اقناع

/~eqnA~/

مترادف اقناع: ارضا، خرسند، خشنودی، رضایت، قانع، قناعت

برابر پارسی: خرسندشدن، خشنود گردانیدن

معنی انگلیسی:
contentedness, contentment, satisfaction, convincing, satisfying

لغت نامه دهخدا

اقناع. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قِنع. ( منتهی الارب ). سلاح و ساز. ( ناظم الاطباء ). رجوع به قنع شود.

اقناع. [ اِ ] ( ع مص ) سر و چشم برابر چیزی داشتن. ( ترجمان القرآن ). برداشتن سر را و بجانبی التفات نکردن و نگاه را مقابل داشتن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || بزمین هموار میان دو پشته شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || سر دروا کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). و منه قوله تعالی : مهطعین مقنعی رؤسهم. ( قرآن 43/14 ). || دست برداشتن و گردن دراز کردن شتر بحوض تا آب خورد. || گردانیدن ستور را سوی چراگاه. || خشنود گردانیدن. || نیازمند و محتاج ساختن. || بلند شدن پستان گوسفند با عدم تصوب در آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

قانع ساختن، خشنودگردانیدن، راضی کردن
( مصدر ) ۱ - قانع ساختن خرسند کردن . ۲ - راضی کردن خشنود گردانیدن .
سر و چشم برابر چیزی داشتن

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] (مص م . )۱ - قانع کردن . ۲ - خشنود ساختن .

فرهنگ عمید

۱. قانع ساختن، راضی کردن.
۲. قانع شدن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اقناع (ابهام زدایی). واژه اقناع ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • اقناع (فقه)، به معنای بالا بردن و بحث شده در بحث صلات• اقناع (منطق)، قانع کردن و متقاعد ساختن، نظر و عقیده ای را به شنونده قبولاندن
...

[ویکی فقه] اقناع (فقه). اِقناع به معنای بالا بردن است و از آن به مناسبت در باب صلات سخن رفته است.
در کلمات فقها اقناع با اضافه به سر در حال رکوع به کار رفته و مراد از آن، قرار دادن سر بالاتر از بدن است.
مقدار اقناع در رکوع
در رکوع مستحب است گردن و سر موازی با بدن (پشت) باشند و پایین افکندن سر و بالا گرفتن آن مکروه است.



[ویکی فقه] اقناع (منطق). اقناع یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای حصول اطمینان قلبی و ظن راجح به چیزی بر اثر شنیدن خطابه است.
همه افراد، قدرت فهم برهان و استدلال عقلی را ندارند، چنین افرادی را می توان از طریق خطابه به کمک قضایای مشهوری که به آنها انس دارند، هرچند مفید جزم نباشند، اقناع کرد، از این رو، هر گاه سخن یا قولی نسبت به چیزی تصدیق ایجاد کند، ولی نه تصدیق جازم بلکه تصدیق غالب، به این معنا که نفس آدمی بر اثر شنیدن آن سخن آرام گیرد و تصدیقش را بر تکذیبش ترجیح دهد و به اصطلاح «ظنّ غالب» و اطمینان قلبی برای وی حاصل شود، چنین قولی را «مُقْنِع» و اثر آن را «اقناع» می گویند.
مقصود از خطابه
بنابراین چون مقصود از خطابه، حصول اعتقاد قطعی نیست، به این سبب، اجزای مادی و صوری آن می تواند ظنی باشد. افزون برآن، صدق و کذب در مواد آن شرط نیست، بلکه باید نتیجه ظنی و اقناع قلبی از آنها حاصل شود اگر چه به نظر گوینده دروغ باشد.
نکته
اقناعی که از خطابه به دست می آید با اقناع به دست آمده از جدل تفاوت دارد، زیرا اقناع جدلی به معنای سکوت و ممکن است ظاهری، و با انکار قلبی همراه باشد، به خلاف اقناع از خطابه که اقناع قلبی و تصدیق ظنی است.
مستندات مقاله
...

دانشنامه عمومی

اِقناع ( راضی کردن ) نقطه اوج مبحث ارتباطات است. مصدر آن قناعت است و قناعت یعنی بسندگی، سیری، اشباع، بی نیازی و به ثمر نشستن و کامل شدن؛ و این ها همه نشانه هایی از پیروزی و رضایت مندی است.
به طور کلی اقناع هدف اساسی و پایانی همه نوع رفتارهای ارتباطی است. ارتباط موفق و مؤثر آن گونه ارتباطی است که نتیجه دلخواه یعنی اقناع را به دنبال داشته باشد. در این صورت می توانیم به آن ارتباط متعالی نیز بگوییم. [ ۱]
من پیامی می فرستم و مخاطبین با دریافت این پیام سه نوع واکنش می توانند داشته باشند: رد و نفی، بی تفاوتی و خنثی، پذیرش و رضایت مندی. [ ۲] زمانی که حالت پذیرش رخ می دهد، می توان گفت که گیرنده و مخاطب اقناع شده است.
اقناع به عنوان فرایند ارتباطاتی تعریف می شود که در آن یک منبع شواهد و نتایجی را بیان می کند و هدف وی غالب آمدن بر دریافت کننده و ایجاد تغییری در وی است. [ ۳]
اقناع دارای صفاتی است که اشکال دیگر قدرت فاقد آن هستند زیرا دربردارنده خاصیت روان شناختی آزادی است و ترغیب شوندگان احساس می کنند که موافق میل خود اهداف و رهنمودهای تعیین شده را انجام می دهند. [ ۴] به نوعی اقناع عبارت است از تلاش صادقانه برای مجاب ساختن مخاطبین به پذیرش موضوع و خواسته ای به وسیلهٔ ارائه مناسب اطلاعات مربوط. [ ۵]
برخی احساس می کنند که اقناع و ترغیب واژه ای منفی است و حکایت از دخالتی غیرمنصفانه در افراد دارد. ما می خواهیم بیان کنیم که این واژه مثبت است و چنین نیست. اقناع متقاعد کردن افراد برای نگریستنی متفاوت و عمیق در مفاهیم و اشیاء است. زمانی که ما دیگران را قانع می کنیم در واقع به دنبال تغییر در رفتار، ادراک، قضاوت و غیره هستیم. [ ۶]
به طور کلی، ارتباط متقاعدگرایانه عبارت است از طرح هر پیامی که به قصد شکل دادن، تقویت یا تغییر پاسخ های شناختی، عاطفی و رفتاری دیگران طراحی شده باشد.
در اقناع ما به نوعی دنبال ترغیب مخاطب هستیم. ترغیب عبارت است از؛ تمهیدپردازی و آماده سازی، انگیزه سازی و برانگیختن مخاطبین در راستای متحقق ساختن اهداف عمدتاً تبلیغی. [ ۷] ابزارهای ترغیب عبارتند از شعر، موسیقی، آواز، دکور، آمار و ارقام و غیره. [ ۸]
فعالیت های شناخته شده رسمی و غیررسمی متعددی در جامعه رواج دارند که خواسته یا ناخواسته از فنون ارتباط متقاعدگرایانه استفاده می کنند و همواره هدفشان تأثیرگذاری بر مردم است. اطلاع رسانی، خبر، آموزش، مشاوره، تبلیغ و جنگ روانی در ردیف شناخته شده ترین انواع این گونه ارتباطات محسوب می شوند. بنابراین، نزدیک ترین واژه به بحث اقناع، تبلیغ است. [ ۹] در این راستا اشاره ای مختصر به بحث تبلیغ خواهیم کرد تا مرز بین آن ها روشن شود.
عکس اقناع

اقناع (فیلم ۱۹۹۵). اقناع ( انگلیسی: Persuasion ) فیلمی به کارگردانی راجر میشل است که در سال ۱۹۹۵ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به کیران هایندز، کورین ردگریو، فیونا شاو، سوفی تامپسون و سایمون راسل بیل اشاره کرد.
عکس اقناع (فیلم ۱۹۹۵)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِقناع (منطق)
(در لغت به معنی قانع و مجاب کردن) در اصطلاح منطق، از هدف های صناعت جدل و یکی از اغراض فن خطابه. اقناع در جدل، قانع کردن کسی است که برهان را در نمی یابد، امّا قضیه هایی که مقدمۀ جدل قرار می گیرند در او مؤثر واقع می شوند. اقناع در خطابه، همانا اقناع تودۀ مردم است از طریق تأثیر خطابه بر آنان.

اقناع (الاقناع). اِقناع (الاِقناع) (کتاب)
(یا: الاقناع فی حل الفاظ ابی شجاع) تألیف خطیب شربینی مصری، کتابی به عربی، در فقه شافعی. این اثر شرحی است بر غایة الاختصار ابی شجاع، و معروف ترین حاشیه بر آن را سلیمان بجیرمی نوشته است.

مترادف ها

satisfaction (اسم)
رضایت، خوشنودی، خرسندی، خوشحالی، رضامندی، ارضاء، اقناع

پیشنهاد کاربران

آنچه برام ثابت شد؛ در اشتراک دیگران گذاشتم. وهیچ اصرار بر قانع کردن ( اقناع ) کسی را نیستم ونخواهم شد؛ حتّی فرزندانم!
"ما علیَّ إلّا البلاغ المبین"
چون وظیفت من نیست بلکه وظیفت خود هرفرد که حقیقت را کشف کند واذعان کند.
...
[مشاهده متن کامل]

وهیچ دستمزد یاحقوق مادی یا معنوی دریافت نکردم ونخواهم کرد!
"قل لاأسألکم علیه أجراً"
اصلاً؛ دینم إجازه نمی ده چیزی را بگم یا باور کنم بدون دلیل وسند باشد!
"کبر مقتاً عند الله ان تقولوا مالا تفعلون"
"لکم دینکم ولی دین"

یعنی فرستادن پیام و تشویق گیرنده به تغییر رفتار، نگرش، باور یا دیدگاه افراد مطابق با نظر فرسته
اقناع: متقاعد کردن، قانع کردن،
از ریشه: قناعت ( سیری، اشباع )
در تبلیغات: فرستادن پیام با این هدف که بتوانیم در نگرش فرد یا افراد مورد نظر تغییری بوجود بیاریم. ( تغییری که قطعا به سود و منفعت بیشتر ما بیانجامد )
ریشه وهم هم خانواده
رضایت، قناعت
قانع کردن

بپرس