اعلال
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( مصدر ) علیل کردن بیمار کردن .
جمع عل بمعنی آنکه با زنان بسیار دیدار کند و معانی دیگر .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] علیل کردن، بیمار کردن.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] اِعْلال ، مجموعه دگرگونی هایی که ممکن است در حروف علّه ، یعنی دو نیم مصوت ِ (و، ی ) و یا ۳ مصوت بلندِ a u, و i (که به شکل های ا، آ، ی، و و نگارش می یابند) و یا در ۳ مصوت کوتاه ِ( -، - و - a i, و )پدید آید.
برای آشکار شدن چگونگی این دگرگونی ها لازم است ویژگی های حروف عله بررسی و تعیین گردد. این کار را چند تن از محققان انجام داده اند و تا حد شایسته ای موضوع روشن شده است ، اما اشکال کار در گزارش این پدیده از آن جا برمی خیزد که علمای صرف و نحو در تعریف ، نام گذاری و توصیف این واجک ها به راه های شگفت و گاه غیرمنطقی و غیرواقعی گام نهاده ، و سرانجام قواعد متعدد و بی پایانی - که ساختی منطقی نیز دارند - از آن ها استنباط کرده اند. این قواعد کمتر بر واقعیات زبان شناسی و آواشناسی استوارند، به همین سبب ، آن ها زمانی قابل فهمند که نظریه های پایه ای نحویان را پیشاپیش پذیرفته باشیم . به عبارت دیگر، نحویان در توضیح پدیده های اعلالی اطلاعات سخت گرانبهایی باقی گذاشته اند، اما سرانجام به نظریه جامعی که موضوع اعلال را در برگیرد، دست نیافته اند. اساس اعلال را سه اصل حذف ، قلب و تسکین تشکیل داده است .
دگرگونی ها در دو زمینه
این دگرگونی ها نیز در دو زمینه رخ می دهد: یکی تاریخی ، و دیگر زنده و معمول . مراد از زمینه تاریخی ، احوالی است که از دیرباز در زبان عربی موجود بوده ، و زاییده تحول و تطورِ نه تنها زبان عربی ، که زبان های کهن تر سامی بوده است . نمونه اعلای این پدیده ، افعالی است که حرف اول آن ها یکی از حروف عله (نیم مصوت ) است (مانند وَرِث َ) و چون به شکل مضارع در می آیند، دیگر در قالب ثلاثی های سالم جای نمی گیرند و تقریباً در همه آن ها، نیم مصوت حذف می شود (یَرِث ُ). اما نحویان ، برای تحلیل شیوه های خود، قالب مفروض را اصل و واقعی قرار داده ، اظهار داشته اند که در آن «اعلال به حذف » رخ داده است . حالت دوم نیز پدیده ای تاریخی است ، مثلاً آنچه در اصل می توانست طبق الگو «نیم مصوت + مصوت کوتاه » باشد، در عمل - تقریباً همیشه - به مصوت بلند آ تبدیل شده است (قَوَل َ
قواعد عمومی اعلال
اینک برای نشان دادن تقابل این دو شیوه ، و احیاناً نقد آن ها، نظر هر یک به گونه ای فشرده با چشم پوشی از استثنائات عرضه می شود: آنچه از سیبویه و به خصوص از ابن جنی به دست نحویان متأخرتر و معاصر رسیده است ، اگر بر حسب نوع اعلال (قلب ، حذف ،...) تقسیم نشود، کلاً در ۱۶ قاعده عمومی جای می گیرد:۱. واو و یای متحرک ِ (حرکت اصلی ) ماقبل ْ مفتوح به الف تبدیل می شود: دَعَوَ
روش رایت در بیان مسائل اعلال
...
برای آشکار شدن چگونگی این دگرگونی ها لازم است ویژگی های حروف عله بررسی و تعیین گردد. این کار را چند تن از محققان انجام داده اند و تا حد شایسته ای موضوع روشن شده است ، اما اشکال کار در گزارش این پدیده از آن جا برمی خیزد که علمای صرف و نحو در تعریف ، نام گذاری و توصیف این واجک ها به راه های شگفت و گاه غیرمنطقی و غیرواقعی گام نهاده ، و سرانجام قواعد متعدد و بی پایانی - که ساختی منطقی نیز دارند - از آن ها استنباط کرده اند. این قواعد کمتر بر واقعیات زبان شناسی و آواشناسی استوارند، به همین سبب ، آن ها زمانی قابل فهمند که نظریه های پایه ای نحویان را پیشاپیش پذیرفته باشیم . به عبارت دیگر، نحویان در توضیح پدیده های اعلالی اطلاعات سخت گرانبهایی باقی گذاشته اند، اما سرانجام به نظریه جامعی که موضوع اعلال را در برگیرد، دست نیافته اند. اساس اعلال را سه اصل حذف ، قلب و تسکین تشکیل داده است .
دگرگونی ها در دو زمینه
این دگرگونی ها نیز در دو زمینه رخ می دهد: یکی تاریخی ، و دیگر زنده و معمول . مراد از زمینه تاریخی ، احوالی است که از دیرباز در زبان عربی موجود بوده ، و زاییده تحول و تطورِ نه تنها زبان عربی ، که زبان های کهن تر سامی بوده است . نمونه اعلای این پدیده ، افعالی است که حرف اول آن ها یکی از حروف عله (نیم مصوت ) است (مانند وَرِث َ) و چون به شکل مضارع در می آیند، دیگر در قالب ثلاثی های سالم جای نمی گیرند و تقریباً در همه آن ها، نیم مصوت حذف می شود (یَرِث ُ). اما نحویان ، برای تحلیل شیوه های خود، قالب مفروض را اصل و واقعی قرار داده ، اظهار داشته اند که در آن «اعلال به حذف » رخ داده است . حالت دوم نیز پدیده ای تاریخی است ، مثلاً آنچه در اصل می توانست طبق الگو «نیم مصوت + مصوت کوتاه » باشد، در عمل - تقریباً همیشه - به مصوت بلند آ تبدیل شده است (قَوَل َ
قواعد عمومی اعلال
اینک برای نشان دادن تقابل این دو شیوه ، و احیاناً نقد آن ها، نظر هر یک به گونه ای فشرده با چشم پوشی از استثنائات عرضه می شود: آنچه از سیبویه و به خصوص از ابن جنی به دست نحویان متأخرتر و معاصر رسیده است ، اگر بر حسب نوع اعلال (قلب ، حذف ،...) تقسیم نشود، کلاً در ۱۶ قاعده عمومی جای می گیرد:۱. واو و یای متحرک ِ (حرکت اصلی ) ماقبل ْ مفتوح به الف تبدیل می شود: دَعَوَ
روش رایت در بیان مسائل اعلال
...
wikifeqh: اعلال
پیشنهاد کاربران
اَعْلَال" بیماریِ دائمی
ترادیس نیم واکه ای = تبدیل شدن واتها ( حروف ) نیمه صدادار ( نیم واکه ) به یکدیگر
مریض شدن فعل بواسطه داشتن سه حرف، و الف ی
تغییری که در افعال معتل ایجاد میشود.