استخدام

/~estexdAm/

برابر پارسی: بکارگرفتن، بکارگماردن، بکارگیری، کاردهی، کارگماری

معنی انگلیسی:
employ, employment, hire, recruitment, engagement, service

لغت نامه دهخدا

استخدام. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) خدمت خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). اختدام. ( منتهی الارب ). خدمت خواستن. خادم خواستن. بچاکری و خادمی گرفتن. برای خدمت خواستن. چاکر داشتن خواستن از کسی یعنی از وی خواستن که چاکر او باشد. || استخدام ، هو ان یذکر لفظ له معنیان فیراد به احدهما ثم یراد بالضمیر الراجع الی ذلک اللفظ معناه الاَّخر او یراد باحد ضمیریه احد معنییه ثم بالاَّخر معناه الاَّخر، فالاول کقوله :
اذا نزل السماء بارض قوم
رعیناه و ان کانوا غضابا.
اراد بالسماء الغیث و بالضمیر الراجع الیه من رعیناه النبت و السماء یطلق علیهما. و الثانی کقوله :
فسقی الغضی و الساکنیه و ان هم
شبوه بین جوانح و ضلوع.
اراد باحدالضمیرین الراجعین الی الغضی وهو المجرور فی الساکنیه المکان و بالاَّخر و هو المنصوب فی شبوه النار ای اوقدوا بین جوانحی نارالغضی یعنی نارالهوی التی تشبه بنارالغضی. ( تعریفات جرجانی ). استخذام ، با خاء و ذال معجمتین ، از خذمت الشی است ؛ یعنی بریدم آن را. صاحب کشاف اصطلاحات الفنون آرد: استخذام بخاء و ذال معجمتین از خذمت الشی بمعنی قطعته باشد، چنانکه گویند سیف مخذوم و برخی آنرا با حاء مهمله و ذال معجمه گفته اند از حذمت ، نیز بمعنی قطعت ، و بعضی با خاء معجمه و دال مهمله آورده اند از خدمة، چنانکه سید سند در حاشیه مطول گفته است. و استخذام نزد علماء بدیع یکی از اشرف انواع بدیع است چنانکه توریة نیز همان شرافت دارد و بعض علماء فن استخذام رابر توریة ترجیح داده اند و از استخذام دو گونه تعبیرکنند: یکی آنکه لفظی آرند که آنرا دو معنی یا بیشترباشد و یکی از آن معانی اراده شود سپس ضمیری به آن لفظ راجع کنند و از او معنی دیگر آن کلمه خواهند و این طریقه سکاکی و اتباع اوست ، و تعبیر دیگر این است که متکلم لفظی مشترک آرد سپس دو لفظ برای دو معنی آن لفظ مشترک بکار برد که از یکی از آن دو لفظ یک معنی لفظ مشترک و از دیگری معنی دیگر آن اراده شده باشدو این طریقه بدرالدین بن مالک در المصباح است ، و ابن ابی الاصبع نیز بر این طریقه رفته است و تمثل جسته است بقول خدای تعالی : لکل اجل کتاب. ( قرآن 38/13 ). پس لفظ کتاب در اینجا هم معنی مدت معلوم و هم کتاب مکتوب تواند داد لکن با آمدن لفظ اجل معنی اولی یعنی مدت معلوم اثبات و معنی ثانوی کتاب مکتوب محو شود. و گفته اند که در قرآن استخذام بر طریقه سکاکی نیامده است. صاحب اتقان گوید من با فکر خود آیاتی را از قرآن بطریقه سکاکی استخراج کرده ام و از آن آیات یکی قول خدای تعالی است که فرماید: لقد خلقنا الانسان من سلالة من طین. ( قرآن 12/23 ). مقصود از انسان در این آیه بار اول آدم ابوالبشر است ولی پس از آن ضمیر «ثم جعلناه نطفة» راجع به اولاد آدم است ، و باز از آن قبیل است قول خدای تعالی : لاتسئلوا عن اشیاء ان تبد لکم تسؤکم ( قرآن 101/5 ). که پس از آن فرماید: قد سئلها قوم من قبلکم ( قرآن 102/5 ). چه معلوم است سوءالات صحابه که از آن نهی شده است غیر از سؤال های امم پیشین است ، ونیز قول خدای تعالی : اتی امراﷲ ( قرآن 1/16 ). لفظ امراﷲ معنی قیام ساعت و عذاب و بعثت نبی صلی اﷲ علیه میدهد. از لفظ امر اراده معنی اخیر یعنی بعثت نبی شده است چنانکه از ابن عباس نیز بدینگونه روایت شده است ولی از ضمیر تستعجلوه مراد قیام ساعت و عذاب است - انتهی. و از امثله فوق معلوم شد که مطلوب اعم است از اینکه آن دو معنی یا معانی حقیقی باشند یا مجازی یا بعضی حقیقی باشند و بعضی مجازی و در حاشیه مطول هم تصریح به این معنی شده است و صاحب مطول گوید استخذام این است که از لفظی که صاحب دو معنی است یکی از دو معنی اراده شود و سپس از ضمیری که به آن لفظ راجع میشود معنی دیگر آن کلمه خواهند، یا آنکه با یکی از دو ضمیر یکی از دو معنی و از ضمیر دوم معنی دیگر آن اراده کنند. مثال برای صورت اولی ، قول شاعر:بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

خدمت خواستن، کسی رابرای خدمت خواستن، به خدمت واداشتن، به کارگماشتن، نوکرگرفتن، خادم خواستن
۱ - ( مصدر ) بخدمت پذیرفتن بچاکری گرفتن بخدمت گماشتن کسی را برای خدمت خواستن . ۲ - ( اسم ) بخدمت گماشتگی . جمع : استخدامات . یا ادار. استخدام . ادار. کار گزینی. یا استخدام عمومی . بخدمت گماشته شدن بطور رسمی و دایم و ثابت در یکی از امور عمومی دایمی دولتی .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) به خدمت گرفتن ، به کار گماشتن .

فرهنگ عمید

۱. کسی را برای خدمت خواستن، در برابر پرداخت حقوق معیّن.
۲. گماشته شدن به شغلی.
۳. (ادبی ) در بدیع، آوردن لفظی که با یک کلمه یک معنی و با کلمۀ دیگر معنی دیگری داشته باشد، مانندِ این شعر: من ایستاده ام که کنم جان فدا چو شمع / او خود گذر به ما چو نسیم سحر نکرد (حافظ: ۲۹۶ ).
۴. استفاده از: خاقانی در استخدام قافیه های دشوار تعمد داشته است.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] استخدام:به معنای به خدمت گرفتن کسی، خدمتکار گزیدن است. به ذکر لفظ عام و اراده بعض افراد عام از ضمیرِ رجوع کننده به آن استخدام می گویند.
استخدام آن است که از مرجع ضمیر ، یک معنا و از خود ضمیر، معنای دیگری اراده شود؛ به بیان دیگر، استخدام در جایی است که در کلام، عامی ذکر و به دنبال آن ضمیری به صورت متصل یا منفصل آورده شود که طبق قرائن خاص، این ضمیر به بعضی از افراد عام برگردد، نه به همه افراد عام؛ برای مثال، در آیه شریفه: ﴿وَالْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء.. . وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذلِکَ.. . ﴾؛ «و زنان طلاق داده شده، باید مدت سه پاکی انتظار کشند،... و شوهرانشان اگر سر آشتی دارند، به باز آوردن آنان در این (مدت) سزاوار ترند.. ». ، از یک سو لفظ « المطلقات » عام است و شامل « رجعیات » و « باینات » می شود و از سوی دیگر، اجماع قائم شده بر این که ضمیر «هن» در «بعولتهن»، تنها به مطلقات رجعیه، بر می گردد نه به همه مطلقات، اعم از رجعیه و باین. در این مورد که آیا عود ضمیر به بعضی از افراد عام، موجب تخصیص عام قبلی می شود یا نه، میان علما اختلاف است.

[ویکی فقه] استخدام (ابهام زدایی). استخدام ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • استخدام (علوم قرآنی)، ذکر لفظ دارای چند معنا، و آوردن الفاظی متناسب با هریک از معانی و دارای کاربرد در علوم قرآنی• استخدام (فقه)، به معنا به خدمت گرفتن کسی، خدمتکار گزیدن و دارای کاربرد در فقه• استخدام (منطق)، از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق، به معنای ذکر لفظ عام و اراده بعض افراد عام از ضمیرِ رجوع کننده به آن• استخدام (اصول)، به معنای ذکر لفظ عام و اراده بعض افراد عام از ضمیرِ رجوع کننده به آن و دارای کاربرد در اصول فقه
...

[ویکی فقه] استخدام (اصول). به ذکر لفظ عام و اراده بعض افراد عام از ضمیرِ رجوع کننده به آن استخدام می گویند.
استخدام آن است که از مرجع ضمیر، یک معنا و از خود ، معنای دیگری اراده شود؛ به بیان دیگر، استخدام در جایی است که در کلام، عامی ذکر و به دنبال آن ضمیری به صورت متصل یا منفصل آورده شود که طبق قرائن خاص، این ضمیر به بعضی از افراد عام برگردد، نه به همه افراد عام؛ برای مثال، در : ﴿وَالْمُطَلَّقاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ ثَلاثَةَ قُرُوء.. . وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذلِکَ.. .﴾؛ «و زنان طلاق داده شده، باید مدت سه پاکی انتظار کشند،... و شوهرانشان اگر سر آشتی دارند، به باز آوردن آنان در این (مدت) سزاوار ترند...». ، از یک سو لفظ «المطلقات» عام است و شامل «رجعیات» و «باینات» می شود و از سوی دیگر، اجماع قائم شده بر این که ضمیر «هن» در «بعولتهن»، تنها به مطلقات رجعیه، بر می گردد نه به همه مطلقات، اعم از رجعیه و باین.در این مورد که آیا عود ضمیر به بعضی از افراد عام، موجب تخصیص عام قبلی می شود یا نه، میان علما اختلاف است.

[ویکی فقه] استخدام (علم بدیع). یکی از اصطلاحات ادبیات فارسی، استخدام بوده که در لغت به معنی «به خدمت گماردن» و در اصطلاح علم بدیع آن است که از یک لفظ دو معنی مختلفِ آن را در سخن به کار گیرند، به گونه ای که اگر هر یک از آن دو معنی را در سخن اعتبار نکنند، در معنی آن خللی پدید آید. ادبا برای این اصطلاح انواع خاصی ارائه کرده اند ، که در این مقاله به آن می پردازیم.
برای استخدام اقسامی ذکر شده است:
← مضمر
استخدام ممکن است با صنعت «ایهام» (توریه) اشتباه شود، زیرا در هر دو صنعت به لفظی نیاز است که دارای دو معنی باشد. تفاوت استخدام با ایهام آن است که در ایهام فقط یکی از دو معنی لفظ اعتبار می شود، و به معنای دیگر فقط اشاره ای می شود، امّا در استخدام حفظ هر دو معنی در سخن ضروری، و حذف هر یک موجب اختلال معنی است.برخی از این صنعت با عنوان «اِستحدام» «اِستخدام» و «اِستحذام» نیز یاد کرده اند.
سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۳۶۲.
۱. ↑ سعادت، اسماعیل، دانش نامه زبان و ادب فارسی، تهران، سازمان انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴، ج۱، ص۳۶۲.
منبع
...

[ویکی فقه] استخدام (علوم قرآنی). استخدام، ذکر لفظ دارای چند معنا، و آوردن الفاظی متناسب با هریک از معانی؛ یا تفاوت معنای اراده شده از لفظ مشترک و ضمیر راجع به آن را می گویند.
یکی از اسلوب های بلاغی و بدیعی قرآن «استخدام» است؛ یعنی گوینده، لفظی را استعمال کند که دو معنا یا بیشتر دارد؛ سپس دو لفظ دیگر بیاورد و با هر یک از آن دو لفظ، یکی از معانی لفظ متوسط را به کار گیرد.
← مثال
برخی استخدام را این گونه تعریف کرده اند که از لفظ مشترک ، یکی از دو معنا اراده شود، سپس از ضمیری که به آن برمی گردد، معنای دیگر منظور شود.
← مثال
۱. ↑ رعد/سوره۱۳، آیه۳۸ - ۳۹.
...

[ویکی فقه] استخدام (فقه). استخدام، به معنای به خدمت گرفتن کسی، خدمتکار گزیدن است. در باب های تجارت، اجاره، نکاح، اطعمه و اشربه و ارث، از آن بحث شده است.
حکم استخدام به اعتبار خدمتکار ،خدمت شده (مخدوم) و مورد استخدام، مختلف است.
← استخدام به اعتبار خادم
استخدام افراد، اعم از زن و مرد، آزاد و برده با عقد اجاره ،جایز است.
استخدام برده
۱.مولا می تواند برده ی خویش را در حدّ توانش به خدمت بگیرد، لیکن در کارهای دشوار، تنها در بعضی ساعات می تواند او را به کار گیرد. نیز نباید او را هم در روز و هم در شب به خدمت وادارد. ۲.مولا کنیز ی را که شوهر داده است، تنها در روز می تواند به خدمت گیرد.

[ویکی فقه] استخدام (منطق). استخدام یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای ذکر لفظ عام و اراده بعض افراد عام از ضمیرِ رجوع کننده به آن است.
مغالطه یا لفظی است و یا معنوی. مغالطه لفظی دارای شش قسم است که مغالطه ممارات از اقسام آن است. منشا مغالطه ممارات دو امر است: استخدام و توریه (هر چند این دو فی نفسه از محسّنات بدیعیه محسوب می شود).
تعریف استخدام
استخدام، آن است که از مرجع ضمیر، یک معنا و از خود ضمیر، معنای دیگری اراده شود؛ به بیان دیگر، استخدام در جایی است که در کلام، عامی ذکر شود و سپس مرجع برای ضمیری قرار گیرد که به دنبال آن به صورت متصل یا منفصل آورده شود که طبق قراین خاص، این ضمیر به بعضی از افراد عام برگردد، نه به همه افراد عام؛ برای مثال در آیه شریفه «و المطلقات یتربصن بانفسهن ثلاثة قروء… و بعولتهنّ احقّ بردّهنّ فی ذلک…؛ و زنان طلاق داده شده، باید مدت سه پاکی انتظارکشند، … و شوهرانشان اگر سر آشتی دارند، به باز آوردن آنان در این (مدت) سزاوارترند…». از یک سو، لفظ «المطلّقات» عام است و شامل «رِجعیّات» و «باینات» می شود و از سوی دیگر، اجماع بر این قائم شده است که ضمیر «هُنّ» در «بعولتهن»، تنها به مطلقات رِجعیّه برمی گردد، نه به همه مطلقات (اعم از: رجعیه و باین)؛ بدین سان، از مرجع ضمیر، یک معنا و از خود ضمیر، معنای دیگری اراده شده است.
تعریف توریه
توریه یا ایهام عبارت است از: لفظی که دارای دو معنا باشد و یکی از آن دو معنا نزدیک به ذهن و معنای دیگر دور از ذهن باشد و متکلم از لفظ، معنای دور را اراده می کند، ولی مخاطب گمان ببرد که همین معنای نزدیک، مراد است؛ مانند این سخن عقیل: «اَمَرَنی معاویة ان اَسُبَّّ علیّاً اَلا فالعنوه». اینجا ضمیر در «فالعنوه» دو احتمال دارد: یا به معاویه برگردد یا به حضرت علی (علیه السّلام). منشا این ابهام، اشتراک عود ضمیر است و عقیل بدین وسیله وانمود کرد که دستور معاویه را اجابت کرده و حال آنکه قصدش در واقع، لعن و نفرین معاویه بوده است.

دانشنامه عمومی

استخدام (فیلم). استخدام ( انگلیسی: The Hire ) فیلمی مشتمل بر ۸ قطعه فیلم کوتاه و مجزای ۱۰ دقیقه ای به کارگردانی جان فرانکن هایمر، انگ لی، وونگ کار وای، گای ریچی، الخاندرو گونسالس اینیاریتو، جان وو، جو کارنهان، و تونی اسکات است که در سال ۲۰۰۱ منتشر شد. این فیلم به سفارش شرکت ماشین سازی ب ام و ساخته شده و در هر کدام از قسمت ها، عملکرد و توانایی های یکی از محصولات این شرکت در خلال داستان نشان داده می شود. رانندگی همه ماشین ها به عهدهٔ کلایو اوون است.
• بازیگر: توماس میلیان
• کارگردان: جان فرانکن هایمر
• فیلم نامه نویس: اندرو کوین واکر
• اتومبیل: ب ام و سری ۷
• بازیگر: میسون لی
• کارگردان: انگ لی
• فیلم نامه نویس: دیوید کارتر
• اتومبیل: ب ام و سری ۵
• بازیگران: فارست ویتاکر، میکی رورک و آدریانا لیما
• کارگردان: وونگ کار وای
• فیلم نامه نویس: اندرو کوین واکر
• اتومبیل: ب ام و سری ۳ و ب ام و زد۳ رودستر
• بازیگر: مدونا
• کارگردان: گای ریچی
فیلم نامه نویس ها: جو سوئیت و گای ریچی
• اتومبیل: ب ام و ام۵
• بازیگران: استلان اسکاشگورد و لوئیس اسمیت
• کارگردان: الخاندرو گونسالس اینیاریتو
• فیلم نامه نویس ها: گی یرمو آریاگا و دیوید کارتر
• اتومبیل: ب ام و ایکس۵
• بازیگر: مائوری چایکین و کاترین موریس
• کارگردان: جان وو
• فیلم نامه نویس ها: دیوید کارتر، گِـرِگ هان و وینسنت نِـگو
• اتومبیل: ب ام و زد۴
• بازیگران: دان چیدل، اف. موری آبراهام
• با حضور افتخاری: ری لیوتا، رابرت پاتریک، کلیفتون پاول و دنیس هیزبرت
• کارگردان: جو کارنهان
• فیلم نامه نویس: جو کارنهان
• اتومبیل: ب ام و زد۴
• بازیگران: جیمز براون، گری اولدمن، دنی ترخو
• با حضور افتخاری: مریلین منسون
• کارگردان: تونی اسکات
• فیلم نامه نویس ها: دیوید کارتر، گِـرِگ هان و وینسنت نِـگو
• اتومبیل: ب ام و زد۴
• بازیگران: جان برنثال، داکوتا فانینگ و ورا فارمیگا
• کارگردان: نیل بلومکمپ
• فیلم نامه نویس ها: نیل بلومکمپ و دیوید کارتر
• اتومبیل: ب ام و سری ۵
عکس استخدام (فیلم)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(در لغت به معنی خدمت خواستن) اصطلاحی در بدیع. دو نوع دارد: ۱. آوردن کلمه ای که دو معنی یا بیشتر داشته باشد و همۀ آن معانی را برساند: شنیدم که جشنی ملوکانه ساخت/چو چنگ اندر آن بزم خلقی نواخت (سعدی). «نواختن» هم ساززدن معنی می دهد و هم لطف کردن؛ ۲. آوردن کلامی دو معنایی که در آن ضمیری بیاورند تا خواننده را به یکی از دو معنی هدایت کند: تا به بزم خویش ما را داده است آن سرو بار/از نهال قامتش آن را شدیم امیدوار. «بار» هم به معنی حضوریافتن است و هم به معنی میوه و ثمر. اما ضمیر «ش» در مصراع دوم، خواننده را به معنی دوم راهنمایی می کند.

مترادف ها

service (اسم)
لوازم، کمک، کار، یاری، سابقه، وظیفه، خدمت، بنگاه، تشریفات، عبادت، استخدام، اثاثه، سرویس، نوکری، زاوری، درخت سنجد، یک دست ظروف، نظام وظیفه

employment (اسم)
استخدام، بکارگیری، کارگماری

recruitment (اسم)
استخدام، سرباز گیری

فارسی به عربی

توظیف

پیشنهاد کاربران

استخدام:گزینش.
واژه استخدام
معادل ابجد 1106
تعداد حروف 7
تلفظ 'estexdām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی 'estexdAm
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
واژه استخدام
معادل ابجد 1106
تعداد حروف 7
تلفظ 'estexdām
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی]
مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ] ( مص م . )
آواشناسی 'estexdAm
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

استخدام: همتای پارسی این واژه ی عربی، این واژه ی زیبای سغدی است:
اسپاسیک espāsik.
استخدام، به معنی خدام خادم خدمت کننده به مردم و در در دام دستگاهای نظام سرمایه داری قرار گرفتن چ دولتی و خصوصی برای چند غاز حقوق در واقع بخوام بگم همان نوکر وحمال سیستم هاست
واژه استخدام صد درصد پارسی است چون چنین واژه در عربی نمی باشد در ترکی همین طور واژه استخدام کاملا پارسی است.
به خدمت گرفتن
استفاده کردن، بهره بردن، استعمال، بکار بردن
مزدور، نوکر، حمال
employment
استخدام بر وزن استفعال بمعنای بکار گرفتن
کارگماری
" گمارش " از بن گماشتن به معنای استخدام کردن ، بکار گماردن ، گمارشگر = استخدام کننده.
افروزش
کارش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس