اصطخری

/~estaxri/

لغت نامه دهخدا

اصطخری. [ اِ طَ ] ( ص نسبی ) نسبت به اصطخر. ( از معجم البلدان ). منسوب است به اصطخر که یکی از کوره های فارس است. ( انساب سمعانی ).

اصطخری. [ اِ طَ ] ( اِخ ) ابواسحاق ابراهیم بن محمد اصطخری فارسی که وی را کرخی نیز میگفتند. در اصطخر پرورش یافت و پس از آموختن دانش به تحقیق در علم جغرافیا پرداخت و بسی از مسائل مربوط به شهرها و بلاد گوناگون را گرد آورد و این دلبستگی وی را به سیر و سیاحت در کشورهای دیگر برانگیخت ، از اینرو در سال 340 یا بقولی 339 هَ.ق. / 951 یا 950 م. آهنگ جهانگردی کرد و نخست به کشورهای مسلمانان رهسپار شد و بلاد عرب تا هند و اقیانوس اطلس را بپیمود و با گروهی از فحول دانشمندان و صالحان و ادیبان دیدار کرد و مشاهدات و اطلاعات خویش رادر دو کتاب نفیس گرد آورد. وی نخستین دانشمند در عالم اسلام بود که درباره دانش جغرافیا بتألیف پرداخت و اثر مستقلی از خود بیادگار گذاشت و از اینرو پیشوای جغرافی دانان مسلمانان بشمار میرود، چه پیش از وی درباره این دانش تنها به ترجمه مطالب بطلمیوس اکتفا میکردند. قزوینی درباره اثر وی گوید: در کتاب او نواحی آباد بدینسان آمده است که همه قرا و بلاد و مسافت میان هر یک را یاد کرده و خصوصیات هر جایگاهی راشرح داده است و در این باره از هیچ نکته ای فروگذار نکرده است ، در تقسیم بندی کتاب خود همان روش بطلیموس را برگزیده و عالم را به اقالیم هفتگانه تقسیم کرده است و چون وی نخستین جغرافیانویس عالم اسلام بود که در این باره بتألیف پرداخت مطالب کتاب هم متکی بر مشاهده و سماع و هم نقل از کتاب بطلمیوس است و از اینرو تألیف او جامع میان لذت و فایده هر دو میباشد و در حقیقت کتاب وی برای مصنفان دیگر در این فن بمنزله ٔسرمشق و اساس بشمار میرود. اصطخری بسال 346 هَ. ق.درگذشت. تألیفات وی عبارتند از: 1 - مسالک الممالک در تاریخ و جغرافیا یا جغرافیای تاریخی است و در آن بر کتاب صورالاقالیم شیخ ابوزید احمدبن سهل بلخی اعتماد کرده است ولی این کتاب دارای نقشه نیست. کتاب به اهتمام دگویه در لیدن چاپ شده است. 2 - صورالاقالیم یا الاقالیم مشتمل است بر حدود ممالک و صور اقالیم زمین و شهرها و دریاها و رودها و مسافات بین آنها بتفصیل و همه آنها را با نقشه ها ( خرایط ) نمودار میسازد که خود آنها را صور مینامد و جمله نقشه های آن 19 صورة است. مؤلف در آغاز این کتاب گوید که در این کتاب بر صورالاقالیم ابوزید بلخی اعتماد کرده است. متن عربی این کتاب به اهتمام مسیو مولر بسال 1870 م. چاپ و به بیشتر السنه خارجی ترجمه شده است. و رجوع به قاموس الاعلام ترکی ج 2 ص 991 و ایران باستان ج 1 ص 103 و دائرةالمعارف بستانی ج 3 ص 744و معجم المطبوعات و حلل السندسیة ج 1 ص 39 و اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 6 و فهرست حبیب السیر چ خیام ج 1 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

( صفت ) ابو اسحاق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری معروف به کرخی دانشمند معروف ( ف. ۳۴۶ ه. ق . ) تالیف مهم وی کتاب [ مسالک الممالک ] است .
( صفت ) منسوب بشهر اصطخر .
محمد بن اشعث اصطخری برادر ابو داود سلیمان بن اشعث سیستانی صاحب سنن بود از عصمه بن متوکل و یحیی بن حماد روایت کرد و محمد بن زیرک از وی روایت دارد .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اصطخری (ابهام زدایی). اصطخری ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • ابوسعید اصطخری، اِصْطَخْری ، ابوسعیدحسن بن احمد (۲۴۴- ۳۲۸ق /۸۵۸ -۹۴۰م )، فقیه شافعی • ابواسحاق اصطخری، ابو اسحاق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری، کرخی نویسنده کتاب مسالک الممالک
...

دانشنامه آزاد فارسی


اصطخری ( - ۳۴۰ یا ۳۴۶ق)
ابواسحاق ابراهیم بن محمد فارسی اصطخری، معروف به کرخی، جغرافی دان مسلمان. اصطخری یکی از پایه گذاران دانش جغرافیا در جهان اسلام است. اگرچه نوشته های اصطخری از صورالاقالیم ابوزید بلخی گرته برداری شده، اما وی مطالبی نیز بر آن افزوده است. اصطخری سهم عمده ای در اشاعۀ افکار بلخی داشته است. او مسافرت های زیادی کرد و تجارب حاصل از این مسافرت ها را، بر مبنای کتاب ابوزید بلخی، نوشته است. تألیفات اصطخریً خودً مأخذ معتبری برای جغرافی دانان مسلمان شد. تألیف دو کتاب به او نسبت داده می شود: صورالاقالیم و یا الاقالیم و مسالک الممالک که به تقلید صورالاقالیم ابوزید بلخی نوشته شده اند. مولر در سال ۱۲۵۵هـ /۱۸۳۹م کتاب صورالاقالیم را منتشر کرد. دخویه، متن قدیم کتاب مسالک الممالک را که به زبان عربی بوده، در سال ۱۸۷۰م با پیش گفتاری به چاپ رساند. ابن حوقل کتاب المسالک و الممالک یا صورة الارض خود را به تقلید از اصطخری نوشته است. اصطخری مانند سایر جغرافی نگاران اسلامی، تنها به توصیف جهان اسلام پرداخته است. بیشترین بخش کتاب اصطخری به سرزمین پارس (ایران) اختصاص دارد. در واقع، بیشتر مطالب این کتاب به ذکر مسافت ها، شهرهای بزرگ و بناهای معروف، رودها، دژها، آتشکده ها و دریاچه ها پرداخته و اصطخری از خلیج فارس هم یاد کرده و سراسر خلیج فارس، بحر عمان و بخش بزرگی از اقیانونس هند، از ساحل شرقی افریقا، زنگبار تا حدود سراندیب (سیلان) را دریای ارس نامیده است و گاه انتهای این دریا را به سرزمین چین رسانده. نسخۀ خطی کتاب الاقالیم اصطخری با ۱۹ نقشه همراه است. در نسخۀ فارسی مسالک و ممالک ۲۰ نقشۀ رنگی و ۲ نقشۀ سیاه و سفید وجود دارد که به کوشش ایرج افشار به چاپ رسیده است. نظر جغرافی نگاران دربارۀ نقشه های کتاب تا اندازه ای متفاوت است. مقدسی و یاقوت و دیگران از اهمیت و صحت کتاب اصطحری یاد کرده و نوشتۀ او را برتر و کامل تر از اثر ابوزید بلخی داشته اند. البته، گاهی اثر اصطخری با نوشته های ابوزید بلخی مخلوط شده و اشتباهاتی به وجود آمده است.

پیشنهاد کاربران

اصْطَخْری ، ابواسحاق ابراهیم بن محمد فارسى اصطخری ، معروف به کرخى ، جغرافى دان پر آوازة سدة 4ق /10م . وی از اهالى استخر ( اصطخر ) فارس بود ( حمیده ، 199 ) . سال تولدش مشخص نیست ، ولى سال درگذشتش با اختلاف پس از 340ق /951م ( همانجا ) ، و 346ق /957م ( زرکلى ، 1/61؛ افشار، مقدمه ، 7 ) نوشته شده است . اصطخری پس از ابوزید احمد بن سهل بلخى ( د 322ق ) از پایه گذاران دانش جغرافیا در جهان اسلام است . گرچه نوشته های اصطخری از صور الاقالیم ابوزید بلخى مایه گرفته ، ولى وی مطالبى بر آن افزوده است ( کراچکوفسکى ، . ( IV/194
...
[مشاهده متن کامل]

از مصنفات اصطخری دو کتاب به نامهای صور الاقالیم و مسالک الممالک برجا مانده است . ظاهراً اصطخری ابتدا صور الاقالیم ( = کتاب الاقالیم ) را تصنیف کرده ، سپس آن را با شرح و تفصیل بیشتری تدوین نموده ، و بر پایة سنت کهن مسالک الممالک نامیده است ( افشار، همان ، 7 - 8؛ نک: دخویه ، «مسأله . . . 1»، . ( 42 - 58
متن نسخة خطى کتاب الاقالیم اصطخری که به زبان عربى ، و تاریخ پایان کتابت آن 690ق است ( ص 126 ) ، نخستین بار به کوشش مولر2 در 1255ق /1839م انتشار یافت . دخویه متن قدیم مسالک الممالک را که به زبان عربى بوده ، در 1870م با پیش گفتاری به طبع رسانده است ( دخویه ، مقدمه ، . ( 7 - 8 در ضمن ، نظری ابراز شده ، مبنى بر اینکه گویا اصل این اثر به زبان فارسى بوده است S, I/408 ) ؛ GAL, کراچکوفسکى ، . ( IV/197 - 198 هر دو اثر اصطخری از نظر فهرست مطالب مشابه یکدیگرند، ولى مسالک الممالک از کتاب الاقالیم مشروح تر است . ترتیب مطالب این کتاب برخلاف اثر ابوزید بر اساس اقالیم سبعه از جنوب به شمال نیست ، بلکه در آن ، اقالیم بر تقسیماتى جغرافیایى پایه گذاری شده است که شمار اقلیمها به 20 مى رسد ( بارتولد، . ( VIII/518 اصطخری خود به تفاوت میان تقسیمات جغرافیایى خویش و دیگران اشاره کرده ، و نوشته است که «این کتاب نه بر وضع هفت اقلیم نهادیم . . . و اگر کسى خواهد که کیفیت هفت اقلیم بداند، در کتابهای دیگر. . . معلوم توان کردن » ( مسالک و ممالک ، 3 ) .
اصطخری همانند دیگر جغرافى نگاران اسلامى تنها به توصیف جهان اسلام پرداخته ، و آن را به 20 اقلیم - البته نه به معنای خاص آن - بخش کرده است . وی در تقسیمات جغرافیایى خویش به مناطق واقع در طول و عرضهای شناخته شده چندان عنایتى مبذول نداشته ، بلکه به مناطق جغرافیایى وسیع و سرزمینهای بزرگ توجه نموده است و پس از ذکر اطلاعات عمومى پیرامون «ربع مسکون » و مساحت سرزمینها، وضع دریاها را به شرح آورده ، و به صورتى مشروح به ذکر مختصات مناطق اسلامى عصر خویش - از جمله جزیرةالعرب ، دریای پارس ، مغرب ، اندلس ، سیسیل ، مصر، شام ، دریای روم ( مدیترانه ) ، جزیره ، عراق ، جنوب ایران ( خوزستان ، پارس ، کرمان ) ، سند و هند، مرکز و شمال ایران ، ارمنستان ، اران و آذربایجان ، جبال ، دیلم ، خزر، دریای خزر و سرانجام ماوراءالنهر - پرداخته است ( همان ، 4 - 5؛ نک: کراچکوفسکى ، . ( IV/197
این تقسیم بندی در نسخه های عربى و ترجمه های فارسى همگون و بر یک روال است . اصطخری در وصف هر یک از کشورها و سرزمینها، اطلاعاتى از حدود و نیز شهرهای آنها با ذکر مسافتها به دست مى دهد و با تفصیل به شرح محصولات بازرگانى ، صنعت و اوضاع و احوال قومى و نژادی آنها مى پردازد ( کراچکوفسکى ، همانجا ) . گاه مطالب کتاب اصطخری دربارة برخى مناطق ، بسیار مختصر و کوتاه است . به عنوان نمونه کراچکوفسکى به نقل از آماری مى نویسد که نوشتة اصطخری دربارة سیسیل ( صقلیه ) اندک ، ولى بسیار پر مغز و حائز اهمیت است ( همانجا؛ نک: اصطخری ، مسالک الممالک ، 70 ) .
گاه نکته های ناروشنى در کتاب اصطخری مى توان یافت . یکى از این نکته ها جبل القلال ( جبل القلل ) در دریای مدیترانه است ( همان ، 71 ) . رنو1 این ناحیه را با فراکسینتوم 2 نزدیک فرانسه که از اواخر سال 889 تا 972م در تصرف اعراب بود، تطبیق داده است ( نک: کراچکوفسکى ، همانجا؛مینورسکى ، 23 - 24 ) ؛اما مینورسکى مى نویسد که هنوز این نکته به درستى مشخص نشده است ( ص 24 ) .
اصطخری سراسر خلیج فارس و بحر عمان و بخش بزرگى از اقیانوس هند از ساحل شرقى افریقا، زنگبار تا حدود سراندیب ( سیلان ) را دریای پارس نامیده است و گاه انتهای این دریا را به سرزمین چین رسانده است ( مسالک و ممالک ، 31 - 38 ) .
وسیع ترین بخش کتاب اصطخری مربوط به سرزمین پارس است . در واقع بیشتر مطالب این کتاب به سرزمین ایران اختصاص دارد. وی در شرح مربوط به سرزمین پارس نه تنها به ذکر مسافتها و شهرهای بزرگ و بناهای معروف پرداخته ، بلکه به دژها، شهرهای حصین ، آتشکده ها و رودها نیز اشاره کرده است ( همان ، 104 - 106 ) . وی سپس به شرح دریاچه ها پرداخته ، و باز از خلیج فارس یاد کرده ، و نوشته است : «دریای پارس خلیجى باشد از دریای محیط. . . و آن را به پارس و کرمان باز خوانند» ( همان ، 109 - 110 ) .
نسخة خطى کتاب الاقالیم اصطخری با 19 نقشه همراه است . در نسخة فارسى مسالک و ممالک 20 نقشة رنگى و 2 نقشة سیاه و سفید وجود داشته که به کوشش ایرج افشار به چاپ رسیده است . به گفتة وی در همة نسخه های فارسى کتاب نقشه های رنگین وجود دارد. نقشه های کتاب از روی نسخة موزة ایران باستان - که نسخة کامل و کهن موجود بوده - به طبع رسیده است ( مقدمه ، 26 ) . احتمالاً اصطخری در همراه کردن آثار خود با نقشه ها روش ابوزید بلخى را به کار گرفته است ، چه از نام کتاب ابوزید بلخى ، صور الاقالیم ، مى توان دریافت که این کتاب با نقشه هایى همراه بوده است . نوشته های جغرافى نگارانى چون مقدسى ، یاقوت و دیگران نیز مؤید این نکته است ( مقدسى ، 5، حاشیه ؛ بارتولد، . ( VIII/518 - 519
دربارة نقشه های کتاب اصطخری نظر جغرافى نگاران تا اندازه ای متفاوت است . ابن حوقل که معاصر اصطخری بوده ، و گویا در 340ق با وی دیداری داشته است ( کراچکوفسکى ، ) ، IV/198 دربارة این دیدار چنین مى نویسد: ابواسحاق فارسى را دیدم که این نقشه را از سرزمین سند ( هند ) کشیده بود که آشفته مى نم . . .

بپرس