اعتصام

/~e~tesAm/

مترادف اعتصام: تمسک، توسل، چنگ زدن، چنگ زنی

معنی انگلیسی:
holding fast, abstaining from sin

فرهنگ اسم ها

اسم: اعتصام (پسر) (عربی) (تلفظ: eetesām) (فارسی: اِعتصام) (انگلیسی: eetesam)
معنی: متوسل گردیدن، پناهنده شدن، خویشتن را از گناه بازداشتن، معصوم بودن، معصومیت، بازماندن از گناه به لطف خدا، خویشتن داری از گناه
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم عربی

لغت نامه دهخدا

اعتصام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بازماندن ازگناه به امید لطف پروردگار. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). خود را از گناه محفوظ داشتن. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). بازایستادن از معصیت. ( تاج المصادر بیهقی ).بازایستادن از معصیت به امید لطف خدا. ( از اقرب الموارد ). نگاهداری شخص خویشتن را از گناه. دوری و پرهیز از غیرمشروع و بی دینی. ( ناظم الاطباء ) :
آن مؤمنان را اعتصام ، آنجا که پرسند از جزا.
ناصرخسرو.
|| چنگ درزدن. ( المصادر زوزنی ) ( ناظم الاطباء ) ( تاج المصادر بیهقی ).چنگ درزدن. تمسک. ( منتهی الارب ). دست بچیزی زدن. ( ازاقرب الموارد ). چنگ درزدن بچیزی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). چنگ زدن. ( یادداشت مؤلف ) : و اعتصموا بحبل اﷲ جمیعاً ( قرآن 103/3 )؛ ای تمسکوا. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). توسل. تمسک. دست اندرزدن به. دست درزدن به. ( یادداشت مؤلف ). || ملازم بودن با یار و رفیق خود. || پناه بردن بکسی از شرور و مکروه. ( از اقرب الموارد ). || دست زدن سوار بچیزی که بر رحل و زین جهت گرفتن سازند. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). دست در چیزی زدن از خوف افتادن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

دست انداختن بچی ی، چنگ درزدن، خودراازگناه بازداشتن، بازماندن ازگناه
۱ - ( مصدر ) دست در زدن چنگ در زدن پناهنده شدن متوسل گردیدن . ۲ - خویشتن را از گناه باز داشتن بازماندن از گناه بامید لطف خدا . ۳ - ( اسم ) خویشتن داری از گناه .
ماخوذ از تازی نگاهداری شخص خویشتن را از گناه دوری و پرهیز از غیر مشروع و بی دینی .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) متوسل شدن . ۲ - خود را نگاه داشتن . ۳ - (اِمص . ) پرهیز از گناه .

فرهنگ عمید

۱. دست انداختن به چیزی، چنگ درزدن.
۲. خود را از گناه بازداشتن، بازماندن از گناه.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نجس نشدن آب به ملاقات نجس را اعتصام گویند. واژۀ اعتصام به عنوان حالت و صفتی برای آب در باب طهارت مطرح شده است.
به آبی که حالت اعتصام دارد، «معتصم» گفته می شود.
انواع آب
آب یا مطلق است یا مضاف و آب مطلق یا معتصم است یا غیر معتصم.
حکم آب معتصم
آب معتصم به صرف ملاقات با نجس، منفعل نمی شود، مگر رنگ، بو یا مزۀ آن به سبب نجاست تغییر کند.
خویی، ابوالقاسم، التنقیح( الطهارة)، ج۱، ص۹۳.
...

[ویکی فقه] اعتصام (قرآن). اعتصام (از عصم) به معنای تمسک و چنگ زدن (به چیزی) است. در این مدخل از واژه «اعتصم» و مشتقات آن و «استمسک» استفاده شده است.
تمسک به خداوند، درپی دارنده پاداشی بزرگ: «الا الذین تابوا واصلحوا واعتصموا باللـه واخلصوا دینهم للـه فاولـئک مع المؤمنین وسوف یؤت اللـه المؤمنین اجر ا عظیما : مگر آنها که توبه کنند، و جبران و اصلاح نمایند، به (دامن لطف) خدا، چنگ زنند، و دین خود را برای خدا خالص کنند؛ آنها با مؤمنان خواهند بود؛ و خداوند به افراد با ایمان، پاداش عظیمی خواهد داد.»

پیشنهاد کاربران

منم شکر که جزع این اسم بزرگ وگرانقد رلطف خدا شامل حالم شده که دعوت شدم و الان به حاظر دارم خدمتی میکنم الله یار باشد دشمن بزار هزارتا باشد
منم خوشحالم که جزع این از الهی شدم الله یار باشد دوش من هزار باشد
معصومیت پاک

بپرس