارم، گیاه را آفرید برای یاریِ گوسفند سودمند.
پنجم، گوسفند را برای یاریِ "مردِ پارسا ( اسپور، انسان کامل ) " [آفرید].
ششم، "مردِ پرهیزگار ( اسپور، انسان کامل ) " را برای از میان بردن و از کار انداختن ( افکندن ) اهریمن و همه دیوان آفرید.
( ( همان آفرینش هستی، در اوستا:
1. آسمان 2. آب 3. زمین 4. گیاه 5. جانوران 6. اُسپور ( انسان کامل ) 7. رامِشن یا رامَِن ( آرامش ) ) )
.
در شایشت ناشایست، فَرگرد ( فصل ) 15، بند7 و 8:
آن را برابر با هُرمَزد می داند و نیروی آن را در حد و اندازه هُرمَزد می داند:
7. Kē andar gēhān ohrmazd kāmēd šnāyēnīdēn tis i ohrmazd kāmēd abzūdan kē ān abāyēd kē - š ohrmazd hamē pad harw gāh abāg bawēd mard ī "ahlaw" pad harw čē - š mad estēd
ud harw čē ast ē šnāyēnēd ū - š pad rāmišn ē kunēd u - š az wattarān pānagīh ē kunē.
معنی: هر کس در جهان خواهد که هُرمَزد را گرامی دارد و چیز ( متعلقات ) را خواهد بیافزاید
"مرد پارسا" با هرچه او را آمده ( نصیبش شده ) است و هرچه او را هست؛باید گرامی دارد
و باشد که او[هُرمَزد] را خشنود کند و او را[مرد اَهلَو] از بتران ( بدتران ) نگهبانی کند ( به پا و مراقب باشه، دست از پا خطا نکنند )
.
8. čē mard ī "ahlaw" hangōšīdag ī ohrmazd xwadāy ka mard ī "ahlaw" kunēd ă - š ān i ohrmazd kerd bawēd
kē mard ī "ahlaw" šnāyēnēd ā - š andar gēhān dērang zamān hu - srawīh ud nēkīh bawēd ū - š wahišt rōšnih ī ohrmazd ud šadīh ud rāmišn xwēš bawēd.
معنی: چه "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " همانند هُرمَزد خدای باشد، هنگامی که "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " گیرد، پس هُرمَزد را گرفته باشد
هر کس که "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " را گرامی دارد، پس او را در جهان دیر زمان ( دراز ) نیکنامی ( هوسرَو! ) و نیکی باشد و در بهشت ( پرتتش! ) روشنی هُرمَزد ( روشنان! ) و شادی و خوشی ( آرامش ) از آن او باشد
.
در شایشت ناشایست، فَرگرد ( فصل ) 15، بند5:
نشان ( نماد ) هُرمَزد در جهان مادی، همان انسان کامل است!
gētīg ān ī man kē ohrmazd hēm mard ī "ahlaw"
معنی: در جهان مادی ( استومند ) ، [نشان یا نماد] من که هُرمَزدم، "مردِ اَهلَو ( انسان کامل ) " است
مینوی خرد، فَرگَرد ( فصل ) 1، بند123و124:
ud ka ruwān ī "ahlawān" pad ān puhl widerēd ē ( w ) frasang homānāg ān puhl pahnāy bawēd
معنی: و هنگامی که روانِ "پارسایان" به آن پُل می گذرد، به مانند یک فرسنگ آن پُل پهن می شود
ud ān ī "ahlawān" ruwān pad abāgīh ī
srōš "ahlā" be widerēd
معنی: و روانِ "پارسایان" به همراهی سُروش "وَرجاوَند" [از پُل] می گذرد
.
این جُستار، با دستاویز ( کمک ) از جُستار: "مرد اَهلَو" نوشته: دکتر محمود جعفری دِهَقی برگرفته شده است!
.
به روشنگری پرداختیم که واژه "الله" از "اَهلا" می آید!
ولی برخی واژه "الله" را وابسته به سلمان فارسی می دانند در حالی که این واژه همان جور که روشنگری کرده ام، پیشتر ( قبل تر ) هم بکار می رفته است و سلمان فارسی، آیین های ایرانی را به اسلام رسانید ( وارد کرد ) !
( ( چندی درباره روزبه اسپَهانی خشنودان ( سلمان فارسی ) :
از اشراف زادگان و زمین داران کازرون و جِی اصفهان بود و در جوانی استاندار مَدائِن ( تیسفون! ) بود!
پدرش ( وَهامان یا نَعیم اسپَهانی بوذَخشان، بَدَخشان یا خشنودان ) از موبدان ( آسرونان! ) سرشناش زرتشتی بود!
پس با باورهای میترایی و زرتشتی آشنا بود!
در نوجوانی به فَرنود ( دلیل ) دوستای مسیحی که داشت، بخشی از آیین آن ها را یاد گرفت!
سپس در جوانی به دین مانوی گرایش ( علاقه ) پیدا کرد و به درجه برگزیدگان ( بالاترین درجه مانوی ) رسید
و پس از آگاه شدن پدرش و کلنجار ( بحث ) بر سر دین برتر، برآن شد ( تصمیم گرفت ) ، برای یادگیری ( تحصیل ) به سوریه ( شام ) برود و بهترین زندگی را به دنبال چیزی که دوست دارد، رها کند!
در آنجا برای بدست آوردن هزینه های آموزش ( تحصیل ) و خوراک، چندسالی در پیشگاه ( در خدمت ) چندی از یهودیان نَصرانی ( مسیحی سوریه ) بود و از اونجایی که نمی خواست زیر پرچم ( وابسته ) پدرش باشد، به نوکری ( غلامی ) آن ها درآمد!
در میانسالی: هنگامی که حضرت محمد به سوریه ( شام ) برای گسترش ( تبلیغ ) اسلام آمده بود با او آشنا شد
سپس پیامبر اسلام ( محمد ) از دانش او خوشش آمد و برآن شد ( تصمیم گرفت ) ، او را آزاد کند و پس از آزادی به روزبه ( سلمان ) گفت که اگر دوست دارد به مدینه بیاید
سپس روزبه ( سلمان: وارسته، رها شده، آزاد، مسلمان شده، پیرو دین اسلام ) ، برخی از آیین های زرتشتی، مانی و مسیحی را در اسلام هم به کار گرفت!
منبع: سلمانِ پاک: نوشته لویی ماسینیون و
برگردان: دکتر علی شریعتی
سلمانِ فارسی استاندار مدائن ( تیسفون! ) :
نوشته: احمد صادقی اردستانی ) )
الله از ترکیب دو واژه ی عبری اِل ( خدا ) که در عربی ئیل خوانده می شود مانند جبرئیل، و اِلوهه elohe ( خدا ) ساخته شده است که هر دو در بند 20 از فصل 33 کتاب پیدایش ( نخستین کتاب تورات ) چنین آمده است: یعقوب
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
در آن جا قربانگاهی ساخت و نام آن را اِل اِلوهه اسرائیل یعنی خدا خدای اسرائیل است نامید. ( la saint bible, paris, 1904 ) .
الله: خدا، دادار، آفریدگار، پروردگار، ایزد، اهورا مزدا.
پارسی را پاس بداریم.
پارسی را پاس بداریم.
اگه "الله" از "إلاه = إله"
پس:
"لا إله إلّا الله" معنی ندارد واشتباه لغوی دارد.
یعنی چی لا إلاه إلّا ال إلاه؟
بیدار شو!
پس:
"لا إله إلّا الله" معنی ندارد واشتباه لغوی دارد.
یعنی چی لا إلاه إلّا ال إلاه؟
بیدار شو!
حداقل 1824 کاربر آیة الکرسی خواندند در این صفحه؛ أمّا متأسفانه متوجه اشتباه تایبستی نشدند!
ای مسلمانان به جزئیات دقّت کنید وبرفرض درست بودن مطالب؛ ساده نشوید وپیش فرض صحّت نقل قول؛ إعتماد نکنید.
ای مسلمانان به جزئیات دقّت کنید وبرفرض درست بودن مطالب؛ ساده نشوید وپیش فرض صحّت نقل قول؛ إعتماد نکنید.
الله به معنی آفریدگار یکتا بار ها در قرآن کریم آمده است و خداوند در قرآن فرموده : ما قرآن را به زبان عربی آشکار نازل نمودیم. �بلسان عربی مبین�
"أَ فَرَأَیْتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّی19"
متأسفانه خیلیها عمدا یا سهوا کلمه "الله" با اللات جاگزین کردند!
واین امر کاملا تحریف وتوهین به مقدسات مسلمانان هست.
وعمدا در بعض سایتها وکتابها goddess ترجمه اللة ( با تاء مربوطه ة ) ای مؤنث کلمه" الله" از خود در
... [مشاهده متن کامل]
آوردند. وبا کلمه "اللات" اشتباه عمدی کردند. غافلند ازاینکه وضع نقاط بر حروف از ابداعات امام علی علیه السلام هست وقبلا نبود.
انتشار اطلاعات اشتباه وترویج اکاذیب وتشویش افکار مردم عادی که زمینه کارشناسی کافی برای
تشخیص وتمایز ( تمییز ) حقیقت از توهّمات وتزییفات وجعلیّات ندارند؛ مانند ترویج "زبان عربی ساختگی ( جعلی ) " که نه فقط خیانت به حقیقت وعلم هست بلکه ادامه فعالیت 24 ساعته سیاست تخریبی بنی اسرائیل ومزدورانشان که افتخار میکنند اوباش واراذل یهودرا از اسارت نجات دادند،
وسعی مداوم بر تخریب زبان عربی تا به هدف اصلی "تخریب وهجر قرآن عربی" میرسند ومهجور
بماند وإنگار مُوفّق شدند؛ چون افراد جاهل ونژادپرست ومزدوران به فراوانی یافت میشن،
یا براحتی شستن ذهن را میشوند؛ یا با پول ومصلحت وغروروحسد دروغ را می پندارند.
واین موارد والفاظ به ساحت علم هیچ خدمتی ندارد.
"وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً30"
قرآن عربی را هَجر میدانند وهَجر کردند.
"أ فرأیتم اللات و العزّی": مگه لات وعزّا را دیده اید؟! ! تااینکه میگی خانم ( زن - إمراءة - ماده -
أنثی ) هستند؟!
متأسفانه خیلیها عمدا یا سهوا کلمه "الله" با اللات جاگزین کردند!
واین امر کاملا تحریف وتوهین به مقدسات مسلمانان هست.
وعمدا در بعض سایتها وکتابها goddess ترجمه اللة ( با تاء مربوطه ة ) ای مؤنث کلمه" الله" از خود در
... [مشاهده متن کامل]
آوردند. وبا کلمه "اللات" اشتباه عمدی کردند. غافلند ازاینکه وضع نقاط بر حروف از ابداعات امام علی علیه السلام هست وقبلا نبود.
انتشار اطلاعات اشتباه وترویج اکاذیب وتشویش افکار مردم عادی که زمینه کارشناسی کافی برای
تشخیص وتمایز ( تمییز ) حقیقت از توهّمات وتزییفات وجعلیّات ندارند؛ مانند ترویج "زبان عربی ساختگی ( جعلی ) " که نه فقط خیانت به حقیقت وعلم هست بلکه ادامه فعالیت 24 ساعته سیاست تخریبی بنی اسرائیل ومزدورانشان که افتخار میکنند اوباش واراذل یهودرا از اسارت نجات دادند،
وسعی مداوم بر تخریب زبان عربی تا به هدف اصلی "تخریب وهجر قرآن عربی" میرسند ومهجور
بماند وإنگار مُوفّق شدند؛ چون افراد جاهل ونژادپرست ومزدوران به فراوانی یافت میشن،
یا براحتی شستن ذهن را میشوند؛ یا با پول ومصلحت وغروروحسد دروغ را می پندارند.
واین موارد والفاظ به ساحت علم هیچ خدمتی ندارد.
"وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً30"
قرآن عربی را هَجر میدانند وهَجر کردند.
"أ فرأیتم اللات و العزّی": مگه لات وعزّا را دیده اید؟! ! تااینکه میگی خانم ( زن - إمراءة - ماده -
أنثی ) هستند؟!
نظر کاربرد مهرگان ١٧:١٨ - ١٤٠١/٠٢/٠٨
اینکه ( زبان عربی یک زبان ساختگی است که از زبان های ایرانی و عبری و سریانی و . . . ساخته شده است ) : کاملا غیر کارشناسی وخلاف ادلّة و اثباتات دانشمندان "تخصص ریشه زبان" ( ETYMOLOGIST ) .
... [مشاهده متن کامل]
واین نظر از "خود در اوردنی" هست! وتوهین کردن به " قرآن عربی" و تُهمت زدن به الله "خلق الانسان، علّمه البیان" : ای زبان عربی را به انسان یاد داد، از اوّل وابتداء خلقت.
مگه "الله القادر علی کلّ شئ" ناتوان واز زبانهای جعلی وتغییر یا فته ( ایرانی و عبری وسریانی و . . . ) نیاز دارد وادعاء میکنه که قرآن عربیست!عجب گستاخیه.
إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ
وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَأَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذینَ آمَنُوا هُدیً وَ شِفاءٌ وَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ فی آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی أُولئِکَ یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ
وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا واقٍ
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِیٌّ مُبینٌ
وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا وَ صَرَّفْنا فیهِ مِنَ الْوَعیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْراً بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ
کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِیًّا لِیُنْذِرَ الَّذینَ ظَلَمُوا وَ بُشْری لِلْمُحْسِنینَ
وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا
رَیْبَ فیهِ فَریقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَریقٌ فِی السَّعیرِ
حالا کدام زبان ایرانی؟؟؟
فارسی دری - زبان میانجی - زبان در دربار وسلطت طلب که قدمتش حداکثر 200 ساله!!!
یا اوستائی که ریشه اش کاملا عربی هست! Language root
تعصّب بی جا؛ حقیقت را پنهان وعوض نمیکند.
گمراه کردن دیگران ر ا؛ فقط به جاهلیت افتخار میدهد وکور فهمی افزایش میدهد.
اینکه ( زبان عربی یک زبان ساختگی است که از زبان های ایرانی و عبری و سریانی و . . . ساخته شده است ) : کاملا غیر کارشناسی وخلاف ادلّة و اثباتات دانشمندان "تخصص ریشه زبان" ( ETYMOLOGIST ) .
... [مشاهده متن کامل]
واین نظر از "خود در اوردنی" هست! وتوهین کردن به " قرآن عربی" و تُهمت زدن به الله "خلق الانسان، علّمه البیان" : ای زبان عربی را به انسان یاد داد، از اوّل وابتداء خلقت.
مگه "الله القادر علی کلّ شئ" ناتوان واز زبانهای جعلی وتغییر یا فته ( ایرانی و عبری وسریانی و . . . ) نیاز دارد وادعاء میکنه که قرآن عربیست!عجب گستاخیه.
إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ
قُرْآناً عَرَبِیًّا غَیْرَ ذی عِوَجٍ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ
وَ لَوْ جَعَلْناهُ قُرْآناً أَعْجَمِیًّا لَقالُوا لَوْ لا فُصِّلَتْ آیاتُهُ ءَأَعْجَمِیٌّ وَ عَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذینَ آمَنُوا هُدیً وَ شِفاءٌ وَ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ فی آذانِهِمْ وَقْرٌ وَ هُوَ عَلَیْهِمْ عَمًی أُولئِکَ یُنادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ
وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ حُکْماً عَرَبِیًّا وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ بَعْدَ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ ما لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا واقٍ
وَ لَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِسانُ الَّذی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَ هذا لِسانٌ عَرَبِیٌّ مُبینٌ
وَ کَذلِکَ أَنْزَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا وَ صَرَّفْنا فیهِ مِنَ الْوَعیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْراً بِلِسانٍ عَرَبِیٍّ مُبینٍ
کِتابٌ فُصِّلَتْ آیاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ
وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسی إِماماً وَ رَحْمَةً وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِیًّا لِیُنْذِرَ الَّذینَ ظَلَمُوا وَ بُشْری لِلْمُحْسِنینَ
وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُری وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا
رَیْبَ فیهِ فَریقٌ فِی الْجَنَّةِ وَ فَریقٌ فِی السَّعیرِ
حالا کدام زبان ایرانی؟؟؟
فارسی دری - زبان میانجی - زبان در دربار وسلطت طلب که قدمتش حداکثر 200 ساله!!!
یا اوستائی که ریشه اش کاملا عربی هست! Language root
تعصّب بی جا؛ حقیقت را پنهان وعوض نمیکند.
گمراه کردن دیگران ر ا؛ فقط به جاهلیت افتخار میدهد وکور فهمی افزایش میدهد.
الله :یعنی ال إلاه : از ( آه ) گرفته شد
چون انسان وقتیکه در تنگاتنگ میافته وحس عمیق ناتوانی کرد ( وهو أقرب إلیکم ) ، عاجزانه" آه" را میکشد ( مُضطر ) وبسوی قدرت نامتناهی پناه میبره "أمّن یُجیب المضطرَّ إذا دعاه".
... [مشاهده متن کامل]
وغالبا انها که در نعمتند، " آه"را نمیکشند وتوی غفلت وحسرت ابدی فرومیبرند
"نسی ماکان یدعو إلیه"
واللهُ المُجیبُ، تنهائی " شنیدار وپاسخگو به ال آه"؛ در هر شرایطی وبه هر انسانی وهر مخلوقی هست.
" . . . یاالله یاالله یاالله"
چون انسان وقتیکه در تنگاتنگ میافته وحس عمیق ناتوانی کرد ( وهو أقرب إلیکم ) ، عاجزانه" آه" را میکشد ( مُضطر ) وبسوی قدرت نامتناهی پناه میبره "أمّن یُجیب المضطرَّ إذا دعاه".
... [مشاهده متن کامل]
وغالبا انها که در نعمتند، " آه"را نمیکشند وتوی غفلت وحسرت ابدی فرومیبرند
"نسی ماکان یدعو إلیه"
واللهُ المُجیبُ، تنهائی " شنیدار وپاسخگو به ال آه"؛ در هر شرایطی وبه هر انسانی وهر مخلوقی هست.
" . . . یاالله یاالله یاالله"
" ذات حق که معبودی جز او نیست " نام حقیقی خدای یکتا
اله یعنی بهترین و برجسته ترین و والاترین الف لام اضافه شده شده الله یا ال اله تاکید است بر الله ی که پیامبر معرفی می کند یعنی این الله الله یعنی اله شده بهترین برجسته ترین
اعراب عدنانی که از نسل حضرت اسماعیل علیه السلام بودند در مکه بر دین حضرت ابراهیم علیه السلام بوده و خداوند یکتا ( الله ) را پرستش می نمودند تا اینکه یکی از عرب های قحطانی که اصالتاً از یمن بودند به سوریه
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
رفت و از آنجا بتی را به مکه آورد و گروهی از اعراب عدنانی به سمت پرستش بت ها روی آوردنداین گروه در زمان ظهور اسلام بت ها متعددی را در مکه درست کرده و آنها را پرستش می نمودند که اسامی این بت ها در تاریخ آمده و مهمترین آنها هبل، لات و عزی بودند پیامبر اسلام پس از فتح مکه تمامی این بت ها را نابود نمود
آنکه نیست خدایی جز او ، خدای حقیقی ، خدای یکتای اصل ، خدای همه چیز ، ذات حقیقت
با درود و عرض ادب
تمام لوازم برقی مانند گوشی، رایانه و غیره نقشه ی شیطان پرستان هست که می خواهند ما با استفاده از لوازم برقی عمرمان کمتر شود.
اینتر=بِین، میان، درون
نت=تار عنکبوت، دام، تله
اینترنت= درون تله ی ( شیطان )
... [مشاهده متن کامل]
وب=تار عنکبوت
سایت=محل، مکان
وبسایت=مکان تار عنکبوت ( شیطان )
Go=برو
Ogle=دید زدن، چشم چرانی، نگاه کردن به نامحرم
Google=برو به نامحرم ها نگاه کن
سایت اینترنتی گوگل=Website google
یعنی برو به مکان تله ی شیطان و به نامحرم ها نگاه کن.
اینا چند مورد از نقشه های شیطان پرستان هستند.
استفاده از زبان های بیگانه در حال گفتگو با یک هموطن ایرانی یکی دیگر از نقشه های آنان است.
حتّی خریدن لباس های بیگانه جزء نقشه های شیطان پرستان است.
لطفاً این متن را به دیگران بفرستید تا دیگران باخبر شوند.
با سپاس.
تمام لوازم برقی مانند گوشی، رایانه و غیره نقشه ی شیطان پرستان هست که می خواهند ما با استفاده از لوازم برقی عمرمان کمتر شود.
اینتر=بِین، میان، درون
نت=تار عنکبوت، دام، تله
اینترنت= درون تله ی ( شیطان )
... [مشاهده متن کامل]
وب=تار عنکبوت
سایت=محل، مکان
وبسایت=مکان تار عنکبوت ( شیطان )
Go=برو
Ogle=دید زدن، چشم چرانی، نگاه کردن به نامحرم
Google=برو به نامحرم ها نگاه کن
سایت اینترنتی گوگل=Website google
یعنی برو به مکان تله ی شیطان و به نامحرم ها نگاه کن.
اینا چند مورد از نقشه های شیطان پرستان هستند.
استفاده از زبان های بیگانه در حال گفتگو با یک هموطن ایرانی یکی دیگر از نقشه های آنان است.
حتّی خریدن لباس های بیگانه جزء نقشه های شیطان پرستان است.
لطفاً این متن را به دیگران بفرستید تا دیگران باخبر شوند.
با سپاس.
انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون /قرآن کریم
کسیکه نافرمانیش ناممکن است
خدای یگانه و شیدا
لفظ جلاله ( الله ) ، اصل آن ( ال اله ) بوده ، که همزه دومی در اثر کثرت استعمال حذف شده ، و بصورت الله در آمده است ، و کلمه ( اله ) از ماده ( اله ) باشد، که به معنای پرستش است ، وقتی می گویند ( اله الرجل و یاله ) ، معنایش این است که فلانی عبادت و پرستش کرد، ممکن هم هست از ماده ( و ل ه ) باشد، که بمعنای تحیر و سرگردانی است ، و کلمه نامبرده بر وزن ( فعال ) به کسره فاء، و بمعنای مفعول ( ماءلوه ) است ، همچنان که کتاب بمعنای مکتوب ( نوشته شده ) می باشد، و اگر خدایرا اله گفته اند، چون ماءلوه و معبود است ، و یا بخاطر آن است که عقول بشر در شناسائی او حیران و سرگردان است .
... [مشاهده متن کامل]
و ظاهرا کلمه ( الله ) در اثر غلبه استعمال علم ( اسم خاص ) خدا شده ، و گرنه قبل از نزول قرآن این کلمه بر سر زبانها دائر بود، و عرب جاهلیت نیز آن را می شناختند، همچنان که آیه شریفه : ( و لئن سئلتهم من خلقهم ؟ لیقولن الله ) ( و اگر از ایشان بپرسی چه کسی ایشان را خلق کرده ، هر آینه خواهند گفت : الله ) ، و آیه : ( فقالوا هذا لله بزعمهم ، و هذا لشرکائنا ) ، ( پس درباره قربانیان خود گفتند: این مال الله ، و این مال شرکائی که ما برای خدا داریم ) ، این شناسائی را تصدیق می کند.
از جمله ادله ایکه دلالت می کند بر اینکه کلمه ( الله ) علم و اسم خاص خدا است ، این است که خدایتعالی به تمامی اسماء حسنایش و همه افعالی که از این اسماء انتزاع و گرفته شده ، توصیف می شود، ولی با کلمه ( الله ) توصیف نمی شود، مثلا میگوئیم الله رحمان است ، رحیم است ، ولی بعکس آن نمیگوئیم ، یعنی هرگز گفته نمیشود: که رحمان این صفت را دارد که الله است و نیز میگوئیم ( رحم الله و علم الله و رزق الله ) ، ( خدا رحم کرد، و خدا دانست ، و خدا روزی داد، ) ولی هرگز نمیگوئیم ( الله الرحمن ، رحمان الله شد ) ، و خلاصه ، اسم جلاله نه صفت هیچیک از اسماء حسنای خدا قرار می گیرد، و نه از آن چیزی به عنوان صفت برای آن اسماء گرفته میشود.
از آنجائی که وجود خدای سبحان که اله تمامی موجودات است ، خودش خلق را به سوی صفاتش هدایت می کند، و می فهماند که به چه اوصاف کمالی متصف است ، لذا می توان گفت که کلمه ( الله ) بطور التزام دلالت بر همه صفات کمالی او دارد، و صحیح است بگوئیم لفظ جلاله ( الله ) اسم است برای ذات واجب الوجودی که دارنده تمامی صفات کمال است ، و گرنه اگر از این تحلیل بگذریم ، خود کلمه ( الله ) پیش از اینکه نام خدایتعالی است ، بر هیچ چیز دیگری دلالت ندارد، و غیر از عنایتی که در ماده ( ا ل ه ) است ، هیچ عنایت دیگری در آن بکار نرفته است . ( تفسیر المیزان )
... [مشاهده متن کامل]
و ظاهرا کلمه ( الله ) در اثر غلبه استعمال علم ( اسم خاص ) خدا شده ، و گرنه قبل از نزول قرآن این کلمه بر سر زبانها دائر بود، و عرب جاهلیت نیز آن را می شناختند، همچنان که آیه شریفه : ( و لئن سئلتهم من خلقهم ؟ لیقولن الله ) ( و اگر از ایشان بپرسی چه کسی ایشان را خلق کرده ، هر آینه خواهند گفت : الله ) ، و آیه : ( فقالوا هذا لله بزعمهم ، و هذا لشرکائنا ) ، ( پس درباره قربانیان خود گفتند: این مال الله ، و این مال شرکائی که ما برای خدا داریم ) ، این شناسائی را تصدیق می کند.
از جمله ادله ایکه دلالت می کند بر اینکه کلمه ( الله ) علم و اسم خاص خدا است ، این است که خدایتعالی به تمامی اسماء حسنایش و همه افعالی که از این اسماء انتزاع و گرفته شده ، توصیف می شود، ولی با کلمه ( الله ) توصیف نمی شود، مثلا میگوئیم الله رحمان است ، رحیم است ، ولی بعکس آن نمیگوئیم ، یعنی هرگز گفته نمیشود: که رحمان این صفت را دارد که الله است و نیز میگوئیم ( رحم الله و علم الله و رزق الله ) ، ( خدا رحم کرد، و خدا دانست ، و خدا روزی داد، ) ولی هرگز نمیگوئیم ( الله الرحمن ، رحمان الله شد ) ، و خلاصه ، اسم جلاله نه صفت هیچیک از اسماء حسنای خدا قرار می گیرد، و نه از آن چیزی به عنوان صفت برای آن اسماء گرفته میشود.
از آنجائی که وجود خدای سبحان که اله تمامی موجودات است ، خودش خلق را به سوی صفاتش هدایت می کند، و می فهماند که به چه اوصاف کمالی متصف است ، لذا می توان گفت که کلمه ( الله ) بطور التزام دلالت بر همه صفات کمالی او دارد، و صحیح است بگوئیم لفظ جلاله ( الله ) اسم است برای ذات واجب الوجودی که دارنده تمامی صفات کمال است ، و گرنه اگر از این تحلیل بگذریم ، خود کلمه ( الله ) پیش از اینکه نام خدایتعالی است ، بر هیچ چیز دیگری دلالت ندارد، و غیر از عنایتی که در ماده ( ا ل ه ) است ، هیچ عنایت دیگری در آن بکار نرفته است . ( تفسیر المیزان )
الله واژه ای است مرکب از ال و ءاله ؛ ال الف و لام تعریف است و ءاله از وله مشتق شده است به معنی سرگردانی و حیرانی به معنی موجودی که تمامی مخلوقات حیران و سرگشته اویند و امام علی علیه السلام نیز به این معنی تصریح فرموده که عقول به کنه ذات او راه ندارند
یا الله یا الرحمن یا الرحیم یا حمید یا مجید یا علی یا عظیم یا کبیر یا خبیر یا بصیر یا سمیع یا اکبر یا کریم یا ولی یا شفیع یا شافع یا مولی یا نصیر یا ناصر یا علیم یا حلیم یا عالم یا متعال یا رزاق یا صبار یا شکور یا عفو یا تواب یا وهاب یا لطیف یا رؤف یا ودود یا حق یا مبین یا متین یا صادق یا صاحب یا صمد یا احد یا واحد یا رب یا اله یا مالک یا ملیک یا ملک یا قدوس یا سلام یا مومن یا مهیمن یا عزیز یا حکیم یا جبار یا متکبر یا خالق یا بارئ یا مصور یا نور یا هادی یا شهید یا حی یا قیوم یا ارحمن راحمین یا حاکم یا احکم الحاکمین یا حسیب یا اسرع الحاسبین یا جلیل یا ذوالجلال و الاکرام یا ذونتقام یا ذوالطول یا ذوالقوة یا ذوالفضل یا شدیدالعقاب یا قاضی یا وکیل یا کافی یا باقی یا اول یا آخر یا باطن یا ظاهر یا قوی یا قدیر یا مقتدر یا قادر یا قاهر یا قهار یا ستار یا قریب یا مجیب یا رقیب یا ناظر یا غنی یا غفور یا غافر یا غالب یا محیط یا واسع یا باسط یا فاتح یا فتاح یا حفیظ یا ارباب یا رشید یا وال یا واق یا فاطر یا محسن یا رب العالمین یا حبیب یا راضی یا قابل یا وارث یا خلاق یا فعال یا مالک الیوم الدین یا شاکر یا متقی و . .
تبارک الله احسن الخالقین
والحمدلله رب العالمین
انا لله و انا الیه راجعون
تبارک الله احسن الخالقین
والحمدلله رب العالمین
انا لله و انا الیه راجعون
آیه الکرسی / بله ( ه ) مضموم بر می گردد به الله و تاخذ مونث برمی گردد به سنة و نوم با تشکر
اللة:
یالله به معنی ( o god ) اشتباه محظ است!
God: مذکّر خدا؛ برای خدایان مذکّر ( اسم جنّ ها و خدایان تخیّل بشراست ) .
Goddess: مؤنّث خدا؛ برای خدایان مؤنث. ( المانی Gott وفرانسوی Dieu دیو ) .
... [مشاهده متن کامل]
اللهُ الأحد الصمد نه مذکر نه مؤنث ؛ وتنهاترین آفریدگار جهان است؛ وهیچ ترجمه وتفسیر نداره.
O Lord ، O Master: برای تعظیم بزرگان وسلاطین وشاه و. . .
Ya Allah : تنها لفظ مناسب برای یاالله.
وعمدا در بعض سایتها وکتابها goddess به بمعنی اللة ( با تاء مربوطه ة ) ای مؤنث کلمه الله در آوردند. وبا کلمه "اللات" اشتباه عمدی کردند. غافلند ازاینکه وضع نقاط بر حروف از ابداعات امام علی علیه السلام وقبلا نبود.
"أ فرأیتم اللات و العزّی":
مگه لات وعزّی دیدی؟! تا میگی خانم ( زن - إمراءة - ماده - أنثی ) هستند؟!
یالله به معنی ( o god ) اشتباه محظ است!
God: مذکّر خدا؛ برای خدایان مذکّر ( اسم جنّ ها و خدایان تخیّل بشراست ) .
Goddess: مؤنّث خدا؛ برای خدایان مؤنث. ( المانی Gott وفرانسوی Dieu دیو ) .
... [مشاهده متن کامل]
اللهُ الأحد الصمد نه مذکر نه مؤنث ؛ وتنهاترین آفریدگار جهان است؛ وهیچ ترجمه وتفسیر نداره.
O Lord ، O Master: برای تعظیم بزرگان وسلاطین وشاه و. . .
Ya Allah : تنها لفظ مناسب برای یاالله.
وعمدا در بعض سایتها وکتابها goddess به بمعنی اللة ( با تاء مربوطه ة ) ای مؤنث کلمه الله در آوردند. وبا کلمه "اللات" اشتباه عمدی کردند. غافلند ازاینکه وضع نقاط بر حروف از ابداعات امام علی علیه السلام وقبلا نبود.
"أ فرأیتم اللات و العزّی":
مگه لات وعزّی دیدی؟! تا میگی خانم ( زن - إمراءة - ماده - أنثی ) هستند؟!
متأسفانه خیلیها کلمهء مقدسه "الله" به تحریف و بد معنی کشیدن. .
یاالله
شد یالّا: در کشورهای عربی به معنی "بجو"، حرکت کن، عجله کن، زود باش ( به انجام یه کاری . . ) ، خفه شو، گم شو، اینجا نمون، . . .
... [مشاهده متن کامل]
"إن شاء الله" شد انشلّا!
روح الله :شد رُلّه!
"اللهم . . . ":شد الهم ( بمعنی اندوه وغم وگرفتاری ) .
"السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته" شد سلام، سام، س!
عجب!
یاالله
شد یالّا: در کشورهای عربی به معنی "بجو"، حرکت کن، عجله کن، زود باش ( به انجام یه کاری . . ) ، خفه شو، گم شو، اینجا نمون، . . .
... [مشاهده متن کامل]
"إن شاء الله" شد انشلّا!
روح الله :شد رُلّه!
"اللهم . . . ":شد الهم ( بمعنی اندوه وغم وگرفتاری ) .
"السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته" شد سلام، سام، س!
عجب!
لاتأخذه سنة ولا نوم . . . .
کاشکی آیة الکرسی Copy & Paste از قرآن انجام میدادی آقای حشمت خواه تا اشتباه تایپی واقع نشود.
متن آیة الکرسی
اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
... [مشاهده متن کامل]
کاشکی آیة الکرسی Copy & Paste از قرآن انجام میدادی آقای حشمت خواه تا اشتباه تایپی واقع نشود.
متن آیة الکرسی
اَللَّـهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْ ضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْ سِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ ضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ﴿٢٥٥﴾
... [مشاهده متن کامل]
ما فراموش میکنیم که الله الف دارد:ای اللآه: از آه گرفته شد.
همه احساسات ومشاعر انسان به آه وصله. وقتیکه دردت میاد ( رنج ) واوج لذت میبری و تعجب میکنی :آه میکشی. واین آه در زبان عربی ال آه میشناسند. وصاحب ال آه هات فقط وفقط الله عز وجل وهیچ کلمه جاگزین این نیست وترجمه ندارد وهمه انسانها از بدو خلقت با آه مادرشان آشنا دارند ودر لحظه تولد نوزاد آه بلند میکشه. وهمه زبانهای عالم آه میشناسند ودارند ونیاز به تفسیر وترجمه ندارد.
... [مشاهده متن کامل]
وکلمه اله ( بدون الف ) به معنی معبود وعبودیت با اله ( الآه ) فرق دارد.
واقای Jeremy Bentham که معتقد به رنج و لذت اصل رفتار بشر است غافل است از این احساسات به آه وصل است وبه حقیقت الله الباری نزدیک بود.
"وهو اقرب الیکم من حبل الورید"
ویاالله اثر موضعی دارد:ای هر کسی هر عقیدتی وقتیکه یاالله از اعماق وجودش میستایش جوابش واثراتش میبینه. وهیج کلمه مثل یاالله جاگزین ندارد نه خدا نه ایزد نه GOD نه . . . .
"امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء"
همه احساسات ومشاعر انسان به آه وصله. وقتیکه دردت میاد ( رنج ) واوج لذت میبری و تعجب میکنی :آه میکشی. واین آه در زبان عربی ال آه میشناسند. وصاحب ال آه هات فقط وفقط الله عز وجل وهیچ کلمه جاگزین این نیست وترجمه ندارد وهمه انسانها از بدو خلقت با آه مادرشان آشنا دارند ودر لحظه تولد نوزاد آه بلند میکشه. وهمه زبانهای عالم آه میشناسند ودارند ونیاز به تفسیر وترجمه ندارد.
... [مشاهده متن کامل]
وکلمه اله ( بدون الف ) به معنی معبود وعبودیت با اله ( الآه ) فرق دارد.
واقای Jeremy Bentham که معتقد به رنج و لذت اصل رفتار بشر است غافل است از این احساسات به آه وصل است وبه حقیقت الله الباری نزدیک بود.
"وهو اقرب الیکم من حبل الورید"
ویاالله اثر موضعی دارد:ای هر کسی هر عقیدتی وقتیکه یاالله از اعماق وجودش میستایش جوابش واثراتش میبینه. وهیج کلمه مثل یاالله جاگزین ندارد نه خدا نه ایزد نه GOD نه . . . .
"امن یجیب المضطر اذا دعاه ویکشف السوء"
الله لا اله الا هو الحی القیوم لا تاخذ سنه و لا نوم له ما فی السماوات و ما فی الارض من ذاالذی یشفع عنده الا باذنه یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لا یحیطون بشی ء من علمه الا بما شاء و سع کرسیه السماوات والارض و لا یووده حفظهما و هو العلی العظیم. . . آیه الکرسی ( قرآن کریم )
به نظرم معنی الله در خود کلمه است الله از حیرت و حیرانی است وقتی کسی، فکری، اندیشه ای از تبیین و تشریح بزرگی عاجز میماند و نوعی حیرانی و مستی عقلی بهش دست میدهد و در بزرگی چیزی در حیرت میماند، یعنی الله یعنی همه بطور کلی در حیرت و واله اند از بزرگی اش.
... [مشاهده متن کامل]
که باز به نظر بنده میشه گفت هیچ بزرگی که در هیچ نگنجد ( الله اکبر )
... [مشاهده متن کامل]
که باز به نظر بنده میشه گفت هیچ بزرگی که در هیچ نگنجد ( الله اکبر )
برای الله تفاسیر متفاوتی هست
ولی این درست است که قبل از اسلام هم از کلمه الله استفاده میشده
و اینکه همریشه با اِل عبری است
و بنابر اناجیل اربعه وقتی عیسی در صلیب ( بنا بر اناجیل اربعه ) بود به زبان مادری خودش یعنی عبری گفت: "اِلّای, اِلّای, لما ثبقتنی" به عربی "الله, الله, لما ترکتنی". میبینید که شبیهند و هم وزن
... [مشاهده متن کامل]
ولی خدا, ایزد, اهورامزدا, یزدان, god با g کوچک , tanrı در ترکی با t کوچک, هیچ کدام معنی الله را نمیدهند.
ولی این درست است که قبل از اسلام هم از کلمه الله استفاده میشده
و اینکه همریشه با اِل عبری است
و بنابر اناجیل اربعه وقتی عیسی در صلیب ( بنا بر اناجیل اربعه ) بود به زبان مادری خودش یعنی عبری گفت: "اِلّای, اِلّای, لما ثبقتنی" به عربی "الله, الله, لما ترکتنی". میبینید که شبیهند و هم وزن
... [مشاهده متن کامل]
ولی خدا, ایزد, اهورامزدا, یزدان, god با g کوچک , tanrı در ترکی با t کوچک, هیچ کدام معنی الله را نمیدهند.
ارزو هامو براورده کن
اِله:
اَلله:
این دو کلمه دو تلفظ مختلف و دو املای مختلف دارند و نباید آنها را با هم اشتباه کرد. اِله ( elāh ) به کسر اول، بر وزن "مثال" است و با یک حرف " ل"نوشته می شود، در حالی که الله ( allāh ) به فتح اول بر وزن" غفّار" است و با دو حرف "ل "نوشته می شود و"ل "اول آن مشدّد است. اغلب اوقات بخصوص در اسامی اشخاص، الله سهواً به صورت اله نوشته می شود، مثلا عبدالله را غالباً" عبداله "
... [مشاهده متن کامل]
می نویسند که البته صحیح نیست. خیابانی در تهران هست به نام نجات اللّهی که تا چندی پیش اسم آن را روی کاشی نبش خیابان به غلط با املای" نجات الهی" نقش کرده بودند.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۸. )
اَلله:
این دو کلمه دو تلفظ مختلف و دو املای مختلف دارند و نباید آنها را با هم اشتباه کرد. اِله ( elāh ) به کسر اول، بر وزن "مثال" است و با یک حرف " ل"نوشته می شود، در حالی که الله ( allāh ) به فتح اول بر وزن" غفّار" است و با دو حرف "ل "نوشته می شود و"ل "اول آن مشدّد است. اغلب اوقات بخصوص در اسامی اشخاص، الله سهواً به صورت اله نوشته می شود، مثلا عبدالله را غالباً" عبداله "
... [مشاهده متن کامل]
می نویسند که البته صحیح نیست. خیابانی در تهران هست به نام نجات اللّهی که تا چندی پیش اسم آن را روی کاشی نبش خیابان به غلط با املای" نجات الهی" نقش کرده بودند.
( غلط ننویسیم ، ابوالحسن نجفی ، چاپ نهم ۱۳۷۸ ص ۳۸. )
اللّه =خدا وند، حق تعالی
الله به معنای خدا است و اله به معنای معبود
وقتی مسلمانان عرب زبان میگویند:
لا اله الا الله یعنی نیست معبودی جز خداوند
در ضمن الله اسم فقط مختص به زبان عربی است
برای مثال تمامی ادیان یکتاپرستانه آن را به نام های
... [مشاهده متن کامل]
مختلف میخوانند زرتشتیان اهورا، بنی اسراییل یهوه، غربی ها Gott یا God و پارسی زبانان خدا، اسمش مهم نیست بهترین نام ها مخصوص اوست مهم یکتا بودن اوست که نشاندهنده ویژگی اش است.
وقتی مسلمانان عرب زبان میگویند:
لا اله الا الله یعنی نیست معبودی جز خداوند
در ضمن الله اسم فقط مختص به زبان عربی است
برای مثال تمامی ادیان یکتاپرستانه آن را به نام های
... [مشاهده متن کامل]
مختلف میخوانند زرتشتیان اهورا، بنی اسراییل یهوه، غربی ها Gott یا God و پارسی زبانان خدا، اسمش مهم نیست بهترین نام ها مخصوص اوست مهم یکتا بودن اوست که نشاندهنده ویژگی اش است.
الله در اصالت اله است که با اِعمال الف و لام معرفه ال اله=الاله=الله
در ادامه برای اسم الله،
ب معنی خدا
از توصیفات شخص خدا در قرآن برای خودش استفاده کنید،
اولین توصیف خدا از خودش، یگانگی اش، سپس بخشندگی و مهربانیش و تمامی صفات دیگر است،
کسی ک حق قرآن خواندن را بجا بیاورد، خوده قرآن خودش را وصف میکند.
ان شا الله قرآن بهترین دوست شما باشد.
یا خوده الله
ب معنی خدا
از توصیفات شخص خدا در قرآن برای خودش استفاده کنید،
اولین توصیف خدا از خودش، یگانگی اش، سپس بخشندگی و مهربانیش و تمامی صفات دیگر است،
کسی ک حق قرآن خواندن را بجا بیاورد، خوده قرآن خودش را وصف میکند.
ان شا الله قرآن بهترین دوست شما باشد.
یا خوده الله
هوالعلیم
الله : ( ال الاه ) : ال حرف تعریف است و الاه یعنی خدا . وقتی ال با الاه بیاید، میشود الالاه ( الله ) یعنی خدائی که درنزد گوینده وشنونده شناخته شده است. ( علم خاص است )
الله جامع اسماءالله است ، یعنی. وقتی میگوئیم الله شامل تمام نامهای خداوند میشود اعم از : رحمان ، رحیم، رئوف ، و. . . . .
... [مشاهده متن کامل]
الله : ( ال الاه ) : ال حرف تعریف است و الاه یعنی خدا . وقتی ال با الاه بیاید، میشود الالاه ( الله ) یعنی خدائی که درنزد گوینده وشنونده شناخته شده است. ( علم خاص است )
الله جامع اسماءالله است ، یعنی. وقتی میگوئیم الله شامل تمام نامهای خداوند میشود اعم از : رحمان ، رحیم، رئوف ، و. . . . .
... [مشاهده متن کامل]
الله مخفف ال اله ، الف و لام نشانه معرفه است ، ال اله معبود معروف ، آفریدگار واقعی
الله = آفریدگار
الله جل جلال نام اعظم آفریدگار است و تمام نام های دیگر خداوند از این سرچشمه میگیرند و به معنی بی همتا وربی مانند هم هست
لدا معنی بسم الله الرحمن الرحیم به فارسی بنام خداوند بخشنده مهربان نیست چون اگر به خواهیم مثل چهارعمل ریاضی امتحان کنیم باید واژه بنام خداوند بخشنده مهربان را عربی معنی کنیم که میشود بسم الصاحب الجواد الرئوف
... [مشاهده متن کامل]
چون بسم که همان بنام است ولی خداوند یعنی صاحب و بخشنده که الجواد و مهربان هم که الرئوف می باشد
ولی اگر بگوییم بنام آفریدگاری که پروردگار است و آمرزگار و این ترجمه رارچند سال پیش در گوگل گذاشتم و نه این ایه بلکه ترجمه های جناب الهی قمشه ای اشکال زیاد دارد و لذا ایت الله اصفهانی فرموده بود در پارسی واژه ای برابر این سه واژه نداریم که این با عدل آفریدگار تناقض دارد که یک ملت بزرگ از داشتن نام اعظم او در لسان خود محروم باشند . . . .
الله جل جلال نام اعظم آفریدگار است و تمام نام های دیگر خداوند از این سرچشمه میگیرند و به معنی بی همتا وربی مانند هم هست
لدا معنی بسم الله الرحمن الرحیم به فارسی بنام خداوند بخشنده مهربان نیست چون اگر به خواهیم مثل چهارعمل ریاضی امتحان کنیم باید واژه بنام خداوند بخشنده مهربان را عربی معنی کنیم که میشود بسم الصاحب الجواد الرئوف
... [مشاهده متن کامل]
چون بسم که همان بنام است ولی خداوند یعنی صاحب و بخشنده که الجواد و مهربان هم که الرئوف می باشد
ولی اگر بگوییم بنام آفریدگاری که پروردگار است و آمرزگار و این ترجمه رارچند سال پیش در گوگل گذاشتم و نه این ایه بلکه ترجمه های جناب الهی قمشه ای اشکال زیاد دارد و لذا ایت الله اصفهانی فرموده بود در پارسی واژه ای برابر این سه واژه نداریم که این با عدل آفریدگار تناقض دارد که یک ملت بزرگ از داشتن نام اعظم او در لسان خود محروم باشند . . . .
الله نام تنها خالق هستی است و معادل و مترادفی در فارسی و انگلیسی ندارد خدا و god به معنی اله میشوند که در عربی به معنی خداست برخلاف تمام کلمات عربی که جنسیت دارند یعنی یا مذکر هستند یا مونث کلمه الله دارای هیچ جنسیتی نیست و کلمه الله جمع بسته نمیشود
خدا
پرور دگار
بیش از 1000 صفت دارد
جامع ترین نام:الله
پرور دگار
بیش از 1000 صفت دارد
جامع ترین نام:الله
خداوند. این واژه از ادغام دو واژه ی عبری «اِل» ( خدا ) و «اِلوهِه» ( خدا ) ساخته شده. ( تورات، کتاب پیدایش، فصل 33، بند 20ـ یعقوب در آن جا قربانگاهی ساخت و نام آن را اِل اِلوهه اسرائیل یعنی خدا خدای اسرائیل است نامید. )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٥٤)