استغاثه
/~esteqAse/
مترادف استغاثه: التماس، الحاح، تضرع، زاری، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله، ندبه، دادخواهی، فریادخواهی، مددطلبی
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- استغاثه کردن ؛ استمداد کردن.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) فریاد رس خواستن دادخواهی کردن دادرسی خواستن کمک طلبیدن . ۲ - ( اسم ) فریاد خواهی دادخواهی . ۳ - زاری تضرع . جمع : استغاثات .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] استغاثه به معنای کمک خواستن به هنگام بلا و گرفتاری. استغاثه بر دو نوع استغاثه به خدا و بندگان است. آیات و روایات و همچنین سیره مسلمانان بر جایز بودن استغاثه به خدا دلالت دارد. اما درباره استغاثه به اولیای الهی(زندگان و ارواح مردگان) اختلاف است.
استغاثه به معنای دادخواهی و یاری طلبیدن در حالت سختی و شدت است. فرق آن با دعا این است که دعا، هر نوع خواندنی را شامل می شود اما استغاثه خواندن همراه با فریاد و یاری جستن است. همچنین استغاثه در حال شدت است؛ اما توسل در دو حالت سختی و آسانی را دربر می گیرد. برخی نیز معتقدند استغاثه، توسل و دعا با هم فرقی ندارند.
استغاثه به دو صورت است. یکی طلب یاری از خدا و دیگری از غیر خدا. تمام مسلمانان نوع اول را جایز می دانند. اما وهابیت، استغاثه به غیر از خدا را شرک می دانند. اما دانشمندان شیعه و سنی از جایز بودن آن سخن گفته اند. آنان بر این باروند که سیره پیامبران، صالحان و مسلمانان بر انجام آن بوده است.
استغاثه به معنای دادخواهی و یاری طلبیدن در حالت سختی و شدت است. فرق آن با دعا این است که دعا، هر نوع خواندنی را شامل می شود اما استغاثه خواندن همراه با فریاد و یاری جستن است. همچنین استغاثه در حال شدت است؛ اما توسل در دو حالت سختی و آسانی را دربر می گیرد. برخی نیز معتقدند استغاثه، توسل و دعا با هم فرقی ندارند.
استغاثه به دو صورت است. یکی طلب یاری از خدا و دیگری از غیر خدا. تمام مسلمانان نوع اول را جایز می دانند. اما وهابیت، استغاثه به غیر از خدا را شرک می دانند. اما دانشمندان شیعه و سنی از جایز بودن آن سخن گفته اند. آنان بر این باروند که سیره پیامبران، صالحان و مسلمانان بر انجام آن بوده است.
wikishia: استغاثه
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
کمک خواهی از خدا هنگام بلا و رنج و گرفتاری.
واژه استغاثه، مصدر باب استفعال از ریشه «غ ـ و ـ ث» به معنای طلب نصرت و فریاد رس خواهی و استمداد در حال شدت و محنت است. این واژه از ریشه «غ ـ ی ـ ث» به معنای طلب باران، مورد بحث این مقاله نیست. به گفته برخی «غوث» در اصل نجات دادن از ابتلا و محنت و قرار دادن شخص در پناه خود است. از این دیدگاه با دو قید «نجات دادن و در پناه خود قرار دادن» فرق میان اغاثه و انقاذ، تخلیص، اعانه، نصر، انجاء و تفریج روشن می شود.
حقیقت استغاثه که شرط بندگی است، استمداد از خداست زیرا یگانه تأثیرگذار در عالم اوست و اگر از غیر وی (اولیای الهی) کاری ساخته است به اذن او و به این جهت است که آنان مجاری فیض وی هستند، بر این اساس، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: یگانه حقیقتی که بدان استغاثه می شود، خداوند است البته این به معنای روا نبودن استغاثه به اولیای الهی نیست زیرا انسان های کامل با توجه به مقام خلافت الهی خویش، در حکم «مستخلفٌ عنه» بوده و می توانند مورد استغاثه واقع شوند، از این رو در منابع دینی دعاهایی وارد شده که در آن ها از اولیای الهی، چون حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف استغاثه می شود، پس شرک پنداشتن استغاثه به ارواح مقدس نادرست بوده، از عدم فهم صحیح توحید افعالی ناشی می شود.
نمونه آشکار استغاثه هنگامی است که انسان به بیماری سختی مبتلا می شود یا در امواج توفان دریا گرفتار می آید و دست خود را از همه جا کوتاه می بیند و به اقتضای فطرت توحیدی، این حقیقت را درمی یابد که در عالم قدرتی هست که بتواند وی را در هر شرایطی که باشد نجات دهد. در این حالت، انسان با تضرع و زاری فقط به خدا استغاثه می کند.
مشتقات واژه «استغاثه» در قرآن 4 بار بکار رفته که دو مورد آن به این بحث مربوط است:
در بسیاری از آیاتی که در آن ها از استغاثه سخن به میان آمده، به اجابت آن از سوی خداوند نیز تصریح شده است.
استغاثه سپاهیان اسلام در نبرد بدر به اجابت خداوند مقرون شد و مؤمنان به وسیله خیل عظیمی از فرشتگان، امداد شدند: «إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُرْدِفِینَ». (سوره انفال/8 ، 9) استغاثه حضرت نوح علیه السلام نیز از دیگر مواردی است که با اجابت همراه شده و خداوند او و اهلش را از سختی بزرگ رهانید: «وَنُوحًا إِذْ نَادَی مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ». (سوره انبیاء/21، 76)
کمک خواهی از خدا هنگام بلا و رنج و گرفتاری.
واژه استغاثه، مصدر باب استفعال از ریشه «غ ـ و ـ ث» به معنای طلب نصرت و فریاد رس خواهی و استمداد در حال شدت و محنت است. این واژه از ریشه «غ ـ ی ـ ث» به معنای طلب باران، مورد بحث این مقاله نیست. به گفته برخی «غوث» در اصل نجات دادن از ابتلا و محنت و قرار دادن شخص در پناه خود است. از این دیدگاه با دو قید «نجات دادن و در پناه خود قرار دادن» فرق میان اغاثه و انقاذ، تخلیص، اعانه، نصر، انجاء و تفریج روشن می شود.
حقیقت استغاثه که شرط بندگی است، استمداد از خداست زیرا یگانه تأثیرگذار در عالم اوست و اگر از غیر وی (اولیای الهی) کاری ساخته است به اذن او و به این جهت است که آنان مجاری فیض وی هستند، بر این اساس، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: یگانه حقیقتی که بدان استغاثه می شود، خداوند است البته این به معنای روا نبودن استغاثه به اولیای الهی نیست زیرا انسان های کامل با توجه به مقام خلافت الهی خویش، در حکم «مستخلفٌ عنه» بوده و می توانند مورد استغاثه واقع شوند، از این رو در منابع دینی دعاهایی وارد شده که در آن ها از اولیای الهی، چون حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف استغاثه می شود، پس شرک پنداشتن استغاثه به ارواح مقدس نادرست بوده، از عدم فهم صحیح توحید افعالی ناشی می شود.
نمونه آشکار استغاثه هنگامی است که انسان به بیماری سختی مبتلا می شود یا در امواج توفان دریا گرفتار می آید و دست خود را از همه جا کوتاه می بیند و به اقتضای فطرت توحیدی، این حقیقت را درمی یابد که در عالم قدرتی هست که بتواند وی را در هر شرایطی که باشد نجات دهد. در این حالت، انسان با تضرع و زاری فقط به خدا استغاثه می کند.
مشتقات واژه «استغاثه» در قرآن 4 بار بکار رفته که دو مورد آن به این بحث مربوط است:
در بسیاری از آیاتی که در آن ها از استغاثه سخن به میان آمده، به اجابت آن از سوی خداوند نیز تصریح شده است.
استغاثه سپاهیان اسلام در نبرد بدر به اجابت خداوند مقرون شد و مؤمنان به وسیله خیل عظیمی از فرشتگان، امداد شدند: «إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُرْدِفِینَ». (سوره انفال/8 ، 9) استغاثه حضرت نوح علیه السلام نیز از دیگر مواردی است که با اجابت همراه شده و خداوند او و اهلش را از سختی بزرگ رهانید: «وَنُوحًا إِذْ نَادَی مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّیْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ». (سوره انبیاء/21، 76)
wikiahlb: اِستغاثه
[ویکی اهل البیت] اِستغاثه. این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
کمک خواهی از خدا هنگام بلا و رنج و گرفتاری.
واژه استغاثه، مصدر باب استفعال از ریشه «غ ـ و ـ ث» به معنای طلب نصرت و فریاد رس خواهی و استمداد در حال شدت و محنت است. این واژه از ریشه «غ ـ ی ـ ث» به معنای طلب باران، مورد بحث این مقاله نیست. به گفته برخی «غوث» در اصل نجات دادن از ابتلا و محنت و قرار دادن شخص در پناه خود است. از این دیدگاه با دو قید «نجات دادن و در پناه خود قرار دادن» فرق میان اغاثه و انقاذ، تخلیص، اعانه، نصر، انجاء و تفریج روشن می شود.
حقیقت استغاثه که شرط بندگی است، استمداد از خداست زیرا یگانه تأثیرگذار در عالم اوست و اگر از غیر وی (اولیای الهی) کاری ساخته است به اذن او و به این جهت است که آنان مجاری فیض وی هستند، بر این اساس، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: یگانه حقیقتی که بدان استغاثه می شود، خداوند است البته این به معنای روا نبودن استغاثه به اولیای الهی نیست زیرا انسان های کامل با توجه به مقام خلافت الهی خویش، در حکم «مستخلفٌ عنه» بوده و می توانند مورد استغاثه واقع شوند، از این رو در منابع دینی دعاهایی وارد شده که در آن ها از اولیای الهی، چون حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف استغاثه می شود، پس شرک پنداشتن استغاثه به ارواح مقدس نادرست بوده، از عدم فهم صحیح توحید افعالی ناشی می شود.
نمونه آشکار استغاثه هنگامی است که انسان به بیماری سختی مبتلا می شود یا در امواج توفان دریا گرفتار می آید و دست خود را از همه جا کوتاه می بیند و به اقتضای فطرت توحیدی، این حقیقت را درمی یابد که در عالم قدرتی هست که بتواند وی را در هر شرایطی که باشد نجات دهد. در این حالت، انسان با تضرع و زاری فقط به خدا استغاثه می کند.
مشتقات واژه «استغاثه» در قرآن 4 بار بکار رفته که دو مورد آن به این بحث مربوط است:
کمک خواهی از خدا هنگام بلا و رنج و گرفتاری.
واژه استغاثه، مصدر باب استفعال از ریشه «غ ـ و ـ ث» به معنای طلب نصرت و فریاد رس خواهی و استمداد در حال شدت و محنت است. این واژه از ریشه «غ ـ ی ـ ث» به معنای طلب باران، مورد بحث این مقاله نیست. به گفته برخی «غوث» در اصل نجات دادن از ابتلا و محنت و قرار دادن شخص در پناه خود است. از این دیدگاه با دو قید «نجات دادن و در پناه خود قرار دادن» فرق میان اغاثه و انقاذ، تخلیص، اعانه، نصر، انجاء و تفریج روشن می شود.
حقیقت استغاثه که شرط بندگی است، استمداد از خداست زیرا یگانه تأثیرگذار در عالم اوست و اگر از غیر وی (اولیای الهی) کاری ساخته است به اذن او و به این جهت است که آنان مجاری فیض وی هستند، بر این اساس، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: یگانه حقیقتی که بدان استغاثه می شود، خداوند است البته این به معنای روا نبودن استغاثه به اولیای الهی نیست زیرا انسان های کامل با توجه به مقام خلافت الهی خویش، در حکم «مستخلفٌ عنه» بوده و می توانند مورد استغاثه واقع شوند، از این رو در منابع دینی دعاهایی وارد شده که در آن ها از اولیای الهی، چون حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام و امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف استغاثه می شود، پس شرک پنداشتن استغاثه به ارواح مقدس نادرست بوده، از عدم فهم صحیح توحید افعالی ناشی می شود.
نمونه آشکار استغاثه هنگامی است که انسان به بیماری سختی مبتلا می شود یا در امواج توفان دریا گرفتار می آید و دست خود را از همه جا کوتاه می بیند و به اقتضای فطرت توحیدی، این حقیقت را درمی یابد که در عالم قدرتی هست که بتواند وی را در هر شرایطی که باشد نجات دهد. در این حالت، انسان با تضرع و زاری فقط به خدا استغاثه می کند.
مشتقات واژه «استغاثه» در قرآن 4 بار بکار رفته که دو مورد آن به این بحث مربوط است:
[ویکی فقه] استغاثه (ابهام زدایی). استغاثه ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • استغاثه (قرآن)، به معنای طلب کمک در حالت سختی و شدت و دارای کاربرد قرآنی• استغاثه (فقه)، به معنای طلب کمک در حالت سختی و شدت و دارای کاربرد فقهی• استغاثه (نحو)، به معنای طلب کمک در حالت سختی و شدت و دارای کاربرد در علم نحو• استغاثه از دیدگاه وهابیت، معنای استغاثه در وهابیت
...
...
wikifeqh: فریادخواهی
[ویکی فقه] استغاثه (دیدگاه وهابیت). از موضوعاتی که در طول تاریخ بین همه مسلمانان رایج بوده، موضوع استغاثه و درخواست حاجت از اولیای الهی است که مورد قبول همه مسلمانان (جز وهابیت) می باشد که این عمل را مشروع و جایز می دانند در حقیقت انسان با استغاثه نمودن، وجود مقدس پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم و ائمه معصومین علیه السّلام را واسطه فیض قرار می دهد و معتقد است همه امور تحت اختیار خداوند متعال می باشد و شخص، ائمه معصومین علیه السّلام را واسطه بین خود و خداوند متعال قرار می دهد.
استغاثه در لغت به معنای درخواست یاری نمودن می باشد
ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ذیل «غوث»، دار احیاء التراث العربی- بیروت الطبعة الاولی، ۱۴۰۸ ه. ق، ۱۹۸۸م.
در این مبحث دلیل قرآنی بر جواز استغاثه بیان شده است:
← قرآن
استغاثه در میان اهل سنت جایگاه ویژه ای دارد و شواهد تاریخی دلالت دارد که استغاثه و توسل و دعا در کنار قبر صالحین امری رایج بین تمامی مسلمین از جمله اهل سنت بوده است که منابع معتبر اهل سنت به جواز این امر دلالت دارد که ما در اینجا به بعضی از این روایات که در کتب معتبر اهل سنت وجود دارد، اشاره می نماییم:۱. «در سالی مردم دچار خشکسالی شدند، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلّم خواستند که برای آنان از جانب حق تعالی، طلب باران کنند، آن حضرت از خداوند درخواست باران نمودند و در نتیجه باران رحمت الهی با دعای ییامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلّم بر آنان نازل شد.
احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۲۴۵ حدیث ۱۲۵۹۱، دار صادر- بیروت.
...
استغاثه در لغت به معنای درخواست یاری نمودن می باشد
ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ذیل «غوث»، دار احیاء التراث العربی- بیروت الطبعة الاولی، ۱۴۰۸ ه. ق، ۱۹۸۸م.
در این مبحث دلیل قرآنی بر جواز استغاثه بیان شده است:
← قرآن
استغاثه در میان اهل سنت جایگاه ویژه ای دارد و شواهد تاریخی دلالت دارد که استغاثه و توسل و دعا در کنار قبر صالحین امری رایج بین تمامی مسلمین از جمله اهل سنت بوده است که منابع معتبر اهل سنت به جواز این امر دلالت دارد که ما در اینجا به بعضی از این روایات که در کتب معتبر اهل سنت وجود دارد، اشاره می نماییم:۱. «در سالی مردم دچار خشکسالی شدند، از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله وسلّم خواستند که برای آنان از جانب حق تعالی، طلب باران کنند، آن حضرت از خداوند درخواست باران نمودند و در نتیجه باران رحمت الهی با دعای ییامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلّم بر آنان نازل شد.
احمد بن حنبل، مسند احمد، ج۳، ص۲۴۵ حدیث ۱۲۵۹۱، دار صادر- بیروت.
...
wikifeqh: استغاثه_(دیدگاه_وهابیت)
[ویکی فقه] استغاثه (فقه). فریاد خواهی برای رهایی از گرفتاری را استغاثه گویند. از استغاثه در فقه در باب هایی مانند صلات، طلاق، قضاء و حدود به مناسبت سخن رفته است.
به فریادجو «مستغیث» و به فریادرس «مستغاث» گفته می شود.
استغاثه در لغت
واژه استغاثه، مصدر باب استفعال از ریشه «غ- و- ث» به معنای طلب نصرت و فریادرس خواهی و استمداد در حال شدّت و محنت است.
این واژه از ریشه «غ- ی- ث» به معنای طلب باران مورد بحث این مقاله نیست.
به گفته برخی، «غوث» در اصل نجات دادن از ابتلا و محنت و قرار دادن شخص در پناه خود است. از این دیدگاه با دو قید «نجات دادن و در پناه خود قرار دادن» فرق میان اغاثه و انقاذ، تخلیص، اعانه، نصر، انجاء و تفریج روشن میشود.
حقیقت استغاثه
حقیقت استغاثه که شرط بندگی است، استمداد از خداست، زیرا یگانه تأثیرگذار در عالم اوست و اگر از غیر وی (اولیای الهی) کاری ساخته است، به اذن او و به این جهت است که آنان مجاری فیض وی هستند.
بر این اساس،رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: یگانه حقیقتی که بدان استغاثه میشود، خداوند است.
صحت استغاثه به اولیای الهی
...
به فریادجو «مستغیث» و به فریادرس «مستغاث» گفته می شود.
استغاثه در لغت
واژه استغاثه، مصدر باب استفعال از ریشه «غ- و- ث» به معنای طلب نصرت و فریادرس خواهی و استمداد در حال شدّت و محنت است.
این واژه از ریشه «غ- ی- ث» به معنای طلب باران مورد بحث این مقاله نیست.
به گفته برخی، «غوث» در اصل نجات دادن از ابتلا و محنت و قرار دادن شخص در پناه خود است. از این دیدگاه با دو قید «نجات دادن و در پناه خود قرار دادن» فرق میان اغاثه و انقاذ، تخلیص، اعانه، نصر، انجاء و تفریج روشن میشود.
حقیقت استغاثه
حقیقت استغاثه که شرط بندگی است، استمداد از خداست، زیرا یگانه تأثیرگذار در عالم اوست و اگر از غیر وی (اولیای الهی) کاری ساخته است، به اذن او و به این جهت است که آنان مجاری فیض وی هستند.
بر این اساس،رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: یگانه حقیقتی که بدان استغاثه میشود، خداوند است.
صحت استغاثه به اولیای الهی
...
wikifeqh: استغاثه_(فقه)
[ویکی فقه] استغاثه (قرآن). استغاثه به معنای طلب کمک در حالت سختی و شدت است، استغاثه دو نوع می باشد: أ. استغاثه در عالم اسباب: استغاثه در عالم اسباب این است که مثلا انسان در حالت سختی از مخلوقات در چیزی کمک می خواهد، که آنان توانایی دارند؛ ب. استغاثه در عالم مافوق اسباب: استغاثه در عالم مافوق اسباب این است که انسان در آن کار توانایی نداشته باشد؛ بنابراین انسان مؤمن آن را از الله جل جلاله درخواست می کند.
استغاثه، درخواست نجات از گرفتاری برای قرار گرفتن تحت حمایت مددکار است.
استعمال واژه استغاثه
کاربرد این واژه و مشتقات آن، مثل «واغوثاه» نشان می دهد که معنای آن، کمک خواهی برای رهایی از شداید همراه با تضرع و زاری است؛ ازاین رو با استمداد یکسان نیست. در این مدخل از واژه های «جأر»، «دعا»، «غوث»، «ندا» و مشتقات آن ها استفاده شده است.
عناوین مرتبط
آثار استغاثه؛اجابت استغاثه؛عدم اجابت استغاثه؛استغاثه اشراف؛استغاثه انسان؛استغاثه ایوب؛استغاثه بی اثر؛استغاثه جهنمیان؛استغاثه زکریا؛استغاثه کافران؛استغاثه مجاهدان؛استغاثه محمد؛استغاثه مستکبران؛استغاثه مسرفان؛استغاثه مسلمانان مکه؛استغاثه مضطر؛استغاثه مؤمنان؛استغاثه نوح؛استغاثه والدین؛استغاثه یونس؛ترک استغاثه؛ترک استغاثه امت ها؛عوامل ترک استغاثه امت ها؛عوامل استغاثه.
استغاثه، درخواست نجات از گرفتاری برای قرار گرفتن تحت حمایت مددکار است.
استعمال واژه استغاثه
کاربرد این واژه و مشتقات آن، مثل «واغوثاه» نشان می دهد که معنای آن، کمک خواهی برای رهایی از شداید همراه با تضرع و زاری است؛ ازاین رو با استمداد یکسان نیست. در این مدخل از واژه های «جأر»، «دعا»، «غوث»، «ندا» و مشتقات آن ها استفاده شده است.
عناوین مرتبط
آثار استغاثه؛اجابت استغاثه؛عدم اجابت استغاثه؛استغاثه اشراف؛استغاثه انسان؛استغاثه ایوب؛استغاثه بی اثر؛استغاثه جهنمیان؛استغاثه زکریا؛استغاثه کافران؛استغاثه مجاهدان؛استغاثه محمد؛استغاثه مستکبران؛استغاثه مسرفان؛استغاثه مسلمانان مکه؛استغاثه مضطر؛استغاثه مؤمنان؛استغاثه نوح؛استغاثه والدین؛استغاثه یونس؛ترک استغاثه؛ترک استغاثه امت ها؛عوامل ترک استغاثه امت ها؛عوامل استغاثه.
wikifeqh: استغاثه_(قرآن)
[ویکی فقه] استغاثه (نحو). " استغاثه " مصدر باب "استفعال" از ماده "غوث" و در لغت به معنای یاری طلبیدن و کمک خواستن است. (قوله: فاستغاثه ای طلب منه الاغاثه.)
در اصطلاح نحو "استغاثه" عبارت است از ندایی که متوجه شخصی است که از دشواری و سختی واقع شده نجات می دهد و یا بر دفع آن قبل از وقوع، کمک و یاری می کند؛ مانند جایی که متکلم برای نجات شخص در حال غرق شدن فریاد می زند: "یا لَلناسِ لِلغَریقِ"؛ در این مثال متکلم با ندای خود برای نجات غریق، از دیگران طلب کمک و یاری می کند.
وجه نامگذاری
معنای لغوی استغاثه (طلب یاری و کمک خواستن) در معنای اصطلاحی لحاظ شده است، به این بیان که متکلم در استغاثه با استفاده از ساختار ندا ، از شخصی طلب کمک و یاری می کند و در واقع این ندای خاص، نوعی ساختار لفظی برای طلب یاری و کمک خواستن است، اگر چه تحقق این معنا (استغاثه) با ساختار و الفاظ دیگری نیز ممکن است؛ (همچون "انی استغیث بک یا والدی") از این رو استغاثه در معنای لغوی اعمّ از استغاثه در اصطلاح نحو است.
جایگاه
ساختار استغاثه همان ساختار ندا است و همانطور که از تعریف اصطلاحی آن معلوم می شود استغاثه نوعی ندای خاص است، از این رو به صورت جداگانه بحث شده و از ملحقات باب " ندا " به حساب می آید. در تبیین مباحث ندا و به تبع آن بحث استغاثه، دو رویکرد در میان عالمان نحو دیده می شود؛ بعضی (همچون ابن حاجب در " الکافیه ") در ادامه مبحث وجوب حذف عامل مفعول به از باب "ندا" بحث کرده و در مقابل گروهی (همچون ابن مالک در " الفیه ") "ندا" را به طور مستقل بعد از باب "توابع" مورد بررسی قرار داده اند.
ارکان
...
در اصطلاح نحو "استغاثه" عبارت است از ندایی که متوجه شخصی است که از دشواری و سختی واقع شده نجات می دهد و یا بر دفع آن قبل از وقوع، کمک و یاری می کند؛ مانند جایی که متکلم برای نجات شخص در حال غرق شدن فریاد می زند: "یا لَلناسِ لِلغَریقِ"؛ در این مثال متکلم با ندای خود برای نجات غریق، از دیگران طلب کمک و یاری می کند.
وجه نامگذاری
معنای لغوی استغاثه (طلب یاری و کمک خواستن) در معنای اصطلاحی لحاظ شده است، به این بیان که متکلم در استغاثه با استفاده از ساختار ندا ، از شخصی طلب کمک و یاری می کند و در واقع این ندای خاص، نوعی ساختار لفظی برای طلب یاری و کمک خواستن است، اگر چه تحقق این معنا (استغاثه) با ساختار و الفاظ دیگری نیز ممکن است؛ (همچون "انی استغیث بک یا والدی") از این رو استغاثه در معنای لغوی اعمّ از استغاثه در اصطلاح نحو است.
جایگاه
ساختار استغاثه همان ساختار ندا است و همانطور که از تعریف اصطلاحی آن معلوم می شود استغاثه نوعی ندای خاص است، از این رو به صورت جداگانه بحث شده و از ملحقات باب " ندا " به حساب می آید. در تبیین مباحث ندا و به تبع آن بحث استغاثه، دو رویکرد در میان عالمان نحو دیده می شود؛ بعضی (همچون ابن حاجب در " الکافیه ") در ادامه مبحث وجوب حذف عامل مفعول به از باب "ندا" بحث کرده و در مقابل گروهی (همچون ابن مالک در " الفیه ") "ندا" را به طور مستقل بعد از باب "توابع" مورد بررسی قرار داده اند.
ارکان
...
wikifeqh: استغاثه_در_نحو
دانشنامه آزاد فارسی
اِستِغاثِه
(واژه ای عربی، به معنی پناه جستن و فریادرسی خواستن) عارفان استغاثه را به چند گونه تقسیم کرده اند: یکی پناه جستن از حق به خلق که بنده به جای یاری خواستن از حضرت حق، از مردم یاری خواهد و این نشان بیگانگی است و دیگر پناه جستن از مردم به حق که این شرط بندگی است و دیگر یاری خواستن از حق به واسطۀ خود حضرت حق و این روش وسیلۀ دوستی و عبادت رادمردان است. آن کس که از حق به خلق نالد، دردِ او افزون شود و آن کس که از خلق به حضرت حق نالد، درمان یابد، و آن کس که از حضرت حق به حق نالد حق را بیند.
(واژه ای عربی، به معنی پناه جستن و فریادرسی خواستن) عارفان استغاثه را به چند گونه تقسیم کرده اند: یکی پناه جستن از حق به خلق که بنده به جای یاری خواستن از حضرت حق، از مردم یاری خواهد و این نشان بیگانگی است و دیگر پناه جستن از مردم به حق که این شرط بندگی است و دیگر یاری خواستن از حق به واسطۀ خود حضرت حق و این روش وسیلۀ دوستی و عبادت رادمردان است. آن کس که از حق به خلق نالد، دردِ او افزون شود و آن کس که از خلق به حضرت حق نالد، درمان یابد، و آن کس که از حضرت حق به حق نالد حق را بیند.
wikijoo: استغاثه
پیشنهاد کاربران
استغاثه:
استغاثه نوعی طلب دادخواهی در مقابل ستمی از خداست. مانند زمانی که فردی از سرکشیِ نفس خود به ستوه آمده و از ستمی که او را مستحقّ عذاب الهی کرده، از خداوند طلب یاری می کند. حق تعالی در قرآن برای باران واژه "غَیث" را به کار برده است. ( وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ )
... [مشاهده متن کامل]
به نماز باران "نمازِ استغاثه" گفته می شود. در هنگام استغاثه باید به سه شرط دقت نمود: هیچ جایگزینی ندارد. ( هیچ چیز دیگری نمی تواند به جای باران قرار گیرد و مایۀ حیات باشد. ) تنها و فقط به دست خداست و از سر اضطرار است، پس استغاثه به کمک عاجزانه، ضروری و عاجل گویند که از رحمت خداوند سریع تر مورد اجابت قرار می گیرد.
استغاثه نوعی طلب دادخواهی در مقابل ستمی از خداست. مانند زمانی که فردی از سرکشیِ نفس خود به ستوه آمده و از ستمی که او را مستحقّ عذاب الهی کرده، از خداوند طلب یاری می کند. حق تعالی در قرآن برای باران واژه "غَیث" را به کار برده است. ( وَ هُوَ الَّذِی یُنَزِّلُ الْغَیْثَ )
... [مشاهده متن کامل]
به نماز باران "نمازِ استغاثه" گفته می شود. در هنگام استغاثه باید به سه شرط دقت نمود: هیچ جایگزینی ندارد. ( هیچ چیز دیگری نمی تواند به جای باران قرار گیرد و مایۀ حیات باشد. ) تنها و فقط به دست خداست و از سر اضطرار است، پس استغاثه به کمک عاجزانه، ضروری و عاجل گویند که از رحمت خداوند سریع تر مورد اجابت قرار می گیرد.
استغاثه: به فریاد خواستن و مدد خواهی در حالت سختی وشدت را گویند، و استغاثه از مخلوقات و انسانها همیشه شرک نیست، ولی گاهی شرک است:
الف : استغاثه در عالم اسباب: استغاثه درعالم اسباب اینست که مثلا انسان در حالت سختی قرار دارد، بناء از مخلوقات در چیزی کمک میخواهد، که آنان توانایی دارند، مثل اینکه منزل کسی حریق شده باشد، او از مردم برای خاموش کردن آن کمک میخواهد، یا کودک کسی تصادف کرده باشد و او از مردم اطراف طلب کمک و یاری می خواهد تا هرچه زودتر وی را به بیمارستان منتقل کنند، و یا در منزل کسی دزد آمده است و او ازهمسایه ها کمک میخواهد.
... [مشاهده متن کامل]
و این نوع کمک و فریاد طلبی تنها از انسانهای زنده است، و دلیل جایز بودن این نوع استغاثه؛ ماجرای کمک خواستن آن مرد بنی اسرائیلی از موسی علیه السلام بود: � وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَی حِینِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَی فَقَضَی عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِینٌ� ( قصص 15 ) .
یعنی: موسی به هنگامی که اهل شهر ( مصر ) در غفلت بودند وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند؛ یکی از آن دو از پیروان او بود ( و از بنی اسرائیل ) ، و دیگری از دشمنانش ( از پیروان فرعون ) ، آنکه از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک و یاری طلبید؛ موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت ( و بر زمین افتاد و مرد ) ؛ موسی گفت: �این ( نزاع شما ) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراهکننده آشکاری است�.
ثانیا: اینگونه استغاثه از قبیل کمک وهمکاری است، چنانچه الله جل جلاله فرموده است: �وتعاونوا علی البرّ والتّقوی� ( مائده 2 ) . یعنی: با یکدیگر در نیکی وتقوا همکاری کنید.
ب : استغاثه در عالم مافوق اسباب: استغاثه در عالم مافوق اسباب اینست که انسانها در آن کار توانایی نداشته باشند، بناء انسان مؤمن و موحد آنرا تنها از الله جل جلاله درخواست میکند، چنانچه رسول گرامی اسلام، درعالم اسباب لشکری را تهیه نموده و به جنگ بدر فرستاد، اما ازینکه تعداد شان کم بود، بناء به بارگاه الهی استغاثه نمود، تا لشکرش را پیروزی ونصرت نماید:
�إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُرْدِفِینَ� ( انفال 9 ) .
یعنی: هنگامیکه شما به پروردگار تان استغاثه نمودید، او دعای شما را اجابت نمود، و گفت: من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود میآیند، یاری میکنم.
در روز بدر رسول الله صلی الله علیه وسلم به مشرکین نظر نمود که تعداد شان به هزار تن میرسید، و اصحاب وی 313 نفر بودند، رسول الله صلی الله علیه وسلم رو به قبله نموده، سپس دستانش را دراز نموده به پروردگار خویش دعا سرداد: � اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی اللَّهُمَّ آتِ مَا وَعَدْتَنِی اللَّهُمَّ إِنْ تَهْلِکْ هَذِهِ الْعِصَابَةُ مِنْ أَهْلِ الإِسْلاَمِ لاَ تُعْبَدْ فِی الأَرْضِ�. مسلم ( 4687 ) .
در اینجا تنها ذات احدی که توانایی کمک رساندن به آنها را داشت، جز ذات پاک و واحد باری تعالی کسی نبود، بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم نه از شهداء و نه از انبیای قبل خود و نه از هیچ مخلوقی طلب یاری و مدد خواهی نکرد، زیرا آنها از انجام آن کار ناتوان بودند، بنابراین کاری را که تنها از عهده ی الله تعالی برمی آید را باید از او خواست، نه از هیچ انسان زنده یا مرده ای حتی اگر از اولیای الهی باشد.
بنابراین کمک و یاری طلبیدن از انسان زنده حرام و یا شرک نیست، بلکه نوعی تعاون و همکاری است که خداوند متعال در قرآن آنرا تشویق نموده است؛ اما هرگاه از چیزی کمک و یاری خواسته شود که تنها خدا بر آن توانا باشد، در آنصورت یاری طلبیدن از انسان زنده جایز نیست و بلکه باید تنها از خداوند قادر و توانا یاری طلبید، مانند کسی که از یک ساختمان مرتفع در حال سقوط است که در این شرایط تنها خداوند قادر مطلق است که شایسته است از او مدد و یاری خواست، و مدد خواستن از هر انسان زنده و مرده ای در این شرایط؛ شرک است. چنانکه خداوند متعال می فرماید: � إِن تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ� ( فاطر 14 ) .
یعنی: اگر آنها را بخوانید صدای شما را نمیشنوند، و اگر ( بر فرض و تقدیر ) بشنوند ( باز ) به شما پاسخ نمیگویند؛ و روز قیامت، شرک شما را منکر میشوند، و هیچ کس مانند ( خداوند آگاه و ) خبیر تو را ( از حقایق ) با خبر نمیسازد!
و می فرماید: � وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَلآ أَنفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ� ( اعراف 197 ) . یعنی: و آنهایی را که غیر از خدا میخوانید، نمیتوانند یاریتان کنند، و نه ( حتی ) خودشان را یاری دهند.
در این آیه به صراحت ذکر شده که غیر خدا ( حال چه شهید باشد یا اولیاء الله یا پیامبران و غیره ) نمی توانند کسی را یاری رسانند، و از عبارات � مِن دُونِهِ � به معنای غیر خدا بکار برده است و این عبارت عام است و شامل شهداء و انبیاء و اولیاء نیز می شود.
الف : استغاثه در عالم اسباب: استغاثه درعالم اسباب اینست که مثلا انسان در حالت سختی قرار دارد، بناء از مخلوقات در چیزی کمک میخواهد، که آنان توانایی دارند، مثل اینکه منزل کسی حریق شده باشد، او از مردم برای خاموش کردن آن کمک میخواهد، یا کودک کسی تصادف کرده باشد و او از مردم اطراف طلب کمک و یاری می خواهد تا هرچه زودتر وی را به بیمارستان منتقل کنند، و یا در منزل کسی دزد آمده است و او ازهمسایه ها کمک میخواهد.
... [مشاهده متن کامل]
و این نوع کمک و فریاد طلبی تنها از انسانهای زنده است، و دلیل جایز بودن این نوع استغاثه؛ ماجرای کمک خواستن آن مرد بنی اسرائیلی از موسی علیه السلام بود: � وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَی حِینِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِیعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَی فَقَضَی عَلَیْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِینٌ� ( قصص 15 ) .
یعنی: موسی به هنگامی که اهل شهر ( مصر ) در غفلت بودند وارد شهر شد؛ ناگهان دو مرد را دید که به جنگ و نزاع مشغولند؛ یکی از آن دو از پیروان او بود ( و از بنی اسرائیل ) ، و دیگری از دشمنانش ( از پیروان فرعون ) ، آنکه از پیروان او بود در برابر دشمنش از وی تقاضای کمک و یاری طلبید؛ موسی مشت محکمی بر سینه او زد و کار او را ساخت ( و بر زمین افتاد و مرد ) ؛ موسی گفت: �این ( نزاع شما ) از عمل شیطان بود، که او دشمن و گمراهکننده آشکاری است�.
ثانیا: اینگونه استغاثه از قبیل کمک وهمکاری است، چنانچه الله جل جلاله فرموده است: �وتعاونوا علی البرّ والتّقوی� ( مائده 2 ) . یعنی: با یکدیگر در نیکی وتقوا همکاری کنید.
ب : استغاثه در عالم مافوق اسباب: استغاثه در عالم مافوق اسباب اینست که انسانها در آن کار توانایی نداشته باشند، بناء انسان مؤمن و موحد آنرا تنها از الله جل جلاله درخواست میکند، چنانچه رسول گرامی اسلام، درعالم اسباب لشکری را تهیه نموده و به جنگ بدر فرستاد، اما ازینکه تعداد شان کم بود، بناء به بارگاه الهی استغاثه نمود، تا لشکرش را پیروزی ونصرت نماید:
�إِذْ تَسْتَغِیثُونَ رَبَّکُمْ فَاسْتَجَابَ لَکُمْ أَنِّی مُمِدُّکُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ مُرْدِفِینَ� ( انفال 9 ) .
یعنی: هنگامیکه شما به پروردگار تان استغاثه نمودید، او دعای شما را اجابت نمود، و گفت: من شما را با یکهزار از فرشتگان، که پشت سر هم فرود میآیند، یاری میکنم.
در روز بدر رسول الله صلی الله علیه وسلم به مشرکین نظر نمود که تعداد شان به هزار تن میرسید، و اصحاب وی 313 نفر بودند، رسول الله صلی الله علیه وسلم رو به قبله نموده، سپس دستانش را دراز نموده به پروردگار خویش دعا سرداد: � اللَّهُمَّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی اللَّهُمَّ آتِ مَا وَعَدْتَنِی اللَّهُمَّ إِنْ تَهْلِکْ هَذِهِ الْعِصَابَةُ مِنْ أَهْلِ الإِسْلاَمِ لاَ تُعْبَدْ فِی الأَرْضِ�. مسلم ( 4687 ) .
در اینجا تنها ذات احدی که توانایی کمک رساندن به آنها را داشت، جز ذات پاک و واحد باری تعالی کسی نبود، بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم نه از شهداء و نه از انبیای قبل خود و نه از هیچ مخلوقی طلب یاری و مدد خواهی نکرد، زیرا آنها از انجام آن کار ناتوان بودند، بنابراین کاری را که تنها از عهده ی الله تعالی برمی آید را باید از او خواست، نه از هیچ انسان زنده یا مرده ای حتی اگر از اولیای الهی باشد.
بنابراین کمک و یاری طلبیدن از انسان زنده حرام و یا شرک نیست، بلکه نوعی تعاون و همکاری است که خداوند متعال در قرآن آنرا تشویق نموده است؛ اما هرگاه از چیزی کمک و یاری خواسته شود که تنها خدا بر آن توانا باشد، در آنصورت یاری طلبیدن از انسان زنده جایز نیست و بلکه باید تنها از خداوند قادر و توانا یاری طلبید، مانند کسی که از یک ساختمان مرتفع در حال سقوط است که در این شرایط تنها خداوند قادر مطلق است که شایسته است از او مدد و یاری خواست، و مدد خواستن از هر انسان زنده و مرده ای در این شرایط؛ شرک است. چنانکه خداوند متعال می فرماید: � إِن تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ� ( فاطر 14 ) .
یعنی: اگر آنها را بخوانید صدای شما را نمیشنوند، و اگر ( بر فرض و تقدیر ) بشنوند ( باز ) به شما پاسخ نمیگویند؛ و روز قیامت، شرک شما را منکر میشوند، و هیچ کس مانند ( خداوند آگاه و ) خبیر تو را ( از حقایق ) با خبر نمیسازد!
و می فرماید: � وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ یَسْتَطِیعُونَ نَصْرَکُمْ وَلآ أَنفُسَهُمْ یَنْصُرُونَ� ( اعراف 197 ) . یعنی: و آنهایی را که غیر از خدا میخوانید، نمیتوانند یاریتان کنند، و نه ( حتی ) خودشان را یاری دهند.
در این آیه به صراحت ذکر شده که غیر خدا ( حال چه شهید باشد یا اولیاء الله یا پیامبران و غیره ) نمی توانند کسی را یاری رسانند، و از عبارات � مِن دُونِهِ � به معنای غیر خدا بکار برده است و این عبارت عام است و شامل شهداء و انبیاء و اولیاء نیز می شود.
🇮🇷 همتای پارسی: فریادرسی خواست 🇮🇷
یا فریادرسخواست
یا فریادرسخواست
خدا خدا کردن
لهجه و گویش تهرانی
استغاثه ، از ته دل خواستن
لهجه و گویش تهرانی
استغاثه ، از ته دل خواستن
با فریاد ازحضرت حق خواستن البته همراه با التماس و تضرع .
کمک خواستن ؛ التماس