افتنان

لغت نامه دهخدا

افتنان. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) سخن گوناگون آوردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). نوعهای مختلف آوردن. ( المصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). حدیث یا سخن را گوناگون و بنوعهای مختلف آوردن. ( از اقرب الموارد ). || در اصطلاح علم بدیع صنعتی است که در کلام میان دو فن مانند فخر و تعزیت جمع کرده آید و بگفته مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون : نزد بلغاء چنانست که در کلام دو فن آورده شود. در مثل در یک سخن میان فخر و تعزیت جمع کنند مانند: کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال والاکرام » که خدای تعالی در این آیه ابتدا تمام مخلوقات را از جن و انس و ملائکه و هر موجودی را که حیات پذیر باشند، تعزیت گفته آنگاه خویشتن را ببقاء بعداز فنای موجودات ستایش کرده است و در عین حال ذات خویش را به جلالت و اکرام وصف فرموده و همه این فنون را در ده کلمه آورده است. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ فارسی

سخن گوناگون آوردن نوعهای مختلف آوردن .

فرهنگ عمید

۱. (ادبی ) در بدیع، آن است که شاعر در ضمن شعر چند مضمون مختلف مانند تهنیت و تعزیت یا مدح و هجا بیاورد.
۲. [قدیمی] سخن گوناگون آوردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در فتنه انداختن، مبتلا کردن به بلا و آزمایش را افتنان می گویند.
فتنه از ریشه فَتَنَ بوده و در لغت بمعنی گمراه کردن آمده است.
در اصطلاح
در اصطلاح عبارت است از به اعجاب واداشتن و گمراه کردن مسلمانان توسط کافران اهل کتاب (بگونه ای که نسبت به دین اسلام دچار شک و تردید شده و گمراه شوند.)
شرایط اهل ذمه
یکی از شرایطی که اسلام در عقد ذمه با اهل کتاب مقرر داشته این است که نباید اهل کتاب، مسلمانان را نسبت به آئین اسلام دچار فتنه کنند.
مبارزه با فتنه
...

[ویکی فقه] افتنان (علم بدیع). یکی از اصطلاحات کاربردی ادبیات فارسی افتنان بوده که ادبای زبان فارسی به جمع شدن دو موضوع مختلف در یک جمله یا یک بیت افتنان می گویند.
افتنان در لغت به معنی «سخنِ گوناگون آوردن» و در اصطلاح علم بدیع آن است که دو موضوع کاملاً مختلف، نظیر «مدح» و «قدح»، یا «بزم» و «رزم»، یا «غزل» و «فخر» یا «تهنیت» و «تعزیت» را در یک بیت یا در یک جمله با یکدیگر جمع کنند.مانند: شاهی به میان آمد و شاهی ز میان رفت •••• صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت (ملک الشعراء بهار)در این بیت، دو معنی غیرمتجانس تهنیتِ جلوسِ پادشاهی و تسلیتِ درگذشتِ پادشاهی دیگر با یکدیگر جمع شده است.
ابداع کننده افتنان
صنعت افتنان (ذوالوَجْهَین) را ابن ابی الاصبع مصری ابداع کرده است و پس از وی علمای بلاغت، جز استخراج برخی مثال ها، بر سخنان وی چیزی نیفزوده اند.
سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۴۷۳.
۱. ↑ سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۴۷۳.
منبع
...

[ویکی فقه] افتنان (علوم قرآنی). افتنان، استفاده از کلام دارای دو فن از فنون ادبی را می گویند.
«افتنان» در لغت ، آوردن سخن به صورت دلنشین و به گونه های مختلف، و در اصطلاح عبارت است از آوردن کلامی که متضمن دو فن گوناگون باشد.
مثال
مانند: جمع بین دو فن « فخر » و « تعزیه » در (کل من علیها فان ویبقی وجه ربک ذو الجلال والاکرام)؛ "هر چه بر ( زمین ) است فانی شونده است. و ذات باشکوه و ارجمند پروردگارت باقی خواهد ماند". خداوند متعال فانی شدن همه مخلوقات و موجودات زنده اعم از جن و انس و فرشتگان را تعزیت و تسلیت گفته، بقای ذات الهی را با بزرگی و شکوه و فخر می ستاید.

[ویکی فقه] افتنان (فقه). در فتنه انداختن، مبتلا کردن به بلا و آزمایش را افتنان می گویند.
فتنه از ریشه فَتَنَ بوده و در لغت بمعنی گمراه کردن آمده است.
در اصطلاح
در اصطلاح عبارت است از به اعجاب واداشتن و گمراه کردن مسلمانان توسط کافران اهل کتاب
ینابیع الفقهیه، کتاب الجهاد.
یکی از شرایطی که اسلام در عقد ذمه با اهل کتاب مقرر داشته این است که نباید اهل کتاب، مسلمانان را نسبت به آئین اسلام دچار فتنه کنند.
ینابیع الفقهیه، ص۲۴۵.
...

دانشنامه آزاد فارسی

اِفتِنان
(به معنای سخن گونه گون آوردن) اصطلاحی در بدیع. آوردن دو نوع سخن مختلف و گاه متضاد در کلام، اما با ساختی تقریباً مشابه است، چنان که گویی جملات دوم پاسخ، یا ناقضِ جملات اول است: دِی، که پایش شکسته باد، برفت/گُل، که عمرش دراز باد، آمد (شرف الدین شفروه).

پیشنهاد کاربران

بپرس