وگر گوئی که در معنی نیند اضداد یکدیگر
تفاوت از چه سان باشد میان صورت و اسما؟
ناصرخسرو.
همه اضداد او در یک زمان جمعهمه الوان او در یک مکان یار.
عطار.
پس بنای خلق بر اضداد بودلاجرم جنگی شدند از ضر و سود.
مولوی.
|| حریفان و آنانکه با هم ناموافق اند. ( ناظم الاطباء ).- لغات اضداد ؛ کلمه هایی هستند که بر دو معنی متضاد دلالت دارند، چون : ضد بمعنی همتا و ناهمتا. ( از اقرب الموارد ). فلان لغت ازاضداد است ، یعنی دارای دو معنی است که هر یک ضد دیگری است ، مانند: فراز کردن که بمعنی بستن و گشودن است و بیع که بمعنی خرید و فروش است ، و قرء که هم بر پاکی ( طهر ) و هم بر ناپاکی ( بی نمازی ، حیض ) دلالت دارد، و ظن که به دو معنی گمان و یقین است ، و خفیه که بر نهان و آشکار هر دو دلالت دارد و جز اینها. ( یادداشت مؤلف ). و صاحب نشوءاللغه گوید: در اضداد مشابهت و مجانست میان دو لفظ هست ولی معنی آنها مخالف یکدیگر است. ( از نشوءاللغة ص 138 ). کتاب اضداد در لغت ، تألیف ابوحاتم سجستانی درباره لغات اضداد است.
اضداد. [ اِ ] ( ع مص ) در غضب شدن. ( از اقرب الموارد ). خشمناک گردیدن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). خشم گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ). خشمناک شدن. غضبناک گشتن.