اسلم

/~aslam/

فرهنگ اسم ها

اسم: اسلم (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: aslam) (فارسی: اَسلَم) (انگلیسی: aslam)
معنی: سالم تر، درست تر، بی گزندتر، نام ساربان پیامبر اسلام ( ص )، ( در قدیم )، تندرست تر، بی خطرتر، ) نام چند تن از صحابه
برچسب ها: اسم، اسم با ا، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

اسلم. [ اَ ل َ ] ( ع ن تف ) نعت تفضیلی از سلامت. سالم تر. بسلامت تر. درست تر. سلیم تر. بی گزندتر: اسلم طرق این است... اسلم شقوق فلان است.

اسلم. [ اَ ل ُ ] ( ع اِ ) ج ِ سَلم.

اسلم. [ اَ ل َ ] ( ع ن تف ، اِ ) یا عِرْق ِ اسلم. باسلیق ابطی است. یعنی رگ باسلامت تر و باسلیق ابطی را باسلامت تر از بهر آن گفته اند که اندر زیر آن شریان نیست و اندر زیر باسلیق مادیان شریان است. و نیش رگ زن بخطا بشریان نیاید. ( از ذخیره خوارزمشاهی ).

اسلم. [ اَ ل َ ] ( ع اِ ) طفی. شاخه های مقل.

اسلم. [اَ ل َ ] ( ع اِ ) مؤلف عقدالفرید آرد: قال الشاعر:
و اذا تکون کریهة فرَّجتها
اَدعو باَسلم مَرة ورَباح.
یرید التطیرباسلم و رباح ، للسلامة والربح.
( عقدالفرید چ محمد سعید العریان ج 2 ص 140 ).

اسلم. [ اَ ل َ ] ( اِخ ) ( کوه... ) کوهی است بخراسان که خط سرحدی ایران و روسیه از شمالی ترین قله آن میگذرد. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 24 ).

اسلم. [ اَ ل َ ] ( اِخ ) نام قبیله ایست از عرب. ( انساب سمعانی ص 6 ب ). || بنی اسلم نام سه قبیله از قبائل عرب است. ( از قاموس الاعلام ترکی ). || بطنی از جَرْم. رجوع به جَرْم و صبح الاعشی ج 1 ص 322 شود. قال الکمیت :
کأن الغطامِطَ من غَلْیِها
اراجیزُ اَسلم تهجو غفاراً .
( عیون الاخبار ابن قتیبه ج 3 ص 265 ).
و ذکر اسامةبن زید: ان شیوخاً من اسلم حدّثوه ان رسول اﷲ صلی اﷲ علیه وسلم جأهم و هم یرمون ببطحان ، فقال رسول اﷲ ( ص ): ارْموا یا بنی اسماعیل ، فقد کان ابوکم رامیاً، وانا مع ابن الادرع ، فتعدّی القوم فقالوا یا رسول اﷲ، من کنت معه فقد نَضَل. قال رسول اﷲ ( ص ): ارموا و انا معکم کلکم. فانتضلوا ذلک الیوم ثم رجعوا بالسواء لیس لأحد علی احد منهم فضل. ( عقدالفرید ج 1 صص 141-142 ).و رجوع به الموشح چ قاهره ص 193 و 194 و تاریخ اسلام تألیف فیاض ص 88 و 115 و فهرست امتاع الاسماع شود.

اسلم.[ اَ ل َ / ل ُ ] ( ع اِ ) نامی از نامهای مردان عرب.

اسلم. [ اَ ل َ ] ( اِخ ) نام ساربان رسول صلی اﷲعلیه وآله و او رفیق رافع بوده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).

اسلم. [ اَ ل َ ] ( اِخ ) نام مولی عمربن خطاب. وی سپس بخدمت رسول صلوات اﷲعلیه رفت ولی حدیثی از آن حضرت نقل نمیکند و از ابوبکر، عمر، عثمان و اصحاب دیگر روایت دارد و در روایت موثق است. و نظر بروایتی از اهالی یمن است و بروایت دیگر حبشی است.در سال 11 هَ. ق. رسول ( ص ) او را از عمر بخرید و در سنه 80 هَ. ق. در 114 سالگی درگذشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع بذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 228 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سالم تر، بی گزندتر
( صفت ) سالم تر بسلامت تر درست تر بی گزندتر .
ابو سعید محدث است .

فرهنگ معین

(اَ لَ ) [ ع . ] (ص تف . ) سالم تر، درست تر، بی گزندتر.

فرهنگ عمید

سالم تر، بی گزندتر.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی أَسْلَمَ: تسلیم کرد-اسلام آورد
معنی أَسْلِمْ: تسلیم کن-اسلام بیاور
معنی أُسْلِمَ: که تسلیم باشم
ریشه کلمه:
سلم (۱۴۰ بار)

دانشنامه عمومی

اسلم (فیلم). اسلم ( انگلیسی: Slam ) یک فیلم مستقل به کارگردانی مارک لوین است که در سال ۱۹۹۸ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ساول ویلیامز اشاره کرد. این فیلم برنده دوربین طلایی از جشنواره فیلم کن شده است.
عکس اسلم (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

acatalectic (صفت)
دارای اوتاد کامل، اسلم، مردد، شکاک

پیشنهاد کاربران

بپرس