[ویکی فقه] الغایة القصوی فی التعلیق علی العروة الاجتهاد و التقلید (کتاب). « الغایة القصوی» مشتمل بر تعلیقه های فقهی آیت الله سید تقی طباطبایی قمی بر کتاب عروه الوثقی در بخش اجتهاد و تقلید است. این کتاب به کوشش شیخ غالب السیلاوی در سال ۱۴۲۴ ق به چاپ رسید.
طبق روش مرسوم تعلیقه نگاری در کتب فقهی، مؤلف مسائل عروه الوثقی را در بالا ذکر می کند و در ذیل آن نظرات استدلالی خویش را مطرح می نماید. در مجموع ۷۲ مسئله در باب اجتهاد و تقلید ذکر شده است. مؤلف، از کتب روایی و تفسیری متعددی از جمله وسائل الشیعه بهره جسته است.
طبق روش مرسوم تعلیقه نگاری در کتب فقهی، مؤلف مسائل عروه الوثقی را در بالا ذکر می کند و در ذیل آن نظرات استدلالی خویش را مطرح می نماید. در مجموع ۷۲ مسئله در باب اجتهاد و تقلید ذکر شده است. مؤلف، از کتب روایی و تفسیری متعددی از جمله وسائل الشیعه بهره جسته است.
[ویکی فقه] الغایه القصوی فی التعلیق علی العروه الاجتهاد و التقلید (کتاب). « الغایة القصوی» مشتمل بر تعلیقه های فقهی آیت الله سید تقی طباطبایی قمی بر کتاب عروه الوثقی در بخش اجتهاد و تقلید است. این کتاب به کوشش شیخ غالب السیلاوی در سال ۱۴۲۴ ق به چاپ رسید.
طبق روش مرسوم تعلیقه نگاری در کتب فقهی، مؤلف مسائل عروه الوثقی را در بالا ذکر می کند و در ذیل آن نظرات استدلالی خویش را مطرح می نماید. در مجموع ۷۲ مسئله در باب اجتهاد و تقلید ذکر شده است. مؤلف، از کتب روایی و تفسیری متعددی از جمله وسائل الشیعه بهره جسته است.
گزارش محتوا
مؤلف، به تفصیل در باره اجتهاد و مسائل آن بحث کرده و ۱۱ سؤال و نکته را مورد بررسی قرار داده است: آیا کسی که به ملکه اجتهاد دست یافت می تواند تقلید کند؟ آیا چنین شخص می تواند مرجع تقلید قرار گیرد، آیا می تواند امور مربوط به قضاوت و حسبه را بر عهده گیرد، آیا تجزی در اجتهاد جایز است؟ آیا مجتهد متجزی می تواند در حوزه تخصص خود از دیگری تقلید کند؟ آیا می تواند در حوزه تخصصی خود مرجع تقلید دیگران باشد؟ آیا مجتهد متجزی می تواند متصدی امور قضاوت و حسبه باشد؟ آیا کسی که به ملکه اجتهاد رسیده است می تواند به احتیاط عمل کند یا فقط باید از رأی خود پیروی نماید؟در پایان نظر خود را چنین بیان می کند که اجتهاد یک واجب عقلی تخییری است و لذا می تواند در عین اینکه به ملکه اجتهاد دست یافته است هم چنان تقلید کند. بحث مبسوطی نیز در باب تقلید و معنای آن ایراد کرده و چهار دلیل برای لزوم و جواز تقلید بیان می کند. در باب جواز تقلید از مجتهد میت، وی ابتدا صور مختلف مسئله را تشریح می کند و پس از آن به یکی از این صورت ها تمایل نشان می دهد. مؤلف، بیان می کند اخباریون و اهل سنت تقلید از میت را مطلقاً جایز می دانند چه به صورت ابتدایی و چه به صورت بقاء بر تقلید. اما اکثر اصولیون در این مسئله تفصیل داده اند. اکثر آنان تقلید ابتدایی را جایز نمی دانند; اما در مورد بقاء بر تقلید نیز عده ای به صورت مطلق جایز دانسته اند و برخی تفصیل قائل شده اند. وی هم چنین قول دیگری را مطرح کرده است که: بقاء، در برخی مسائل واجب و در برخی حرام است. مؤلف در ادامه، به تفصیل ادله جواز یا عدم جواز تقلید از مجتهد میت را نقد و بررسی می کند. خود مؤلف در این باب به تفصیل قائل است و رأی شخصی ابراز نکرده است. از دیگر مباحث کتاب بحث در عدالت مجتهد است; مؤلف بحث عدالت را ذیل دو مقام بررسی می کند: ماهیت عدالت، و علامات تشخیص عدالت.
طبق روش مرسوم تعلیقه نگاری در کتب فقهی، مؤلف مسائل عروه الوثقی را در بالا ذکر می کند و در ذیل آن نظرات استدلالی خویش را مطرح می نماید. در مجموع ۷۲ مسئله در باب اجتهاد و تقلید ذکر شده است. مؤلف، از کتب روایی و تفسیری متعددی از جمله وسائل الشیعه بهره جسته است.
گزارش محتوا
مؤلف، به تفصیل در باره اجتهاد و مسائل آن بحث کرده و ۱۱ سؤال و نکته را مورد بررسی قرار داده است: آیا کسی که به ملکه اجتهاد دست یافت می تواند تقلید کند؟ آیا چنین شخص می تواند مرجع تقلید قرار گیرد، آیا می تواند امور مربوط به قضاوت و حسبه را بر عهده گیرد، آیا تجزی در اجتهاد جایز است؟ آیا مجتهد متجزی می تواند در حوزه تخصص خود از دیگری تقلید کند؟ آیا می تواند در حوزه تخصصی خود مرجع تقلید دیگران باشد؟ آیا مجتهد متجزی می تواند متصدی امور قضاوت و حسبه باشد؟ آیا کسی که به ملکه اجتهاد رسیده است می تواند به احتیاط عمل کند یا فقط باید از رأی خود پیروی نماید؟در پایان نظر خود را چنین بیان می کند که اجتهاد یک واجب عقلی تخییری است و لذا می تواند در عین اینکه به ملکه اجتهاد دست یافته است هم چنان تقلید کند. بحث مبسوطی نیز در باب تقلید و معنای آن ایراد کرده و چهار دلیل برای لزوم و جواز تقلید بیان می کند. در باب جواز تقلید از مجتهد میت، وی ابتدا صور مختلف مسئله را تشریح می کند و پس از آن به یکی از این صورت ها تمایل نشان می دهد. مؤلف، بیان می کند اخباریون و اهل سنت تقلید از میت را مطلقاً جایز می دانند چه به صورت ابتدایی و چه به صورت بقاء بر تقلید. اما اکثر اصولیون در این مسئله تفصیل داده اند. اکثر آنان تقلید ابتدایی را جایز نمی دانند; اما در مورد بقاء بر تقلید نیز عده ای به صورت مطلق جایز دانسته اند و برخی تفصیل قائل شده اند. وی هم چنین قول دیگری را مطرح کرده است که: بقاء، در برخی مسائل واجب و در برخی حرام است. مؤلف در ادامه، به تفصیل ادله جواز یا عدم جواز تقلید از مجتهد میت را نقد و بررسی می کند. خود مؤلف در این باب به تفصیل قائل است و رأی شخصی ابراز نکرده است. از دیگر مباحث کتاب بحث در عدالت مجتهد است; مؤلف بحث عدالت را ذیل دو مقام بررسی می کند: ماهیت عدالت، و علامات تشخیص عدالت.