اسطوره

/~osture/

مترادف اسطوره: افسانه، داستان، قصه

متضاد اسطوره: تاریخ

برابر پارسی: افسانه، استوره، داستان

معنی انگلیسی:
fable, myth

لغت نامه دهخدا

اسطوره. [ اُ رَ ] ( ع اِ ) اسطور. اسطارة. سخن پریشان و بیهوده. سخن باطل. ( غیاث ). || افسانه. ( مهذب الاسماء ) ( غیاث ). ج ، اساطیر :
قفل اسطوره ارسطو را
بر در احسن الملل منهید.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

افسانه، قصه، حکایت، سخن پریشان وبیهوده، اساطیر جمع
( اسم ) ۱ - افسانه قصه . ۲ - سخن پریشان . جمع : اساطیر .

فرهنگ معین

(اُ طُ رِ ) [ ع . ] ( اِ. ) ۱ - افسانه ، قصه . ۲ - سخن بیهوده و پریشان . ج . اساطیر.

فرهنگ عمید

قصه ها و حکایت های بازمانده از دوران باستان دربارۀ خدایان، قهرمانان، و به وجود آمدن اشیا و حوادث.

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] اسطوره، در اصطلاح یک پدیده اجتماعی با حالت سمبولیک و به عنوان یک نظام فرهنگی است که بیانگر یک جهان بینی کلی در باب جهان، منشأ آن، مقام و موضع انسان در طبیعت و همچنین نیروهای برین است. اسطوره با موجودی کامل و ذهنی ژرفا (تخیل) سروکار دارد. تأویل اسطوره، متضمن فهم فرهنگ ها در دوران های ماقبل منطق و نه غیرمنطقی است.
ریشه یابی اسطوره بر دو قسم است:
تاریخ نگاران یونانی مراقب بودند که خود را از "اسطوره نگاران" متمایز کنند؛ زیرا مدعی بودند که نویسندگان اساطیر، افسانه پردازی می کنند و اغلب افسانه هایی نامحتمل، نادرست و بیشتر (چنان که افلاطون می پنداشت) افسانه های غیراخلاقی را بازگو می نمایند.
از سوی دیگر، همین تاریخ نگاران هرگز در راست بودگی برخی اسطوره ها، به ویژه داستان های مربوط به جنگ تروا تردید نداشتند. در سده نوزدهم میلادی بود که پژوهندگان مدعی شدند که همه اسطوره ها غیرتاریخی اند، جنگ تروا هرگز رخ نداده و "هومر" که به زعم آنان اصلاً وجود خارجی نداشت، هیچ به جز پرتوی، سرشت یک "اسطوره خورشیدی" را رقم نزده است.
آن گاه اشلیمان در برابر چشم پژوهندگان، عملاً در شهر تروا به حفاری پرداخت و بسیاری از باستان شناسان ادوار متأخر تأیید کرده اند که بیشتر "اسطوره ها"ی هومر و اسطوره های دیگر مانند داستان های کتاب مقدس درباره توفان و برج بابل اساساً راست بوده است.
امروزه عموماً پذیرفته اند که اسطوره و افسانه می تواند ریشه در حقایق تاریخی داشته باشد و اغلب این طور بوده است که اسطوره و افسانه ریشه در حقایق تاریخی داشته.
در قرن نوزدهم، اروپا رویکرد به اسطوره ها به مثابه افسانه ها و خیال پردازی های شاعرانه، پراکنده و کمابیش بی معنا همچون خواب ها و رؤیاها را کنار گذاشت و آن ها را قالب هایی در نظر گرفت حامل معنایی که می تواند ما را به درک سازوکارهای درونی فرهنگ های جوامع انسانی راهنما باشند.
در تغییر این رویکرد سه عامل اساسی وجود داشت: نخست روان شناسی فرویدی و تعبیر جدیدی که او از رؤیا مطرح کرد؛ سپس زبان شناسی تاریخی که شروع آن را در سال 1786 بود و سرانجام زبان شناسی ساختی که تقریباً یک قرن بعد به همت زبان شناسانی چون دوسوسور و یاکوبسن شکل و قوام گرفت.

[ویکی فقه] اسطوره (ادبیات فارسی). اسطوره واژه ای عربی معادل Myth در انگلیسی است که وارد زبان فارسی شده است. «Myth» که امروزه در بیشتر زبان های اروپایی رایج است، از واژۀ یونانی Mythosیا Muthes گرفته شده و به معنای سخن، پیام و گفتار است. در فرهنگ آکسفورد بزرگ و فرهنگِ و بستر معانی متفاوتی برای این واژه آمده است که غالباً به معنای «داستان و هم انگیز خیالی که یک پدیده طبیعی یا کردار، نهاد یا اعتقاد اجتماعی را توضیح می دهد»،به کار می رود.
۱) دربارۀ ریشه کلمه اسطوره دو نظر وجود دارد: یکی اینکه از فعلِ «سَطَرَ» و اسم «سَطْر» می آید و به معنانی «نوشته» است؛ ۲) دوم اینکه معرب کلمۀ یونانی «Istoria» است که در زبان انگلیسی به دو صورت History (تاریخ) و story (داستان) آمده است. ۳) امروزه بیشتر لغت شناسان عرب بر این نظرند که اسطوره از استوریای یونانی گرفته شده است. قدمت کاربرد این لغت در زبان فارسی به چند دهه پیش می رسد؛ لذا این واژه در متون ادبی گذشته (در شعر شاعرانی چون فردوسی، سعدی، حافظ و...)،به کار نرفته و برای بیان مفهوم Myth کلمه «افسانه» کاربرد داشته است. ۴) افسانه، در فرهنگ دهخدا به معنای سرگذشت و حکایات گذشتگان، قصه، داستان، سخن ناراست و دروغ و... آمده است. این کلمه در متون ادبی قدیم در یکی از معانی فوق به کار رفته و ترکیب های متفاوتی هم از این کلمه ساخته شده است نظیر: افسانه ساختن، افسانه گشتن و افسانه بستن. بنابراین افسانه یک کلمه اصیل فارسی بوده و معادل بهتری برای Myth باشد.
تعریف اصطلاحی
از نظر اصطلاحی اسطوره، افسانه و یا Myth، داستان هایی ذهنی اند که حقایقی ژرف را در خود دارند و نگرش های جمعی به مسایل بنیادین مانند مرگ، حیات، الوهیت و هستی را بیان می کند.مسئله مرگ، آفرینش، خداوند و... بحث هایی است که همواره ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. بشر اولیه که نمی توانسته برای این مباحث علت و توجیه علمی بیابد، همواره در گسترۀ خیال خویش، در جست وجوی علت پدیده ها بوده است و داستان ها و قصه هایی پرداخته و سینه به سینه منتقل شده تا به امروز رسیده است.
بخش ها
داستان های افسانه ای دو بخش می شوند: ۱) دسته ای درباره آفرینش، خداوند، مرگ و... است. ۲) دسته ای دیگر دربارۀ خود مردم و زندگی اجتماعی آن ها، قصه ها و غصه هایشان، دردها و شادی هایشان، قهرمانی ها و شکست هایشان و... .
ویژگی ها
...

مترادف ها

myth (اسم)
افسانه، اسطوره

فارسی به عربی

اسطورة

پیشنهاد کاربران

ستبرا، استبرا ، ستبر ؛استوره، اساتیر؛نما، نمایان.
اسطوره از historia یونانی است به زبان ایتالیایی storia است و در پهلوی میتخت mitokht
سلیم
اسطوره: الگو و نمونه بزرگ.
استوره از ایستوریای یونانی هست . این واژه عربی نیست و ریشه اش یونانی هست
اگر به لحاظ جهان بینی کلمات و مفهوم خود کلمه، این کلمه رو بررسی کنیم و ببینیم این کلمه با ریشه خودش چه چیز به ما می گوید اینطور می شود تبیین کرد؛
اسطوره که برابر فارسی آن استوره می باشد از کلمه ی ( است ) شکل گرفته و کلمه ی است تغییر شکل یافته ی کلمه ی هست می باشد. و کلمه هست هم که از هستی و بودن و ماندگاری ایجاد مفهوم می کند و در زبان انگلیسی امروزی is می باشد که همان هست یا است خودمان می باشد البته قانون حذف و اضافه حروف هم در غالب کلمه که یکی از دلایل ایجاد لهجه ها و زبان ها می باشد در کلمه is قابل مشاهده هست. با این تعریف کلمه اسطوره یعنی کسی که با ثبت یک اثر یا یک عمل در جهت مثبت یا منفی آن، خودش را استوار و آراست یا اَرَست و ارسطو می کند و هست و ماندگار می شود. و مثل یک استار یا ستاره در جهت مثبت یا منفی در جوامع بشری خودنمایی می کند. از آنجایی که بشر برای به زنجیر کشیدن کلماتِ آوایی و ماندگار شدن آن، کلمات را با نوشتن ماندگار کرده است کلمه سطربندی نیز که مرتبط با همین مفهوم اسطوره می باشد دارای زنجیره مفاهیم مشترک می باشد. به طوری که اگر بررسی بیشتری داشته باشیم در ابعاد مختلف در زبان انگلیسی امروزی به کلماتی از قبیل history, story, store هم خواهیم رسید. البته سه مقوله زبان و نژاد و دین در بشر مثل شاخ و برگ یک درخت می باشد که هرچه به گذشته برگردیم به یک ریشه مشترک می رسیم مثل همین کلمه صراط المستقیم در قران که کلمه صراط در زبان لاتین و انگلیسی امروزی از ریشه استراتو و استریت و استار می باشد که قانون نگارگری یا صورتگری حروف در ملل مختلف باعث شده ما فکر کنیم این مفاهیم چیز جدای از همدیگر می باشد. اگر هم از لحاظ علم فلسفی و علم معرفتی به این مفهوم ورود کنیم اسطوره به عنوان یک شخص، معیار و ملاک حق و باطل یا درستی و نادرستی کار نیست بلکه اسطوره به عنوان آن چیزی که در ذات طبیعت و هستی، خداوند متعال از ذات وجود خودش نهاده است و باعث آراستگی و ارسطو شدن می شود ملاک کار می باشد. که در این خصوص مولای متقیان امام علی فرموده که حق و درستی و راستی و رُستن و روستا و رستم شدن با ممارست رو بشناس و افراد رو بر مبنای اون حق بسنج نه اینکه افراد رو ملاک حق و درستی کار بدونیم. اینکه این همه انحرافات اخلاقی در بشر ایجاد شده دقیقاً به خاطر همین مسیله هست که اشخاص در اذهان ارزش یا ضدارزش تلقی می شوند. در صورتی که بهتر است بگوییم فلان شخص در فلان مقوله شاخص می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

میتخت / mitoxt
استوره با سترگ همریشه ست ینی بزرگ و برجسته
واژه اسطوره
معادل ابجد 281
تعداد حروف 6
تلفظ 'osture
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: اسطورَة، جمع: اساطیر]
مختصات ( اُ طُ رِ ) [ ع . ] ( اِ. )
آواشناسی 'osture
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
روایات باستانی درباره آفرینش و چگونگی پیدایش هستی، موجودات و اشیا در ارتباط با ایزدان و انسانهایی با توانایی های آسمانی و فوق بشری و. . . که ریشه های مذهبی و اعتقادی دارد و از یک داستان واقعی سرچشمه گرفته است که با افسانه که داستان های عامیانه و غیر مذهبی است متفاوت است
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه پارسی است و باید به شکل استوره نوشته شود
از ریشه پارسی است یا هست ( وجود داشتن ) ار یا همان or در انگلیسی ( پسوند کنندگی کار مثل ویراستار، دادار، آشکار ) ه ( پسوند نسبت و اتصاف ) یعنی کسی یا چیزی که بوجود آورنده و هست کننده است، کسی که اتفاقی بزرگ و خداوندی رقم زده که بخشی از داستان آفرینش هستی است. واژه های انگلیسی history, story, store ( که ریشه در زبان آریایی دارد ) نیز از
همین ریشه و در رابطه با هستی و موجودیت میباشند
برخی این وازه را با سطر هم ریشه میدانند . این کاملا اشتباه است چرا که استوره ها غالبا مربوط به دوران پیشا تاریخ و قبل از ابداع خط و سطر هستند و به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شده اند

بادرود. اسطوره شخصیتهاورویدادهای تاریخی هستند که زمان وجغرافیای معینی برای آنهادرتاریخ ثبت نشده ومعمولادرطی زمان زندگی ، آثارواحوالشان درهاله ای ازراست ودروغهای متافیزیکی هم پیچیده شده ولی نشانه هایی ازآنان
...
[مشاهده متن کامل]
باقی مانده است. مثلا، شاهان وقهرمانان سلسله ی پیشدادیان ویاکیانیان درایران که محل جغرافیایی وزمان زندگیشان نامعلوم اند، اغراق درزایش، پرورش وعملکردشان بسیاراست اماازآنجاکه یک فرهنگ غنی ازآنان درتاریخ بجامانده وبه مارسیده، نمیتوان حضورشان رادرتاریخ نفی کردهمچنانکه نمیتوان زرتشت راکه زمان ومکان جغرافیش نامعلوم وداستان زندگیش پرازافسانه های شگفت انگیزاست راکتمان کرد. اسطوره باافسانه یکی نیست چون افسانه رامردمان میسازندولی اسطوره هاواقعیت ثبت نشده دارندبااین توضیح که دروغهاوافسانه هادرتاریخ وفرهنگ ملل مختلف بسیارندکه نبایدبااسطوره اشتباه شود. ویک توصیه:اطلاق اسطوره به افرادتاریخی نادرست است. مثلا اسطوره خواندن یک قهرمان ورزشی فرضا:پله، اسطوره ی فوتبال یاتختی اسطوره ی کشتی و. . . پیشنهادمیشود بجای اسطوره ازابرقهرمان استفاده کنیم. سپاس

اسطوره:افسانه
اسطوره
داستان، حکایت اخلاقی، دروغ، افسانه، موضوع، حکایت گفتن
معانی دیگر: قصه گفتن، حکایت بافتن، افسانه نوشتن، دروغ بافی کردن، حکایت ( به ویژه اگر اخلاقی باشد و شخصیت های آن حیوانات باشند مثل حکایات کلیله و دمنه ) ، داستان ( اخلاقی ) ، دستان، اسطوره، داستان دروغین، ( قدیمی ) ساختار یا داستان یک اثر ادبی، طرح داستان، دروه
...
[مشاهده متن کامل]

Legend
سخنان یا اشخاص و آثاری که مربوط به موجودات یا رویداد های فوق طبیعی روزگار باستان و ریشه در باورهاواعتقادات مردم روزگار کهن دارد.
سخنان یا اشخاص و آثاری که مربوط میشه به موجودات یا رویداد های فوق طبیعی روزگار باستان
که ریشه در باورها و اعتقادات مردم روزگار کهن دارد.
به باور های کهن یک قوم در باب هستی و پیدایش شان، اسطوره میگویند.
سمبل - - نماد
پهلوانی که ورزشگاه راچو�
معبد ستایش می کرد. .
باآراستن سیکس پک وبازوی چون هرکول . .
شگفتا که ندانست
تنها چیزی که بجا ماندباشگاه بود
اسطوره هاهم آوازه ازنام باشگاه دارند
�باسپاس
�امیدکه قبول افتد
افسانهٔ نمادین چکیدهٔ فرهنگ باستان از دورانی که هنوز بشر نوشتار نمی دانست یا نداشت
در لغت معرَبِ استوری ( داستان ) یا هیستوری ( تاریخ ) ، چکیدهٔ فرهنگ باستان در قالب افسانه، اساوره، Myth، افسانهٔ حاویِ چکیده ای از دانسته ها و یافته های بشر طی قرون و هزاره ها که سینه به سینه منتقل شده است.
داستانهای علمی تخیلی نیست بلکه رویدادهای قهرمانان و خدایان و موجودات عجیب و غریب در زمان خودشان بوده است. این داستانها واقعی بوده نه ساخت ذهن بشر. گیلگمش و انکیدو واقعا هومبابا غول جنگل را کشتند. اینها
...
[مشاهده متن کامل]
شخصیت های واقعی بودنددر زمان خودشان . یا اسطوره های بابل که خدایان از طبقات آسمان و جهان زیرین پایین و بالا میرفتند. سلوکشان را به تصویر می کشیدند. یا سلوک گیلگمش در دریا برای یافتن جاودانگی.

واژه mithokht را میتوان به صورت میدوخت تلفظ کرد که از مصدر می دوختن یا دوختن و بافندگی باشد. قوای ادراکی فهم و عقل انسان هم از استعداد بافندگی برخوردارند. بافندگی های احساسی ؛ فکری ؛ خیالی و اوهامی را می توان افسانه نامید. میدوخت ؛ میتوس ؛ اسطوره و یا افسانه را میتوان داستان ساختگی دانست. یعنی داستانی که بطور واقعی رخ نداده باشد بلکه ساخته و پرداخته ذهن روایت کننده یا سراینده باشد. یک داستان ساختگی یا یک افسانه میتواند به مرور زمان در بین اعضای یک گروه ؛ یک طایفه ؛ یک قبیله و یک ایل و یا یک قوم به باور تبدیل شود، طوریکه آن قوم آن افسانه را رویدادی واقعا اتفاق افتاده دریابد و آنرا حقیقت بداند. به عنوان مثال افسانه آفرینش شش روزه جهان و خلقت آدم در باغ بهشت از گل و دمیدن روح در کالبد وی و آفرینش حوا از دنده های چپ و یا راست او توسط خداوند که توسط موسا ( موسی ) پیامبر قوم یهود در کتاب آفرینش ( اولین کتاب عهد یا وصیت نامه قدیم )
...
[مشاهده متن کامل]

سروده شده است، در بین قوم یهود افسانه تلقی نمی شود بلکه یک حقیقت مسلّم می باشد، طوریکه انگار این داستان در واقع رخ داده باشد. پیامبر اسلام هم این داستان را در قرآن با اندکی تفاوت از کتاب آفرینش اقتباس نموده و مسلمانان آنرا حقیقت می دانند و در افسانه بودن آن به خود شک و تردید راه نمی دهند. گفت و گوی خداوند با انسان یکی دیگر از افسانه های بزرگ می باشد که برای پیروان ادیان ابراهیمی بخصوص در سطح مراجع تقلید حقیقتی مسلّم و انکار ناپذیر می باشد و هرکس منکر آن باشد، جای او در پایان راه آفرینش جهنم موعود خواهد بود و کسانیکه به آن باور داشته باشند در پایان راه وارد بهشت خواهند شد. طوری که پیداست کل جوامع بشری بخصوص جوامع دینی از لحاظ خداشناسی نسبت به دوران ماقبل تاریخ تا کنون کوچکترین قدمی پیشروی نکرده اند. با اطمینان و یقین می توان ادعا نمود که اگر از برجسته ترین عالِمین دینی و مراجع تقلید دینی در سراسر دنیا سوال کنیم که خدا کیست و چیست؟ یک پاسخ حقیقی و مطابق بر واقعیت دریافت نخواهیم کرد. ما انسان های امروزی در یک نکته می توانیم با هم اشتراک نظر و باور داشته باشیم و آن اینکه جهان و پیدایش آن و کلیه موجودات زنده و غیر زنده در آن دارای یک تاریخ حقیقی و واقعی و مطلق می باشند. کلیه داستان هایی که تاکنون در مورد این پیدایش سروده شده اند را میتوان افسانه نامید غیر از شناخت و دانش علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات محض. لذا هنوز دیر نشده و هرگز دیر نخواهد بود که از نو خدا شناسی را آغاز کنیم و آنهم با غایت شناسی نظریات و تئوری های علمی و فاصله گرفتن کامل از معارف به اصطلاح وحیانی و حدیثی و روائی دینی. تئوری تکاملی داروین در علم زیست شناسی بر خلاف باور ادیان ابراهیمی به انسان آموخته و می آموزد که خداوند نسل بشر را نه از آدم و حوا بلکه همه موجودات زنده را از راه تکامل آفریده است و نظریه مه بانگ در علوم نجوم و کیهان شناسی به انسان می آموزد که خداوند جهان را ظرف شش روز از عدم و نیستی نیآفریده است بلکه نه تنها یک جهان بلکه مجموعه وسیعی از جهان های موازی و مساوی را از هستی بیکران خویش آفریده است. نظریات علمی را میتوان به زبان تشبیه و استعاره شمع و مشعل هایی در نظر گرفت که از چند قرن پیش در پهنه ظلمت تاریخی حاکم بر اندیشه انسان افروخته شده اند و نور و درخشش آنها به سرعت در حال افزایش است و روزی فرا خواهد رسید که باور علمی بطور کامل جایگزین باور های دینی موجود گردد و از ادیان فعلی در حافظه و خاطره تاریخ و خاطره و ذهن و زبان انسان جز نام و نشانی ناچیز باقی نخواهد ماند. افسانه نوین آفرینش بذر همان باور علمی است که به تازگی پاشیده شده است و مطمئنن و یقینن به ثمر خواهد رسید و همه افراد انسانی از میوه های گوناگون و با مزه آن تغذیه خواهند نمود. بطور اختصار پایه های مستحکم ساختمان این افسانه بر چند حقیقت زیر استوار اند که طول کلیه اعصار آینده تا قیامت کبرا یا آخرین مه بانگ با هیچ طوفان و زلزله زمینی و دریایی به لرزش نمی افتند و حتا با انقراض نسل انسان در منظومه شمسی این افسانه از بین نخواهد رفت.
الف - کثرت پایان ناپذیر ماورایی . یعنی تقسیم پایان ناپذیر هستی بیکران به هستی های محدود و متناهی.
ب - سرنوشت های پنجگانه جنسی - عشقی کلیه افراد انسانی .
پ - نفوس عشره یا من و یا خویشتن های کلیه افراد انسانی مشتمل بر پنج نفس مردانه و پنج نفس زنانه یا همان پنج آدم و پنج حوای خودی که در حالت اولیه بهشتی هستی یعنی قبل از آغاز سفر آفرینش، خانواده های ده عضوی خودی را تشکیل میداده اند و همگی بطور هم سن در یک سن معتدل ( به احتمال قریب به یقین با سن چهل سالگی ) پس از خلقت از حیات جاودانه در سطح کمال برخوردار بوده اند.
ت - سفر خلقت از طریق چرخه قیامت ها یا مه بانگ های هفت گانه و بیشمار بر اثر نوسانات متوالی انقباض و انبساط هستی های محدود و متناهی صورت میگیرد.
در پایان سخن و کلام کودکانه خویش چند بیت شعر کودکانه متاثر از چهار بیت شعر از انوری :
در جهانی و از جهان پیشی /
همچو معنی که در بیان باشد
این جهان لفظ و تو در او معنی/
چون سلک معانی نظام دادم
از این حقیر :
به تنهایی نگنجند این و آن اندر یک متناهی جهان/
بیشمار جهان ها ببایند تاکه گنجانند او را در میان
این جهان تنها یک لفظ است کلی در بیان معنای بیکران/
یک و دو و سه و صد جهان کَی توانند کنند آنرا کاملا بیان

اسطوره ریشه یونانی و لاتین داره و به زبان های دیگر وارد شده است
دروغ ننویسید لطفا، کاربران
استوره _ پیشکسوت _ پیشداد
اسطوره ( استوره ) در اصل فارسی واز ترکیب سه واژه ( است ؛ او ؛ ره ) درست شده که ره مخفف راه ورویهم به معنی ( راه ؛ او است ) ؛ اشاره به چیزی یا کسی که راه؛ هدف ؛ یا آرمانی را نشان میدهد که در لاتین به story و history تبدیل شده است
برابر پارسی اش را می توان میتخت mitokht که واژه ایست پهلوی و ساده شده ی میثخت mithokht است آورد ؛ و چه بسیار نزدیک به واژه ی myth انگلیسی است!
اسطوره ( Mith ) : [اصطلاح جامعه شناسی] از ریشه یونانی به معنای ( ( گفتار ) ) و ( ( داستان شاعرانه ) ) گرفته شده است . در گذشته تجسمی از دنیا و مقام انسان را در درون آن منعکس می کرد . در زمان ما اسا س اسطوره را نه تخیل یا دیدی ساده لوحانه در برابر جهان بلکه بینشی عقلانی در جهت وصول به هدفی مشخص تشکیل می دهد . در این معنا ایدئولوژیهای سیاسی حاوی اسطوره ها بسیارند . ارتقای شخصیت های سیاسی و نهادهای ملی و تبدیل آنان به عناصری برین و ناب و متعالی ( ( اسطوره ) ) در حرکت مردم و بسیج آنان آثاری شگرف دارند .
...
[مشاهده متن کامل]

وسایا راتباط جمعی می توانند هم اسطوره ساز و هم اسطوره زدا باشند ( با پایین آوردن شخصیت در سطح معمولی و زدودن اندیشه های غالب غیر واقعی منتسب بدان ) .
به مرور زمان اسطوره به بیانی ساخت مند و غیر آشکار در متن مقوله های ادبی به کار رفته است .
منبع https://rasekhoon. net

اسطوره:
دکتر سرامی در مورد واژه ی اسطوره می نویسد: ( ( اسطوره به داستانی اطلاق می شود که قبل از تاریخ یا در سپیده دمان آن، در ذهن آدمیان شکل گرفته و حاکی از کوشش خیال انسان در توجیه جهان آفرینش، آفرینه ها، و آفریده های گوناگون است. ) )
...
[مشاهده متن کامل]

وی در ادامه می نویسد: ( ( در اسطوره خرد فرمانروا نیست و اصولا اصطلاح میتوس مقابل لوگوسlogos داستان های حاکی از واقعیت و مقبول عقل و منطق است. ) )
( از رنگ گل تا رنج خار، دکتر قدمعلی سرامی، ۱۳۸۳، ص ۶۲. )

نیرافسان
اسطوره حوادث ما قبل تاریخ است که نیاکان ما یا به صورت شفاهی نقل وقول می کردند وبعدا نوشته می شد انسان نیک در اسطوره تمام ضعف هایش کاسته می شد وبر نیکی هایش افزوده رستم در جنگ با سهراب دروغ می گوید برای
...
[مشاهده متن کامل]
فرار ار مرگ یا در تله جاسوسی افراسیاب می افتد اما خاصیت اسطوره حمایت از قهرمان ملی حتی اگر ضعف داشته باشد

در اوستا " میتخت mitokht "در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
الگوی بزرگ
الگوی بسیار مناسب
الگوی رنج کشیده ومنم

وازه اسطوره به معنی الگوی بزرگ وبه تمام مهدی در هر کار یا سر رشته ای
اسطوره به معنی الگوی بزرگ ونمونه
اسطوره به معنی سرمشق و پایه وبن انجام کاری مفید

حرفه ای، معروف
نیکنام
بهترین لقب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)

بپرس